محمد تنگستانی
پروژه جدید ایرانوایر «ایران فقط تهران نیست» نام دارد. در این پروژه قصد داریم با کمک شما،هنرمندان و هنرآموزانِ شهرستانها و روستاهای سراسر کشور را معرفی و با آنها گفتوگو کنیم. اولویت هم هنرمندانی هستند که یا در رسانههای غیرمستقل ایران سانسور شدهاند و یا به دلیل «شهرستانی» بودن، به آنها اهمیت داده نشده است.ما بدون گزینش و یا جهتگیری سیاسی، آنها را به مخاطبان «ایرانوایر» معرفی خواهیم کرد.
در بخش اول این پروژه،اولویت ما هنرمندان استانهای خوزستان، اصفهان و خراسان است. برای مشارکت در این پروژه و یا معرفی هنرمندانی که در شهرستان و یا روستای شما زندگی و فعالیت میکنند،میتوانید با info@iranwire.com با ما در تماس باشید.
آرمان در معرفی خود میگوید:
آرمان شادیوند متولد ۱۳۶۹ کوچکترین فرزند خانوادهام و در حال حاضر ساکن شهرستان درهشهر،در استان ایلام هستم. در حوزه محیط زیست،موسیقی و ادبیات فعالیت میکنم.سوم دبیرستان از مدرسه اخراج شدم و برای همیشه درس و دانشگاه را رها کردم.تا کنون چند آهنگ منتشر کرده و سه کتاب آماده انتشار دارم که به دلیل وجود سانسور امکان چاپ و عرضه آنها برایم در ایران فراهم نشده است.
آخرین کتابی که نوشتهام و مانند مابقی منتشر نشده است به موضوع بازداشت و زندانیشدنم باز میگردد.اسم کتاب شامل یادداشتها و اشعاری است که با عنوان «من قاتل نیستم آقای بازجو» آماده انتشار کردهام. اما خوب عادت کردهام بنویسم،آماده کنم ولی منتشر نشوند.
بیستوپنج اردیبهشت امسال ۱۳۹۷،به اتهام قتل عمد دستگیر شدم و بعد ۶۵ روز با وثیقه ۲۰۰ میلیون تومانی تا روز دادگاه آزاد شدم.البته وکیلم میگوید این آزادی به معنی تبرئه از اتهام است.در ۶۵ روزی که در بازداشتگاه به سر میبردم این کتاب را نوشتم.کارهای زیادی انجام دادهام اما به دلیل سانسور و نداشتن پشتوانه مالی تا به امروز نتوانستهام به هنرمندی شناخته شده تبدیل بشوم.
در انقلاب ۱۳۵۷ هنرمندان نقشی کلیدی داشتند به عنوان مثال شاعران پیامبران احزاب سیاسی بودند. آیا هنر و هنرمندان استان شما در اعتراضات اخیر دی ۱۳۹۶ حضور داشتند و کنار مردم بودند؟
-وقتی تاریخ هنر را مطالعه میکنیم،به نقش تعیین کننده آن در شکلگیری جریانات فکری مختلف برمی خوریم.به عنوان مثال "رنسانس"،پیش از آنکه یک جنبش سیاسی و یا فلسفی باشد، یک جنبش هنری بوده و ابتدا این هنرمندان بودند که با فعالیتهایی نظیر اسطورهزدایی از جریانات هنری نگاهشان را به تولید آثاری عاری از هرگونه تقدسگراییهای دستوپا گیر معطوف کردند.
مثلا میکلآنژ با ساخت تندیس داوود به ویژگیهای جسمانی او پرداخت،این نگاه فاقد هرگونه تفکری مقدسی بود در نتیجه آنچه را که امروزه تحت عنوان "امر سیاسی مدرن" میشناسیم، تاثیرگرفته از این رویکرد است که ابتدا در هنر آغاز شد.
هنرمندان ایرانی در جریانات اعتراضی قبل از انقلاب ۵۷ نقشی تعیین کننده درجنبشهای اعتراضی داشتند. به عنوان مثال تاثیر کانون نویسندگان در اتفاقات سیاسی و کنشهای اعتراضی با گذشت چند دهه در آن زمان کاملا مشهور است. آنها با برگزاری برخی برنامهها مثل«شبهای شعر گوته» که به برنامه ده شب معروف است روح اعتراض و حماسه اجتماعی را در جامعه تزریق کردند.اما فضای اجتماعی امروز با فضایی که شاعران پیش از انقلاب داشتند متفاوت است. متاسفانه هنری که امروز در میان هنرمندان بیشمار مجاز و وابسته به سیستم تولید میشود،هنری عاری از هرگونه دغدغه اجتماعی و روح اعتراضی است. هرچند در گذشته نیز نظیرش وجود داشته،اما امروزه نمودار ابتذال دارای جهشی بیسابقه است.
از طرفی خواستگاه جنبش فعلی ایران که از دیماه ۱۳۹۶ شروع شده،خواستگاه متفاوتی با جریانات تحولخواهِ قبل از انقلاب دارد.دغدغهی اصلی این جنبش تنها فرهنگ نیست امروز دغدغه نان نیز به آن اضافه شده است.با این همه،هنر و هنرمندان نقش غیر قابل انکاری در جنبش اخیر داشتهاند.
تعداد معدودی از هنرمندان ایرانی مقیم خارج و هنرمندان زیرزمینی داخل ایران،در ایجاد آگاهی و انگیزه و همچنین سازماندهی سویههای عینی جنبش و همچنین حضور فیزیکی در جنبش،نقش برجستهای برعهده داشتند.در این میان هنرمندان مجاز در جبهه مخالفِ جنبشهای مردمی قرار دارند،آنها چیزی شبیه به پلیسها هستند، که به شکلی نامحسوس در مقابل مردم قرار میگیرند. از دید من هنرمندان مجاز و وابسته به حکومت،خواسته یا ناخواسته،از کاربردیترین ابزار برای بقای یک حکومت توتالیتر محسوب میشوند
هر منطقه با توجه به آب و هوا،زبان و گویش محلی، فرهنگ بومی خود را میسازد که خرده فرهنگ تعریف میشود و خرده فرهنگها در کنار هم فرهنگ یک کشور را شکل میدهند.در چهار دهه گذشته،سیستم ایدئولوژی و فکری حاکم بر ایران دنبال یکدستسازی و اسلامیزه کردن هنر معاصر و نزدیک کردن آن به ایدهئولوژیهای حکومتی و مذهبی بوده است.گمان میکنید این تلاشها به نتیجه رسیده و موفق شدهاند؟
ـ ابتدا باید هنر را به هنر وابسته و هنر مستقل تقسیم کرد.همچنین فضای تولید اثر هنری را تجسم و تعریف و سپس مرز آن را با دیگر مجموعهها و نهادها از جمله:سیاست،دین،اقتصاد و ... مشخص کنیم.هنر با توجه به کارکردهایی که در امر درونی کردنِ مسائل مختلف در افراد جامعه دارد،همیشه در معرض دستاندازی دیگر نهادها همچون دین و سیاست و غیره بوده و همواره این نهادها برای پیشبرد اهداف خود،دست به استفاده ابزاری از هنر زدهاند.
در تعریف اولیهای که ما از هنر مستقل(هنرمتعهد) داریم،این نوع هنر را عاری از هرنوع وابستگی به نهادهای دولتی و سیاسی میدانیم. هنرمند متعهد یا مستقل در هر شرایطی دست به تولید اثری میزند که بری از هرگونه ایدئولوژی سیاسی و مذهبی و غیره باشد. از سوی دیگر با هنری مواجه هستیم که مستعد سانسور،فاقد هویت و کاراکتر ویژه و فاقد دید رادیکال،دستمالی شده، قوام نیافته و بیمار است.جمهوری اسلامی در اسلامیزه کردن هنر و هنرمند تنها در نیمهی زمین خود موفق بوده است.
برخی از هنرمندان و شاعران جوان بر این باور هستند که باید از شهرها و روستای خوب به تهران مهاجرت کنند تا بتوانند دیده شوند و در رسانهها و هنر امروز جایگاهی پیدا کنند. نظر شما نسبت به این نگرش چیست؟
ـ از نگاه من تهران و شهرستان،تنها تفاوتشان جغرافیای آنهاست.زندگی من در تهران هیچ کمکی به رشد هنری من نمیکند. همچنان که زندگی در شهرستان لطمهای وارد نخواهد کرد.من موزیسین و یک نویسنده غیرمجاز محسوب میشوم. حتی یکبار در شب شعرهای پایتخت شرکت نکردهام تا مثلا دیده شوم،یا اینکه هیچ یک از آثارم نظیر آهنگها و کتابهایم را به وزارت ارشاد برای سانسور و اخته کردن ارسال نکردهام.حالا چه تهران باشم چه شهرستان،در هر دو حالت هیچ امکانی در اختیار من نیست.
مساله اصلی یک هنرمند،بُعد جغرافیایی نیست.حداقل برای یک هنرمند آوانگارد و مستقل،این مساله مطرح نیست یا لااقل در رده آخر قرار میگیرد. فکر میکنم امروزه با همهگیر شدن شبکههای اجتماعی، نگرش به مرکزگرایی به نوعی کنار رفته است.
یک آهنگ با عنوان «گوزنها» با صدای آرمان شادیوند
ترانه: رئوف دلفی
تنظیم و گیتار: مرتضی علوی یگانه
میکس و مسترینگ: سهیل فرحزاده
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر