پیام یونسی پور
«آرسن ونگر» در دلش یک افسانه دارد؛ رازی که هنوز هم برایش مگوی مانده. شاید مرتبهای کمی «سرمست» شده بود که اینگونه اعتراف کرد: «سال ۱۹۹۰ به هایبری آمدم. آن روزها مربی موناکو بودم. نسیم خنکی صورتم را لمس کرد و دقایقی محو شدم. من به وجد آمده بودم.» شاید عاشق شده بود.
هایبری، نام ورزشگاه قدیمی آرسنال است. حالا ۱۲ سال میشود که جایش را در لندن، یک مجتمع مسکونی گرفته و نشانی از فریادهای مستانه هواداران «توپچیها» یا خنکای نسیمی که یک مرد را شیفته خودش کند نیست. اما نام ونگر برای همیشه با آرسنال پیوند خورد.
کمتر کسی وارد عمق حس این مرد یخی شد. اکتبر سال ۱۹۴۹ به دنیا آمد. فوتبال را در پایینترین سطح ممکن بازی کرد و اگر وارد دنیای مربیگری نمیشد، حتی فرزندانش خاطرات او را از بازی در «موتزیگ»، «مول هاس» یا «اشتراسبورگ» باور نمیکردند. همزمان تحصیل کرد و به کارشناسی ارشد اقتصاد رسید. از سال ۱۹۸۴ مربیگری را با «نانسی» فرانسه آغاز کرد، بعد به «موناکو» رفت و تمام فرانسه را به مجنون رساند. قهرمانی لیگ، قهرمانی «کوپا دل ری» و بعد انتخاب شدن به عنوان بهترین مربی سال فرانسه، بخشی از افتخاراتش بود. اما هرگز کسی نفهمید چرا سال ۱۹۹۴ پیشنهاد سرمربیگری «بایرنمونیخ» آلمان را رد کرد و دیوانهوار به ژاپن گریخت. وقتی هنوز آسیاییها هم حرف تیمهای و لیگ ژاپن را نمیخواندند.
از داستان سراییهای خودش و باشگاههای ژاپنی به این روایت میرسیم که سال ۱۹۹۴ برای سخنرانی، به کنفرانس فنی فیفا در امارات دعوت میشود. ژاپنیها اسپانسرهای این مراسم بودند؛ وقتی اجلاس بهپایان رسید، مدیران شرکت تویوتا که سهام و مالکیت باشگاه «ناگویا گرامپوس» را در دست داشتند، از او دعوت به همکاری کردند. اینها دلیل کافی برای تواری «آرسن» نبود. پیشنهاد مونیخیها را رد کرد، چون انتظار داشت مذاکرات اولیهاش با آرسنال به نتیجه برسد؛ نرسید و رفت.
دو سال بعد، با اولین تماسی که از لندن رسید، جواب مثبت داده بود. ماجرا از اخراج «بروس ریچ» در آگوست سال ۱۹۹۶ آغاز شد. آرسنال خیلی سریع سراغ «یوهان کرایوف» فقید رفت. مذاکرات با کرایوف به بنبست خورد؛ آرسن ونگر گزینه جدید آرسنال از توپچیها یک هفته زمان خواست تا قراردادش با باشگاه ژاپنی را فسخ کند. او روز اول اکتبر با این جملات خودش را معرفی کرد: «بله من دیگر اینجا هستم. در لندن، جایی که باید بیشتر کار کرد، کمتر خوابید، با چشمهایی باز همهچیز را دید. از من میپرسند میخواهی چه کار کنی؟ خب جواب من ساده است. پروژههای بزرگی داریم. برای کار روی سرعت، تکنیک و بعد تاکتیک. من کاری را میکنم که به آن عادت دارم. پس نباید توقع داشته باشم بازیکنانم مثل ماشین رفتار کنند. آنها هم مطابق عادتها زندگی خواهند کرد، اما این عادات باید کانالیزه شود.»
باز خنکای همان نسیم لندن در هایبری بهصورتش میخورد. فلسفهاش را بهسرعت به آرسنال تزریق کرد. هفته اول به «تونی آدامز» ستاره آن روزهای آرسنال گفته بود: «از مکدونالد لذت میبری؟ با دوستانت شبزندهداری میکنی؟ آبجو هم مینوشی. من به تو تمام شهر لندن را برای ادامه زندگیات پیشنهاد میکنم. هرجا، بهجز آرسنال و هایبری.»
زندگیاش با معشوقه را با تحقیر آغاز کرد. در بدو ورودش، «سرالکس فرگوسن» در مواجهه با نام ونگر گفته بود: «از کجا آمده؟ از ژاپن؟ فوتبال به ژاپن هم رسیده مگر؟ فکر نمیکنم او میان ما حرفی برای گفتن داشته باشد. هنوز لیگ آغاز نشده و من به او پیشنهاد میکنم زودتر به ژاپن برگردد.» انگلستان برای درک اینکه با چه اعجوبهای روبرو شده، نیاز به زمان نداشت. مردی روبروی آنها ایستاده بود که به شش زبان حرف میزد. فهمیدند میان زبانهای زنده دنیا، فقط روسی را نمیفهمد.
سال ۱۹۹۸ هم لیگ را فتح کرد و هم جام حذفی را. این یعنی شکسته شدن تابوی منچستریونایتد و «الکس فرگوسن». تا پیش از آن، به زیر کشیدن یونایتدها بهدست آرسنال، فکاهی سال میشد. اما سال ۹۸ فوتبال جهان یک لقب جدید به سیاق بازی آرسنال داد: «ونگر بال» او روش خودش را داشت، روش عشقبازی با آرسنالی که بیتردید جنونآمیز دیوانهاش بود. یک تنه ایستاد و دفاع سنتی سهنفره فوتبال انگلستان را شکست، توپ را از روی هوا به زمین آورد و تئاتری زیبا را هفته به هفته، شهر به شهر در انگلستان اجرا کرد.
ونگر مرد ایده آل مدیران آرسنال هم بود. کارشناس ارشد اقتصاد که باید با سیاستهای «گداصفتانه» مدیرانش هم گاهی همراه میشد. یک بار گفت: «من اینجا نیستم که تجارت کنم. اگر دنبال تجارت باشم، شرکتم را تأسیس میکن. گاهی میشود که خانهام، زندگی و فرزندانم را هم از یاد بردهام. حس میکنم متولد شدهام که در فوتبال غرق شوم و شاید همانجا بمیرم. پس تا وقتی خودم نخواهم، نه شما و نه هیچکس دیگری نمیتوانید مرا از آن جدا کنید. آیا نیازی هست که فریاد بزنم مرا نجات ندهید؟»
فصل ۲۰۰۴–۲۰۰۳ آرسنال را بدون حتی یک شکست، قهرمان لیگ برتر انگلستان کرد. جمله گزارشگر شبکه اسکای در لحظه جشن قهرمانی آرسنال هنوز زنده مانده: «همه با هم تصویری را میبینیم که در این یک سال به آن عادت کردیم. این از پیروزی، این از جام، این هم آتشبازی.» ونگر با آرسنال در سالهای ۱۹۹۸ و ۲۰۰۱ و ۲۰۰۲ و ۲۰۰۳ و ۲۰۰۵ و ۲۰۱۴ و ۲۰۱۵ و ۲۰۱۷ به مقام قهرمانی جام حذفی انگلستان (FA CUP) رسید و سال ۲۰۰۶ تا فینال لیگ قهرمانان اروپا هم پیش رفت. اگر داور بازی، کمی در اخراج «فن پرسی» ستاره آن روزهای آرسنال بیانصاف نبود، «توپچیها» بهجای آرسنال قهرمان اروپا میشدند.
اما تمام زندگیاش لبریز از کامیابی و سرخوشی هم نبود. در زندگی مشترکش با معشوقه فوتبالی، گاهی به جدل رسیده، گاهی بهتحقیر، روزهایی هم به جدال نابرابر پشت درهای ورزشگاه. او ۱۸ سال آرسنال را میان چهار تیم نخست انگلستان حفظ کرد، اما هم توقع و هم بیصبری توپچیها به حدی رسیده بود که از «بی جام» ماندن در لیگ عاصی شوند. ونگر سال ۲۰۰۷ گفته بود: «ما خانهای در دست احداث داریم. همانطور که باید روزی هایبری را ترک میکردیم و به ورزشگاه جدید میرفتیم، باید قبول کنیم که زمان دوباره ساختن رسیده است.»
بعد «ژوزه مورینیو» سرمربی وقت چلسی در توصیف ونگر گفت: «او متخصص شکست خوردن است، یک همیشه بازنده، مغلوب. من چیزی در او نمیبینم ک قابلستایش باشد. اما من نه.» آرسن ونگر فقط یک جواب کوتاه داشت: «برایش متاسفم. او فقط روزی یک منشی بوده که حالا میان ما مربیان مینشیند.»
ماه مارس ۲۰۱۵ از «دونالد ترامپ» پرسیده بودند که هوادار کدام باشگاه فوتبال در دنیاست. ترامپ آن روزها بیشتر سرمایهدار بود تا سیاستمدار. برای همین بیپروا به «ایوینینگ استاندارد» گفت: «من عاشق آرسنال هستم. آمادهام برای مدت ۵۰ سال دستمزد مربی جدید این تیم را بپردازم. از من نپرسید چرا مربی جدید، چون میگویم او باید برود ... برود به جهنم»
این نفرتانگیزترین تشریح ممکن بود؛ «ونگر برو به جهنم» اول روی زبان ترامپ نشست، بعد روی جلد رسانهها و آرامآرام رسید به پلاکاردهایی در دست هواداران خشمگین آرسنال. ولی روزی که برای هزارمین بار روی نیمکت آرسنال نشست، «سر چیپس کزیک» مدیرعامل باشگاه به او نمادی از یک «توپ جنگی طلایی» اهدا کرد.
از زمستان سال ۲۰۱۷ تا اواخر بهار، هواداران آرسنال از او طلاق توافقی میخواستند. جدایی ونگر از نیمکت توپچیها، بزرگترین هدفی شد که حتی با پارچه نوشتههایی مانند: «از تو برای تمام خاطرات خوب متشکریم، اما الان زمان خداحافظی است.» در ورزشگاه خانگی آرسنال دیده شد. ونگر در پاسخ به جمیع اعتراضات گفته بود: «من این باشگاه را ساختم. پس به من فرصت بدهید که در مورد رفتن فکر کنم.» بعد نوبت به توییتر هواداران رسید: «ونگر میگوید آرسنال را ساخته است. اما بعدش چه؟ ما ویرانهایم.»
سرانجام تصمیمش را در آخرین روزهای آوریل سال ۲۰۱۸ گرفت. بیانیه او روی سایت باشگاه آرسنال به معنی پایان عمر مرد تمامنشدنی در لندن بود: «تصمیم گرفتم که در پایان فصل از نیمکت آرسنال کنار بروم. افتخار میکنم که سالها هدایت آرسنال را برعهده داشته و خاطرات زیادی دارم. با تمام تعهد و راستی در طی این سالها برای آرسنال کار کردم.»
دیگر زمان پذیرفتن واقعیت بود. مورینیو همان بددهان همیشگی، مردی که کنار زمین با ونگر گلاویز هم شده بود در توصیف این وداع گفت: «اگر او از این اتفاق خوشحال است، من هم خوشحالم. اگر او ناراحت است، من هم ناراحت هستم. من همیشه برای حریفانم بهترینها را آرزو میکنم.»
«یورگن کلوپ» سرمربی آلمانی لیورپول با این جملات ونگر را بدرقه کرد: «وقتی صبح خبر خداحافظیاش را شنیدم، شگفتزده شدم. این تصمیم اوست و باید به آن احترام گذاشت. وقتی در آلمان بودم، او برایم الگو شد. اما در انگلستان نه، با هم رقابت میکردیم.» «آنتونیو کونته» سرمربی ایتالیایی چلسی گفت: «او نه تنها در ورزشگاه خانگی آرسنال، بلکه از سوی تمام جهان فوتبال مستحق بیشترین احترام است. ماندن در یک تیم برای چنین مدت طولانی آسان نیست و برای خودم تصور اینکه ۲۲ سال در یک تیم باقی بمانم بسیار دشوار است.» و «پپ گواردیولا» هم در توصیفش نوشت: «ونگر همه احترام من را با خودش دارد. لیگ برتر به خاطر آرسن ونگر و تاریخسازیاش، دیدگاه و احترامش برای فوتبال تبدیل به لیگ برتر فعلی شد.»
میگویند او از فوتبال کنار نمیرود. اما خودش استراحت بلندمدتی خواسته و گفته که شاید مدتی در خانه بنشیند. مثل همانی که برای «الکس فرگوسن» اتفاق افتاد؛ دور از معشوقه، مدتی در یک غار تنهایی.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر