آرمین: ما به شدت اخته شدهایم
محمد تنگستانی
بخش اول
پروژه جدید «ایرانوایر »، «ایران فقط تهران نیست» نام دارد. در این پروژه قصد داریم با کمک شما، هنرمندان و هنرآموزانِ شهرستانها و روستاهای سراسر کشور را معرفی و با آنها گفتوگو کنیم. اولویت هم هنرمندانی هستند که یا در رسانههای غیرمستقل ایران سانسور شدهاند و یا به دلیل «شهرستانی» بودن، به آن ها اهمیت داده نشده است. ما بدون گزینش و یا جهتگیری سیاسی، آنها را به مخاطبان «ایرانوایر» معرفی خواهیم کرد.
در بخش اول این پروژه، هنرمندان استانهای خوزستان، اصفهان و خراسان معرفی میشوند. برای مشارکت در این پروژه و یا معرفی هنرمندانی که در شهرستان و یا روستای شما زندگی و فعالیت میکنند، میتوانید با info@iranwire.com با ما در تماس باشید.
«آرمین» در معرفی خود میگوید:
«آرمین، متولد تابستان سال ۱۳۸۰ هستم. در استان مازندران، شهر چالوس زاده شده ام اما اصالتا گیلانی هستم و خودم را متعلق به دشت و تپههای گیلان می دانم. از کودکی به داستان علاقهمند بودم و هر شب قصه میخواندم. با گذشت زمان، علاقهام به هنر و ادبیات بیشتر و بیشتر شد.
در دوران راهنمایی شروع به نوشتن داستان کردم و بارها برای مسابقات استانی و کشوری مقالاتم را فرستادم. داستانها و مقالاتم به دلیل تفکرات رادیکالی که داشتم و دارم، هیچ وقت به مسابقات راه پیدا نکردند امگر یک بار که آن هم احتمالا از دستشان در رفته است.
رشتهام ریاضی فیزیک است و از سر ناچاری و با فشارهای محیط مجبور به ادامه تحصیل در همین شاخه شدم. اما بیتوجه به اجبارها و محدودیتهای اطراف، شروع به مطالعه در زمینههای هنر، ادبیات، فلسفه، زبانشناسی و جامعه شناسی کردم. "نیچه"، "فروید" و "مارکس" میخواندم و با شعر و با "شاملو" و "بودلر" ارتباط برقرار میکردم. امروز هم عاشق فکر و قلم "کافکا" و "آلبر کامو" هستم.»
می گوید:«یکی از نقاط مثبت زندگی ادبی من، آشنایی با چند دوست اهل قلم و شرکت در "انجمن کانون نویسندگان" بود. سال گذشته، یعنی سال ۱۳۹۶، در یکی از ماهنامههایی که دفتر مرکزی آن در تهران است، دو مقاله از من منتشر شده است. سردبیر آن ماهنامه البته بعد از انتشار آن دو مقاله گفت یا تلطیف شده بنویس و یا دیگر مطلب نفرست! معنی تلطیف را متوجه نشدم. احتمالا منظورشان این بوده است به مفاهیمی مانند "آزادی" و طبقه متوسط و ... نپرداز.
رحالا اما خودم را بیشتر از هر چیز، یک نویسنده میدانم؛ نویسندهای که از همه جا سانسور شده است ولی از هر روزنهای برای پیشرفت استفاده میکند.»
از او می پرسیم در انقلاب سال ۱۳۵۷، هنرمندان نقشی کلیدی داشتند و شاعران پیامبران به نوعی احزاب سیاسی به شمار می رفتند. آیا هنرمندان استان شما در اعتراضات دی ماه سال ۱۳۹۶ حضور داشتند و کنار مردم بودند؟
می گوید:« فکر میکنم یکسان انگاشتن انقلاب۱۳۵۷ با قیام ۱۳۹۶ اشتباه است و راه به جایی نمیبرد. انقلاب ۵۷ دست کم در نقطه صفر خود، یک انقلاب با دخالت مشهود عوامل خارجی و امپریالیسم بود و محرکهای این جریان بیش تر از اینکه داخلی باشند، خارجی بودند. با گذشت زمان و انتشار اسنادی در خصوص انقلاب اسلامی در رسانههای مستقل خارج از ایران، مشخص شده است که آقای خمینی را با چه تدابیری وارد کردند و بر مسند قدرت نشاندند و در نهایت آقایان انقلاب را به نام خودشان مصادره کردند.
در حالی که قیام دی ماه این طور نبود. تفکرات و آدمهای اصلاح طلب(چه ساکن ایران و چه در خارج از کشور) که قابل اعتماد بخشی از مردم بودند، معترضان را «کرکس» و «اغتشاشگر» خواندند. نه فقط اصلاحطلبها بلکه برخی از تفکرات غیراصلاحطلبی هم در قیام دیماه مقابل قشر معترض ایستادند و فریاد آن ها را نادیده گرفتند.
اما در رابطه با شهر ما چالوس، از لحاظ انقلابی و شجاعت، نیرویی ندارد. گرچه مازندران در تاریخ، نام دلاوران شجاعی را ثبت کرده اما دست کم بنده این طور فکر میکنم که در حال حاضر پتانسیل انقلابی در جوانان و نوجوانان هرز رفته و در راههای دیگر به کار گرفته شده است. جوانان و نوجوانان مشغول سرگرمیهای مبتذل خودشان هستند و بزرگترها هم اکثرا ترجیح میدهند کمی بیشتر باج و خراج بدهند تا برای حقشان به میدان بیایند.
فکر میکنم این وضعیت نه برای شهر و منطقه ما بلکه گریبانگیر کل مردم ایران است. ما به شدت اخته شدهایم و مطالباتمان هم در حد مرغوبیت و یا عدم کیفیت غذای سلف دانشگاه، تقلیل پیدا کرده است. دیگر خبری از دانشجویان انقلابی دهه 50 نیست و البته قطعا اجازه چنین فعالیتهایی هم داده نشده و نمیشود.
اما در رابطه با نقش فعالان و هنرمندان در بزنگاههای تاریخی، میبایست به صورت تاریخی این مساله را بررسی کرد. شاملو تمیگوید تعهد یک امر الزامی نیست، هنرمند میتواند خودش را با بند تنبان فلان سیاستمدار دار بزند اما قطعا هنرمندانی که در کنار مردم و برقدرت هستند، با "هنرمندان" اختهای که رانت و امتیازهایشان را به مردم برتری میدهند، تفاوتهای بسیاری دارند.
در سال ۱۳۵۷ هم همه شاعران و هنرمندان سمت انقلابیون نبودند، همان زمان هم عدهای مجیز گوی حکومت بودند؛ دقیقا مثل الان که عدهای طرف حکومت را میگیرند.
هنرمندان منطقه ما هم به همین شکل، انگار که هیچ اتفاقی نیفتاده و طبق روال سابق فعالیت میکردند تا مبادا مجوز فعالیتشان باطل شود. نه تنها هنرمندان منطقه ما بلکه هنرمندان نامدار و شناخته شده در هیچکجای کشور از این خیزش حمایت نکردند.
من و چند تن از دوستان نویسندهام یک کانال تلگرامی داشتیم که در آن نقدها و مقالاتمان را منتشر میکردیم. در بحبوحه اعتراضات، جدا از فعالیت در شبکههای اجتماعی، به خیابانها رفتیم که همین رفتن و مشارکت در قیام مردم، پرونده قضایی ما را سنگین تر کرد. یکی از دوستانمان بازداشت و به دادگاه احضار شد، یکی دیگر را تهدید کردند که هرگونه فعالیتی را کنار بگذارد و من هم که محصل بودم، در مدرسه تحت ارعاب افراد ناشناسی قرار گرفتم که دیگر از این چیزها ننویسم و آیندهام را تباه نکنم!»
بخش دوم را اینجا بخوانید
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر