محمد تنگستانی
پروژه جدید «ایرانوایر »، «ایران فقط تهران نیست» نام دارد. در این پروژه قصد داریم با کمک شما، هنرمندان و هنرآموزانِ شهرستانها و روستاهای سراسر کشور را معرفی و با آنها گفتوگو کنیم. اولویت هم هنرمندانی هستند که یا در رسانههای غیرمستقل ایران سانسور شدهاند و یا به دلیل «شهرستانی» بودن، به آنها اهمیت داده نشده است. ما بدون گزینش و یا جهتگیری سیاسی، آنها را به مخاطبان «ایرانوایر» معرفی خواهیم کرد.
در بخش اول این پروژه، اولویت ما هنرمندان استانهای خوزستان، اصفهان و خراسان است. برای مشارکت در این پروژه و یا معرفی هنرمندانی که در شهرستان و یا روستای شما زندگی و فعالیت میکنند، میتوانید با info@iranwire.com با ما در تماس باشید.
امین امینی در معرفی خود میگوید:
امین امینی هستم. سال ۱۳۶۹ در بندر انزلی متولد و در شهرستان نفتخیر آغاجاری در استان خوزستان بزرگ شدم. شهری که بوی نفت و گاز درون کوچه پس کوچههاش آدم را مست میکند. شهری که نفت و گاز دارد اما مانند مابقی شهرهای نفتخیز ایران مردمش وضعیت مالی مناسبی ندارند و در فقر زندگی میکنند. نفت برای من و مابقی مردم این شهر بیشتر بلا بوده تا برکت. پول نفت و گاز این شهر هرگز با جیب و سفره خالی مردم نه تنها ارتباط خوبی نداشت بلکه اصلا آشنایی ندارد. در حال حاضر ۲۸ سال سن دارم. دیپلم رشته انسانی هستم. یک فرزند دارم، خوشبخت هستم اما بیکار.
هیچ کاری جز نوشتن شعر و کشیدن نقاشی بلد نیستم. در یک دورهای به این خاطر که عاشق کسی شده بودم اما اعتماد به نفس نداشتم و نمیتوانستم وارد ارتباط بشوم و یا حرفم را بزنم به شعر پناه آوردم. حرفهای دلم را در فرم شعر میگفتم. بعدها علاوه بر عشق، زخم های زندگیام را در شعر فریاد زدم. ابتدا فکر میکردم که برای شاعر بودن باید فقط عاشق بود. زمان گذشت و متوجه شدم نه عاشق بودن کافی نیست. هم باید مطالعه کنم و هم دادخواهی داشته باشم. مجموعه شعری به نام « نعرههایی ازجنس سڪوت» را باتمام کمبودها و مشکلات جمع آوری ڪردم.
مثل تمام شاعران بینام نشان آرزو چاپ کتاب داشتم اما وقتی باقیمتهای سرسام آور ناشران روبهرو شدم تصمیم ڱرفتم، بماند در طاقچه اتاقم و خاک بخورد. شقالقمر کنم نان زن و بچهام را دربیاورم.
در شهری که حتی یک انجمن شعر ندارد تا افرادی مانند من بتوانند شعرهایشان را برای یکدیگر بخوانند بزرگ شدم. مجبوم هر ماه چند بار برای شرکت در جلسات شعر به شهرهای اهواز یا آبادان سفر کنم. آنجا هم گاهی نمیگذارند یک جوان گمنام شهرستانی شعر بخواند. گاهی که نمیتوانم فریادم را در کلمات خلاصه کنم نقاشی میکشم. نقاشیهایم هم مانند شعرهایم در این شهر جایی برای عرضه ندارند و تا امروز نتوانستهام حتی یک نمایشگاه برگزار کنم. چند بار نقاشیهایم را در پارک بساط کردم اما مامورین شهرداری نگذاشتند. نقاشیها را پاره کردند و تابلوها را شکستند.
بارها خواستم برای انجمنهای خیریه نقاشی کنم و تابلوهایم را به نفع کودکان سرطانی به نمایش بگذارم که باز به این دلیل که امکانات نداشتند نشد. سالهاست که فقط برای خودم و چشمهایم آثارم را به نمایش میگذارم.
در انقلاب ۱۳۵۷ هنرمندان نقشی کلیدی داشتند به عنوان مثال شاعران پیامبران احزاب سیاسی بودند. آیا هنر و هنرمندان استان شما در اعتراضات اخیر دی ۱۳۹۶ حضور داشتند و کنار مردم بودند؟
ـ هنر میتواند تیغ دولبه در جامعهای باشد که درشرف یڪ تحول اجتماعی و سیاسی است. جامعه ایران با توجه به اعتراضاتی که از دیماه شروع شده است در همین بزنگاه قرار دارد. هنرمندان در حال حاضر ازیڪ جهت میتوانند با خلق آثارهنری باعث وحدت و همبستگی در جامعه بشوند و از طرفی دیگر میتوانند گمراه ڪننده اعتراضات یا جنبشهای انقلابی باشند.
ماهیت یک اعتراض و یا حرکت انقلابی میتواند ماهیت آن با هنر و فرهنگ درتضاد باشد و یا بلعکس. اگر به عنوان مثال «بهار عربی» در مصر را در نظر بگیریم میبینیم که هنرمندان توانستند با خلق آثاری همبستگی ملی و اعتراضی را در توده مردم تقویت کنند. همان طور که در انقلاب ۵۷ سرودها با گرایشهای سیاسی و انقلابی باعث شد ترویج انقلاب دربستر جامعه ومردم به امری عادی تبدیل شود و یا اکنون که حکومت با ترویج سرودهایی که در راستای افکارشان است تلاش به شستشوی مغزی جوانها دارند. در اعتراضات دی ماه به غیر از خود شما که کتاب «قیام خستگان» را تهیه و منتشر کردید و چند هنرمند که خارج از کشور هستند و از مردم حمایت کردند کسی دیگر نبود.
در آغاجاری با اینکه مردم نان شب ندارد، اعتراضاتی شکل نگرفت ولی اگر مردم تجمع میکردند هنرمندی نیست که بخواهد کنار مردم باشند. هنرمندان باید دوباره نقش پیامبر را برای جامعه ایفا کنند. ولی خوب افسوس که منفعت طلبی در جامعه امروز جای تعهد به جامعه را گرفته است.
هر منطقه با توجه به آب و هوا، زبان و گویش محلی، فرهنگ بومی خود را میسازد که خرده فرهنگ تعریف میشود و خرده فرهنگها در کنار هم فرهنگ یک کشور را شکل میدهند. در چهار دهه گذشته، سیستم ایدهئولوژی و فکری حاکم بر ایران دنبال یکدستسازی و اسلامیزه کردن هنر معاصر و نزدیک کردن آن به ایدهئولوژیهای حکومتی و مذهبی بوده است. گمان میکنید این تلاشها به نتیجه رسیده و موفق شدهاند؟
ـ تلاش حکومت برای اسلامیزه ڪردن کشور وجامعه تازمانی جواب میداد که مردم جسم و فکرشان هنوز جهان سومی وقرون وسطایی بود. در این چند سال باورود تکنولوژی و دنیای ارتباطات ودهکدهجهانی و رسانههای مستقل، جسم مردم ما هنوز جهان سومی اما افکارشان روبه جلو و جهان آزاد است. مردم به دنبال دموکراسی هستند.
باآگاه شدن و دیدن کشورهای درحال توسعه و آزاد به این باور رسیدهاند که دین نمیتواند جوابگوی دنیا امروز باشد. مردم دارند خودشان را با جهان به روز میکنند. اگر اینگونه نباشد نمیتوانند زندگی کنند و زنده بماند. این به روز بودن مانع مهمی در برابر تلاشهای حکومت است.
در دهههای گذشته، حکومت جمهوری اسلامی متاسفانه بخاطر فرهنگ سنتی وعاطفی بودن ملت موفق شده بود اسلام را آنگونه که خودش دوست دارد تعریف کند اما دنیای مدرن و شبکههای اجتماعی در زمان کمی سبب بالارفتن آگاهی عمومی شدند،. یکی از دلیلهایی که فیلتر کردن شبکهها و رسانهها برای دولت و حکومت اولویت است ترس از بالا رفتن آگاهی عمومی است. مردم فهمیدهاند حقی به نام شهروندی دارند و الان به دنبال گرفتن این حق خود هستند.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر