محمد تنگستانی
سال ۱۳۹۶ مانند سالهای قبل، هنر و ادبیات ایران با سانسور و خط قرمزهای زیادی دست به گریبان بود. برخلاف انتظار اغلب هنرمندان، دولت «حسن روحانی» نه تنها فضای هنری را نتوانست بازتر کند بلکه محدودیتها و نارضایتیها را بیش تر از قبل در بین هنرمندان عمومی کرد. با گذشت زمان و تداوم خط های قرمز در چهار دهه گذشته، هنرمندان نسل جوان که در فضای اختناق زده جامعه ایران متولد شده و رشد کردهاند، به این دلیل که فضای اجتماعی هنر همیشه با محدودیت روبهرو بوده است، به شکلی رعایت این خط ها و سانسور کردن را طبیعت خود و هنر معاصر میدانند. عدهای به دلیل بسته بودن فضای هنری، به هیچ عنوان به سمت موضوعاتی که در ایران همیشه با سانسور روبه رو بوده است، نمیروند و به این موضوعات اصلا فکر هم نمیکنند. برخی دیگر به اشتباه بر این باورند که وجود سانسور سبب خلاقیت در هنر میشود. دسته سوم هم هنرمندان متعهد به اندیشه آزاد هستند که عملا در هنر و ادبیات رسمی ایران مشروعیت و جایگاهی ندارند و پایگاه هنری آن ها در شبکههای اجتماعی و توده مردم است.
«ایرانوایر» در سال ۱۳۹۶ حدود ۲۰۰ مصاحبه با موضوع «سانسور» و «خودسانسوری» منتشر کرده که در آنها به آسیبشناسی این دو پدیده در حوزههای مختلف هنری مانند موسیقی، سینما، ادبیات و نقاشی پرداخته شده است.
پیش از انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷، جامعه با خودسانسوریها و سانسورهای فرهنگی متعددی نیز رو در رو بوده است؛ یعنی سانسور در جامعه امروز تنها ثمره وجود حکومت جمهوری اسلامی نیست و بخش عظیمی از آن ریشه در فرهنگ و تاریخ گذشته ایران دارد؛ برای نمونه، در تاریخ نقاشی ایرانی بعد از «صفویه»، نگارگری که یکی از مهم ترین ژانرهای هنری در ایران بوده است، به موازات و همراستا با شعر و داستان ایرانی قرار میگیرد. در ادبیات کلاسیک ایران نیز شاعران بیش تر به صورت زن پرداختهاند و پستان، گردن، ران و مابقی اندام زن را یا نادیده گرفته و یا کم تر به آن اشاره کردهاند. در نتیجه، حضور زن و اندامش به عنوان یک ابژه، از قرنهای گذشته تا کنون کمرنگ و کمرنگتر شده است. نگارگری ایرانی و محوریت غالب صورت زن در گذشت زمان، ناخودآگاه جامعه امروز را آن قدر تحت تاثیر گذاشته است که اغلب زنان ایرانی زیبایی را فقط در صورت خود دنبال میکنند. یکی از دلایل افزایش جراحی و عمل های زیبایی صورت در ایران شاید همین نکته فرهنگی باشد.
برهمین اساس، «ایرانوایر» پرداختن به سانسور و مبارزه با آن را وظیفه اجتماعی همه ایرانیان میداند. در ویژه نامه «سانسور نوروزی» که ویژه تعطیلات نوروزی ۱۳۹۷ است، با تعدادی هنرمند که به نحوی در سال گذشته یا سانسور شدهاند و یا در راستای مبارزه با سانسور فعالیت کردهاند، گفتوگو کرده ایم. از آن ها پرسیده ایم در سال ۱۳۹۶ چه مواردی را در هنر و زندگی خود سانسور کرده اند و تصمیم دارند در سال ۱۳۹۷ چه خط های قرمزی را زیر پا بگذارند؟ اغلب هنرمندانی که ساکن ایران هستند، بدون آگاهی از فکر و تصمیم یکدیگر، گفتند قصد دارند به مخالفت با «حجاب اجباری» بپردازند و پدیده اجتماعی «دختران خیابان انقلاب» برایشان اهمیت دارد. تعدادی در این ۱۳ گفتوگو به وضوح از آزادی حجاب حمایت کردند و مابقی با خودسانسوری و اشاره غیرمستقیم، به این مهم پرداختند.
ما در «ایرانوایر» تصمیم گرفتهایم در ویژه نامه سانسور نوروزی، هر روز را به نام یکی از این هنرمندان بنامیم. امروز، سیزدهم فروردین ۱۳۹۷، روز «محمد شیروانی» نام دارد. شیروانی که ۴۴ سال پیش در تهران زاده شده، ممنوعترین کارگردان سینمای ایران است. انتخاب سیزدهم فروردین به نام او، بیربط به عدم اکران فیلمهایش در دهههای گذشته نیست.
کارگردان فیلم مستند «رییس جمهور میرقنبر»، خرداد ماه سال ۱۳۹۴ به نشانه اعتراض به سانسور در سینمای ایران، همه ١٨ فيلمی را که تا آن زمان ساخته بود، در وبسایت خود منتشر کرد. بعد از چند روز، سایت این هنرمند فیلتر و هک شد و در نهایت او را «ممنوعالکار» کردند. بهمن ماه همان سال باز به نشانه اعتراض به سانسور سینمای ایران در جشنواره سینمایی «فجر»، بر روی فرش قرمز این جشنواره دولتی به اجرای یک پرفورمنس پرداخت و در اردیبهشت سال گذشته در اعتراض به خفقان و سانسور، اتومبیل شخصی خود را کنار دریاچه ارومیه آتش زد و وضعیت سینمای ایران را با خشکی این دریاچه مقایسه کرد. فیلمهای ساخته شده کارگردان و نویسنده فیلم «لرزانندهٔ چربی»، محمد شیروانی را میتوانید در صفحه اینستاگرام او تماشا کنید. با این که فیلمهای محمد در جشنوارههایی مانند كن، ساندنس، برلين، روتردام و لوكارنو به نمايش درآمده و برنده جوایز متعددی شده اند اما او در ایران از سوی مسوولان سینمایی، «کارگردانی ناپسند» به حساب میآید. در ایران به دلیل لزوم کسب مجوز برای ساخت فیلم از ارگانهای دولتی و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، عملا سینمای مستقلی وجود ندارد و کارگردانهایی مانند محمد یا حذف میشوند و یا استخوان در گلویشان میشکند. صداقت در روایت و به تصویر کشیدن دشواریهای اجتماعی و فرهنگی با بیانی ساده از خصوصیات فیلمهای محمد شیروانی است. به باور من فیلم «هفت فیلمساز زن نابینا» این کارگردان تا امروز ماندگارترین فیلم ساخته شده او است.
در سال ٩٦ دچار چه سانسورها و یا خودسانسورىهايى بوده اید؟
ـ آزادى پس از بيان در ايران نسبت به ساير كشورها در وضعيت بسيار مطلوبى است و خوشبختانه مطابق آماری که داده شده، نرخ رشد آن صعودی بوده است. همينكه در ايران زندانى سياسى نداريم، مهم ترين سند آزادى بيان است. برخی هنوز بین «زندانی سیاسی» و «برانداز» تفکیک قایل نمیشوند در حالیکه در ایران همه ما میدانیم برانداز کیست اما نمیدانیم مفهوم زندانی سیاسی چیست. جامعه چند صدايى و دموكراتيك در ایران فقط به هرج و مرج منتهی میشود، پس بهتر است كه جامعه تكصدايى باشد تا شاهد وحدت باشیم و همه آن صداى بلند را بشنويم و به كار ببنديم. حتی بت پرستی که ظاهرا مذموم است، باعث ایجاد وحدت میشود و گرنه قبیله «قریش» که ابراهیمی بودند، نمیرفتند و بت «هبل» را از دمشق به مکه بیاورند. عده اندكى در دى ماه ٩٦ در شهرها تصميم داشتند هرج و مرج راه بياندازند. اینها اکثرا جوانانی بودند از خانوادههایی که بنیانشان به واسطه فقر و اعتیاد از هم پاشیده بود و جزو طبقه مستضعف بودند. خوشبختانه کمکم با ریشه کن شدن فقر، ما چنین هرج و مرجهایی نخواهیم داشت و باز جای شکرش باقی است که این حرکتها اگر دقت کرده باشید، توسط خود نیروهای مردمی سركوب شدند و هیچکدام از این افراد لباس نظامی به تن نداشتند. حقوق ايرانيان نسبت به حقوق بشر در جايگاه والاترى قرار دارد. من میخواهم این جمله «ادگار آلنپو» را متذکر شوم که میگفت سازمان حقوق بشر یک حق را فراموش کرده و آن هم «حق علیه خود بودن» است. آن ها هنوز در عصر پست مدرن نمیدانند که هر ملتی حقوق را بر مبنای فرهنگ خودش تعریف میکند و ما از تبار کوروش هستیم و قوانین و عرف خاص خودمان را داریم. زنان ايرانى شانهبهشانه مردان (با حفظ فاصله شرعى) در اجتماع حضور پررنگى دارند. آن ها مىتوانند رانندگى كنند يا به محل كار خود بروند و حتی در پارك قدم بزنند. ايران به پشتوانه تمدن كهن، فرهنگى اصيل و اخلاقگرا با مردمانى همواره راستگو، سختكوش و درستكار، جزو پنج كشور برتر جهان است.
چه خط قرمزهايى را در سال ٩٧ ممكن است رد کنيد؟
ـ هر جامعهای خط قرمزهای خودش را دارد و اصلا چرا باید خط قرمزها را رد کرد؟ وقتی ما عرفا و شرعا و حکما مجاب به کشیدن خط الاحمر میشویم، نعوذبالله چرا باید از آن رد شویم. اگر بنا به این ارتداد داشتیم، پس فی نفس الحال چرا آن را ترسیم نمودیم؟ در سینمای ایران سالى ١٠٠ فيلم سينمايى ساخته مىشود. اين فيلمها به مدد همین مميزىهایی که مورد اعتراض عده اندکی است، پاكيزهترين فيلمهاى جهان هستند و تاكنون توانستهاند سينماى جهان، به خصوص اروپا را تحت تاثير قرار دهند. چرا كه روشن است به خط قرمزها نبايد نزديك شد و آن چه که به غلط، سانسور تلقی میشود، در واقع گونهای نظارت عالمانه است که به ريتم، ايجاز و خلاصهگويى در سينماى ايران كمك شايانى كرده است. ما باید خوشحال باشیم که در هر وجه مصرفی، مضرات قبل از مصرف فيلتر میشوند و آن چه نصیب میشود، محسنات است الحمدالله رب العالمین. حجاب زنان هم در سينماى ايران، توافقى جمعى بين مسوولان، سينماگران و بازيگران است. حتی دنيا نيز پذيرفته است كه زنان ايرانى در خانه حجاب داشته باشند. در يكى از فيلمهايم، بازيگر اصلى زن داخل اتاق خوابش حجاب نداشت. تماشاگران خارجى اعتراض كردند كه نه، اين درست نيست و امكان ندارد كه زن ايرانى در تخت خواب بىحجاب بخوابد. حتى در داخل هم از «دختران خيابان انقلاب» كه خلاف ارزشهاى جامعه روسرى از سربرداشتند، استقبال نشد. بهعنوان يك فيلمساز ايرانى اعتراف مىكنم اگر به ارزشهاى كشورم واقف بودم، ١٨ فيلمى كه ساختهام، در كشورم نمايش داده مىشدند. اگر با اعتقاد و ايمان به ارزشهاى جامعه فيلم بسازيم، حتما نمايش داده خواهند شد و با استقبال گسترده مردم روبه رو مىشوند. همین است که عموم کارگردانهای ما به جای جشنوارههای خارجی، آرزوی دریافت «سیمرغ فجر» را دارند. فيلمساز مورد علاقهام «ابراهيم حاتمىكيا» است. او در جشنواره اخير فيلم فجر، با هجمه بىسابقه از سوى جمع فريب خورده و حقيرى مواجه شد. ايشان هر بار كه به ضد ارزشهاى جامعه اعتراض كرده، برايم محبوبتر شده است؛ به خصوص زمانی که «عباس كيارستمى» را به خاطر بىتوجهى به دفاع مقدس، به زانو درآورد.
پینوشت: در کشور ما آن كه از حقيقت سخن بگويد، در نهايت دشمن مردم معرفى خواهد شد.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر