سوال: حدود سه سال پیش با مردی که پانزده سال از خودم بزرگتر بودآشنا شدم،اوایل آشنایی یکی دو ماه اول روابط خوبی داشتیم اما بعد قهرها شروع شد. او برای تنبیه من به مسافرتهای طولانی میرفت و میگفت من باید یاد بگیرم قدرش را بدانم! من که به تازگی از ایران مهاجرت کرده بودم از درد تنهایی و غربت سخت به او وابسته شده و به شدت اصرار به ادامه رابطه داشتم . او هم تا میتوانست سر من منت میگذاشت که با من مانده است!
بعد از چندماه آشنایی به خانه او رفتم . جلو رویم مینشست به تریاک کشیدن ! آن موقع فهمیدم معتاد است. قول داد و قسم خورد که یک هفته دیگر ترک میکند! هفتهها گذشت و ترک نکرد!تمام وقت که از سر کار میآمد یا قبل از سرکار رفتن را بر بساط اعتیادش میگذراند و مرا محکوم میکرد که اگر دختر سازگاری بودم او بخاطر خانمی ام ترک میکرد!
من در تمام روز کاری جز آشپزی و کارهای خانه نداشم و هزینه خرید خانه را هم من میدادم و اجاره خانه ای که فقط و فقط یک اتاق بود را او پرداخت میکرد،هیچ توقعی نداشتم جز اینکه کمی محبت بگیرم که نمیگرفتم. بعد از سه سال با مصرف داروی ضدافسردگی توانستم بدون او در خانه ای جدا به زندگی ام ادامه بدهم،اما بسیار ناراحتم که چرا آنهمه سرکوفت و بدبختی و فحش را به جان میخریدم؟!به چه بهایی؟بسیار غمگین ام.بعد از سه سال که او نزد روانپزشک رفت معلوم شد اختلال شخصیتی دارد. لطفا راهنماییام کنید تا بتوانم این روزهای سخت را بگذرانم.
جواب: از اینکه امروز در زیر شکنجه و رابطه آسیبی نیستید،خوشحالم. به شما تبریک میگویم که زندگی تنها ولی شاد و سرافرازی برای خود ساختهاید.
به نظر میرسد که شروع رابطه و آشنایی شما، تماما بخاطر احتیاج به محبت، و ترس از تنهایی بوده است. شاید هم به دنبال کسی میگردید که با سن بالاتر،"مثل پدر" به شما برسد و مواظبتان باشد. به خاطر داشته باشید که احتیاجات و کمبودهای احساسی و لطمات روحی دوران طفولیت تا بزرگسالی،هیچگاه از طریق داشتن دوست پسر یا ازدواج،تامین نمیشود. وابستگی شدید در رابطه بین زن و مرد،کاملا شکل و نوع رابطه را بهم میزند.عدم اعتماد به نفس،عشق به خود، احترام به آنچه که هستید و نداشتن استقلال شخصی در بزرگسالی، احتمالا باعث تصمیم شما برای ماندن و ضربه خوردن از این فرد و تن دادن به بیگاری برای او بوده است.
حالا که از این رابطه غیزمتوازن و معیوب و مسموم بیرون آمدهاید،فرصتی است که با کمک یک مشاور خانواده یا روانشناس، علت"عدم اعتماد به نفس خود" و "احتیاج عاطفی به مرد" را پیدا و زندگی مستقل و بدون نیاز به یک مرد را اول تجربه کنید.ما در بزرگسالی دیگر احتیاج به عشق نداریم. بلکه خواستار یک "رابطه عاطفی عمیق و با محبت" هستیم. این خواسته ما نرمال و طبیعی است ولی محتاج بودن و آویزان شدن به دیگری، بیمارگونه است.
توصیه می کنم با انجام ورزش، استفاده از تغذیه سالم، کار و تحصیل، بودن با خانواده و دوستان و سایر سرگرمیهایی که شما را خوشحال میکند، رفته رفته از اینکه به گذشته فکر کنید، بکاهید. بدین وسبله افسردگی شما از بین میرود و با انرژی مثبت، فرد مورد نظر خود را ملاقات خواهید کرد.
بجای گیرکردن و له شدن در خاطرات منفی و چراها، دلایل این رفتارها و احساسات را در خود بشناسید و تصمیم به تغییر چند رفتار و عادت منفی خود بگیرید.همیشه در زندگی مشکلاتی هست و هدف شما باید حل مشکل باشد. موفق باشید.
برای ارسال سوالات خود یکی از این روشها را استفاده کنید:
ایمیل به info@iranwire.com
ارسال به تلگرام به آدرس @shomairanwire
پیام به فیسبوک http://iranwire.com ایران وایر
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر