محمد تنگستانی
پروژه جدید ایرانوایر «ایران فقط تهران نیست» نام دارد. در این پروژه قصد داریم با کمک شما هنرمندان و هنرآموزان شهرستان و روستاهای سراسر ایران را معرفی و با آنها گفتوگو کنیم. در این پروژه اولویت ما هنرمندانی است که یا در رسانههای غیرمستقل ایران سانسور شدهاند و یا به دلیل «شهرستانی» بودن به آنها اهمیت داده نشده است و ما بدون گزینش و یا جهتگیری سیاسی آنها را به شما معرفی میکنیم. در بخش اول این پروژه اولویت ما هنرمندان استانهای خوزستان، اصفهان و خراسان است. برای مشارکت در این پروژه و یا معرفی هنرمندانی که در شهرستان و یا روستای شما زندگی و فعالیت میکنند میتوانید با info@iranwire.com با ما در تماس باشید.
حامد ادیب اسلامیه هستم متولد مشهد. نوزده سال سن دارم. دانشجوی رشته برق صنعتی بودم ولی مجبور شدم ترم دوم دانشگاه را رها کنم در نتیجه دیپلم دارم. خب وضعیت تحصیل یعنی پول و پارتی و علاقه به رشته و هدف درست که من هیچ کدام را نداشتم. در حوزه موسیقی فعالیت میکنم. نوازنده گیتار الکتریک و اکوستیک هستم و موسیقی را به طور حرفهای در مباحث هارمونی و کنترپوان و ارکستراسیون و...دنبال میکنم.
در مورد فعالیت هنری به طور اجمالی اگر بخواهم بگویم در ایران خوب است قطعا یا باید خودفروخته باشم و یا یک نوازنده مردمی و مبتذل باشم در نتیجه میگویم اصلا موسیقی و هنر در ایران با وجود سانسور معنی ندارد. در مورد مشهد هم که موسیقی فقط در حوزه مکتب کلاسیک، آن هم در آموزشگاه و چنین جاهایی وجود دارد. البته به دلیل علاقه و استعداد مشهدیها در حوزه هنر و موسیقی به لطف خفقان و سانسور، موسیقی زیرزمینی رشد خوبی داشته است ولی به طور کلی ما هنرمندان مشهدی حالمان خوب نیست.
در مورد فعالیتهای خودم تنها چیزی که میتوانم بگویم این است که هیچ ضمانتی برای آیندهام وجود ندارد و طبعا این عدم ضمانت برای موفقیتام به خاطر وجود فضای مستند در ایران و مشهد است. کور سوی امیدم قطعا خارج شدن از ایران و یا فعالیت با نام مستعار است. این آرزوی خیلی هاست. چرا ؟چون هیچ وقت نمیخواهم هنرم را به سطح برسانم و از فیلتر و سانسور وزارت ارشاد عبور کنم و در مقابل شتر گاو پلنگهای سیاسی کرنش کنم و با آنها وارد معامله شوم که هیچ از موسیقی و هنر نمیفهمند.
تکلیفم با خودم مشخص است و با تعهد به جامعه و درد این قسمت از جهان که خودم نیز تجربه کردهام و میکنم همراه خواهم شد و از صفای این مردم سوء استفاده نخواهم کرد. قیمتش هم برایم مهم نیست چون من حتما فعالیت خواهم کرد و این کاریست که نهایتا یک انسان باید انجام بدهد. آزاد کردن خویش و استفراغ خرافات و پرورش خویش با تغذیه از خرد و اندیشه و هنر...وقتی میبینم رفیقم، برادرم، خانوادهام، همکلاسیام، همکارم، همشهریم و هموطنم جملگی به ورطه نابودی کشیده میشوند سعی میکنم هنری خلق و عرضه کنم که قطعا حکومتیها با آن مخالف باشند. امیدوارم گمان نکنید از روی شکم سیری این حرفها را میزنم. وقتی قرار باشد مستقل کار کنید یعنی هیچ حمایتی نخواهید داشت و خودتان هستید و خودتان. با ماهی ۶۰۰ هزار تومان زندگی و کار میکنم.
در انقلاب ۱۳۵۷ هنرمندان نقشی کلیدی داشتند به عنوان مثال شاعران پیامبران احزاب سیاسی بودند. آیا هنر و هنرمندان استان شما در اعتراضات اخیر دی ۱۳۹۶ حضور داشتند و کنار مردم بودند؟
- من خودم در اعتراضات دی ماه شرکت داشتم و واقعا حال خوبی نداشتم، استرس، بیکسی، غربت و گریه در اعتراضات رفیقم بودند با دوستان به اصطلاح هنرمند. تلخیهای زیادی در دیماه با چشمان خودم دیدم. اگر بخواهیم بگوییم که جامعه هنری هم حضور داشت باید یک سوال پرسید:آیا تمام هنرمندان و یا اساسا کسی که کار هنری میکند میداند برای چه چیزی دارد کار میکند؟!! به جد، تعدادی شجاعانه و صریح پاسخ خواهند داد و مابقی گفتار و کردارشان در استتار احساسات مردم خواهد بود. خب عدهای هستند. افرادی واقعا هنری و با شعور و دارای درک سیاسی، اما به هر حال به خاطر زندگی و گذران در این سیستم کار میکنند چارهای جز لفافهگویی و صرفا پرداختن به موزیک ندارن و البته کمی ترس هم وجود دارد که در نهایت حضور پیدا نمیکنند، اما به براندازی باور دارند. عدهای سکوت مطلق دارند و عدهای فقط تز میدهند بدون هیچ حضوری. تعدادی هم که قطعا هنرمند نیستند که بخواهند حضور داشته باشند. آنها مخبران سازمانهای امنیتی در پوشش هنرمند هستند و خواهند بود.
به نظر من تفاوت بین هنرمند مستقل و هنرمند خدعه شده در اصلاحطلبهای دروغین نظام جمهوری اسلامی است. روی هم رفته هنرمندانی که در دی ماه ۱۳۹۶ در خیابانهای مشهد حضور داشت مسلما یا مستقل بودند و یا بازیچه و یا گرگ.
هر منطقه با توجه به آب و هوا، زبان و گویش محلی، فرهنگ بومی خود را میسازد که خرده فرهنگ تعریف میشود و خرده فرهنگها در کنار هم فرهنگ یک کشور را شکل میدهند. در چهار دهه گذشته، سیستم ایدهئولوژی و فکری حاکم بر ایران دنبال یکدستسازی و اسلامیزه کردن هنر معاصر و نزدیک کردن آن به ایدهئولوژیهای حکومتی و مذهبی بوده است. گمان میکنید این تلاشها به نتیجه رسیده و موفق شدهاند؟
- اگر بین آدمها و عقایدشان چرخی بزنیم متوجه خواهیم شد دچار بحران هویت هستند. از اسلام دم میزنند اما عاشق جاستین بیبر Justin Bieber هستند و خودشان را به آن شکل در میآورند. حتی آنهایی هم که شبیه نیستند و ظاهرشان ساده است هم دچار شخصیتی متزلزل هستند. افراد کمی هستند که به یک روستایی سخره نگیرند و او را مسخره نکنند. ثمرهاش میشود اینکه آن فرد روستایی از این هویت به تمسخر گرفته شدهاش فرار کند و همرنگ جماعت توخالی و عوام بشود. به طور کلی فکر میکنم نظام جمهوری اسلامی در این زمینه واقعا موفق شده است و همه را شیکپوش و اشکریز و مغز هیز بار آورده است. اهمیت دادن به خردهفرهنگهای بومی جدیدا نشانه روشنفکری هنرمندان شده است. در حالی که هیچ کدام از آن افراد در موسیقی و هنرشان هیچ استفادهای از آن خردهفرهنگها و یا لهجه نمیکنند فقط در بین مردم عوام فریبی میکنند و ...اغلب هنرمندان ما هنرشان مدیون مدرنیته اسلامی است تا هویت فکری و ملی با تکیه بر خورده فرهنگهای بومی.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر