محمد تنگستانی
پروژه جدید ایرانوایر «ایران فقط تهران نیست» نام دارد. در این پروژه قصد داریم با کمک شما هنرمندان و هنرآموزان شهرستان و روستاهای سراسر ایران را معرفی و با آنها گفتوگو کنیم. در این پروژه اولویت ما هنرمندانی است که یا در رسانههای غیرمستقل ایران سانسور شدهاند و یا به دلیل «شهرستانی» بودن به آنها اهمیت داده نشده است و ما بدون گزینش و یا جهتگیری سیاسی آنها را به شما معرفی میکنیم. در بخش اول این پروژه اولویت ما هنرمندان استانهای خوزستان، اصفهان و خراسان است. برای مشارکت در این پروژه و یا معرفی هنرمندانی که در شهرستان و یا روستای شما زندگی و فعالیت میکنند میتوانید با info@iranwire.com با ما در تماس باشید.
من «شهاب» هنرجوی رشته گرافیک و متولد شیراز هستم. از طبقه متوسط به پایین جامعه یا همان طبقه فرودست جامعه ایران هستم. در زندگی روزانه با تمرکز بر هنر تلاش میکنم درد قشر وسیعی از جامعه را، که اتفاقا آن ها هم مثل خود من از طبقه پایین جامعه و یا بهتر است بگویم کف جامعه هستند را به تصویر بکشم، هنر نماینده آن قشر باشد و از حقوقشان دفاع کنم. شاید اگر من هم از قشر مرفه جامعه بودم داستان زندگیام جور دیگری رقم میخورد؛ اما از این بابت بسیار خوشحالم که از جنس مردمی هستم که همیشه نا دیده گرفته شدهاند و حالا من میخواهم این نظم را برهم بزنم و بگویم که نه نباید اینچنین باشد. در میان قشر فرودست افراد با استعداد بسیاری وجود دارند اما به دلیل نبود امکانات و نادیده گرفته شدن خیلی از این افراد هیچگاه فرصت معرفی خود را پیدا نمیکنند.
اصولا در ایران اگر بخواهی به هنر بپردازی و به جایگاهی در هنر برسی باید به سانسور تن بدهی و تسلیم سیستم مسلط و حاکم بر جامعه باشی. این دقیقا همان چیزی است که هیچگاه نتوانستم که با آن کنار بیایم و این فضای بسته را تحمل کنم و تن به هنری بدهم که فاقد هرگونه شعور و تعهد است.
کار هنری انجام دادن در ایران بسیار سخت است مخصوصا اگر حواست را جمع نکنی و پا را از خط قرمزها فراتر بگذاری؛ آن موقع است که جلوی هنرت را میگیرند و به تو اجازه کار و فعالیت نمیدهند. کما این که بارها به دلایل اعتقادی و اعتراضی در کارهایم با من هم برخورد شده است. اما من یک چیز را یاد گرفتم، این که هرگز تسلیم نشوم و به کار و هنری که انجام میدهم پایبند باشم.
در انقلاب ۱۳۵۷ هنرمندان نقشی کلیدی داشتند به عنوان مثال شاعران پیامبران احزاب سیاسی بودند. آیا هنر و هنرمندان استان شما در اعتراضات اخیر دی ۱۳۹۶ حضور داشتند و کنار مردم بودند؟
ـ در کمال تاسف باید بگویم که خیر. بارها از خودم این سوال را پرسیدهام. اما هرگز نتوانستم این موضوع را درک کنم که چرا هنرمندان با مردم همراه نیستند؟! وقتی هم از خودشان بپرسی در کمال تعجب و با پررویی تمام میگویند که ما سیاسی نیستیم.اما همین نان به نرخ روزخورها در زمان انتخابات خیلی سریع رنگ عوض میکنند و از فلان کاندید ریاست جمهوری یا نمایندگی مجلس حمایت میکنند.
بسیاری از همین هنرمندان مرکز نشین که همیشه به مردم پشت کردهاند، خودشان روزی جزو همین مردم و از همین قشر فرودست جامعه بودهاند؛ اما حالا که به شهرت رسیدهاند هم لهجه شهرستانی خود را از یاد بردهاند و هم هویتشان را فراموش کرده اند. در حالی که لهجه دهاتی و شهرستانی مایه خجالت و شرم نیست بلکه هویت است. هنرمند یک جامعه باید بر قدرت باشد نه با قدرت.
هر منطقه با توجه به آب و هوا، زبان و گویش محلی، فرهنگ بومی خود را میسازد که خرده فرهنگ تعریف میشود و خرده فرهنگها در کنار هم فرهنگ یک کشور را شکل میدهند. در چهار دهه گذشته، سیستم ایدهئولوژی و فکری حاکم بر ایران دنبال یکدستسازی و اسلامیزه کردن هنر معاصر و نزدیک کردن آن به ایدهئولوژیهای حکومتی و مذهبی بوده است. گمان میکنید این تلاشها به نتیجه رسیده و موفق شدهاند؟
ـ بله. تا حدودی در انجام این کار موفق شدهاند. با تحریف و تاویلهای اشتباه با نزدیک کردن خردهفرهنگها به باورهای مذهبی سعی در کنترل و عقیم کردن خردهفرهنگها دارند. واژه هنر و هنرمند در جمهوری اسلامی واژهای دستمالی شده و سانسور شده است.
برای از بین بردن رسالت هنر و معنای واقعی هنر در طی این چهار دهه از هیچ تلاشی دریغ نکردهاند و با سانسور و اسلامیزه کردن سعی در کنترل و محدود کردن هنر و هنرمندان دارند.آنها با فقیر کردن مناطق بومی کشور ضربههای بسیاری به هنر سنتی وارد کردهاند. اما باز هم نتوانستند تاثیر آن را از بین ببرند.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر