close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
بلاگ

روناک فرجی؛ تاریخ شاهنشاهی ایران مسبب خودسانسوری ماست

۲۵ اسفند ۱۳۹۶
ادبیات و شما
خواندن در ۵ دقیقه
روناک فرجی؛ تاریخ شاهنشاهی ایران مسبب خودسانسوری ماست

بخش اول
محمد تنگستانی
 
ضرب‌
المثل«زبان سرخسر سبز میدهد برباد» را برخی رعایت بیان و نکتهسنجی میدانند وعدهای آن را محافظهکاری و خودسانسوری تعریف میکنند. در پروژه جدیدی که ما برای شما تهیهکردهایم قرار است به «خودسانسوری» بپردازیم. در این پروژه سه سؤال مشترک از تمام مصاحبهشوندهها پرسیده میشود و در بین پاسخ آنها اگر پرسشی بود مطرح میکنیم. نیت ما در این پروژه و مجموعه مصاحبههایی که قرار است منتشر بشود، به چالش کشیدن مصاحبهشوندهها نیست. ما تعریف آنها از خودسانسوری را به شما انعکاس میدهیم و اگر تمایل داشته باشند یک نمونه از خودسانسوری زندگی فردی و یا اجتماعیشان را با شما به اشتراک میگذاریم و درصورتیکه تمایل به این کار نداشته باشند برای شما خواهیم نوشت. در این پروژه مصاحبهشوندهها را برخلاف کارهایی که تاکنون برای شما منتشر کردهایم، معرفی نمیکنیم و علتش  برابر بودن افراد یک جامعه در مقوله خودسانسوری، در این پروژه است. شما نیز میتوانید در پروژه خودسانسوری شرکت کنید و مصادیقی از خودسانسوری در فعالیتهای ادبی-هنری، دوران تحصیل و یا زندگی شخصی خود را به نشانی اینستاگرام ما ارسال کنید. چهلوششمین نفری که با او گفتوگو کردهایم «روناک  فرجی» خانم فرجی در تعریف خودسانسوری میگوید:
«خودسانسوری با اینکه زیر مجموعه سانسور است، اما می­تواند تعریف بسیار گسترده­ای داشته باشد، عوامل زیادی می­توانند موجب بروز خودسانسوری به صورت خودآگاه و ناخودآگاه شوند. مهمترین عامل خودسانسوری ترس است و  به دنبال آن می­توان به این عوامل نیز اشاره کرد؛ هنگامی که بدون علت خارجی، فرد در موقعیتی قرار مى­گیرد كه در اقلیت است و یا در پذیرفته شدن توسط جامعه ترديد دارد و يا به دليل عدم تأیید توسط دیگران مجبور به سکوت می‌شود، یا جملاتی را به زبان می‌آورد که در اصل هیچ باورى به آن ندارد، نتیجتاً می­توان گفت که فرد دچار خودسانسورى شده و اين تنها در کلام خلاصه نمی‌شود. می‌توان آن را در تمام ارتباطات اجتماعی همچون نوشتن، دیدن و حتی نوع و شکل لباس پوشیدن و غذا خوردن نیز یافت. خودسانسوری بسیار فراتر از سانسور حکومتی می­تواند ارزش­های آزادی بیان و اندیشه را نابود ­کند». 


خودسانسوری را یک بداخلاقی فرهنگی تعریف میکنید یا محافظهکاری؟
ـ من اين را یک بداخلاقى فرهنگى مى­دانم که به محافظه­کاری منتهی می­شود. زیرا هنگامی كه يك ناهنجاری سال­ها بر جامعه تحميل مى­شود و رفته رفته به يك هنجار و گاها قانون یا حتى به يك فرهنگ و عرف تبديل و در ذات مردم نهادينه می­شود، مخالفت با آن به احتمال زیاد سبب طرد شدن و از دست دادن اعتبار، آبرو و موقعيت فرد خواهد شد. از اين رو فرد براى حفظ جايگاه فعلى‌ و مشروعیت در جمع یا جامعه ناگزير است با خودسانسورى وضعیت و بودن خود را ثابت نگاه دارد.


برخی بر این باور هستند که سانسور، سبب خلاقیت میشود، شما به این گفته باور دارید؟
ـ اين باور بدون شك باورى طنزگونه است كه هم با آن مى­خندم و هم متوجه می­شوم كه سال‌ها به غلط با آن روبه رو بوده­ام و بوده‌ایم. ما سال­ها حافظ خوانديم و از حافظ ياد گرفتيم كه در لفافه با استفاده از كنايه و استعاره هم مقصودمان را برسانیم و هم راه فرارى داشته باشيم براى اتهامات احتمالى... زمانه حافظ قرن­هاست به سر آمده ولی رفتار حافظ گونه همچنان در نهاد ما جاریست، در حالی که انسان مدرنِ معاصر طالب آزادى در تمام وجوه زندگيش است. حافظ فرهنگ خودسانسوری و زبان بسته بودن را برای ما به ارث گذاشت. سانسور ما را زبان بسته مى­كند و وقتى نتوانىم از ساده­ترين ابزار ارتباط يعنى زبان استفاده كنیم یعنی فرهنگی سرخورده داریم.
چطور می­شود با لب ببوسى و عشق را به آغوش بکشی، اما واژه لب و بوسه و آغوش را سانسور كنى؟! اينجا چه خلاقيتى مى­تواند كمك كند كه به جاى واژه­هاى حذف شده واژه­هايى جايگزين بگذارى و حس واژه­ها و محتواى اثر حفظ شود؟! از هنر از ادبيات چه مى­ماند جز چند واژه مكانيكى و تو خالى؟! اين موضوع منوط به موضوع ادبيات و هنر نيست:

 


پیش فرض ما این است که جامعه ایران جامعهای خودسانسور است. گمان میکنید که این خودسانسوری ریشه در فرهنگ ایران دارد یا تاریخ و اتفاقات سیاسی؟
ـ به گمان من، این مسئله ریشه در فرهنگ سنتى و مذهبی ما دارد و پديده‌اى نو نيست و تنها به جامعه ايران محدود نمى­شود. تاریخ شاهنشاهی ما به نحوی مسبب خودسانسوری شد، تاریخ و فرهنگ دینی نحوی گونه­ای دیگر و گاه مضاعف­تر و تاریخ سیاسی ما به گونه­ای دیگر. ما حتى در گفتگوهاى ساده و خودمانی نیز دچار اين مشكل هستيم. خصوصاً زن­ها با سانسور مضاعف مواجه هستند، اما با توجه به تجربه زیسته­ام در ايران، اين را می­دانم كه شدت و حدت آن چشم‌گيرتر از جامعه­ غربى است و همچنين سمت و سوى سياسى و مذهبى بيشترى نسبت به آن دارد.

قاعدتا تاکنون خودسانسوری داشتهاید. تمایل دارید یک نمونه از خودسانسوریهایی که داشتهاید را همرسانی کنید؟
ـ بى­شك تمام انسان­هايى كه مى­شناسم در زندگی­شان خواسته يا ناخواسته دچار خودسانسورى شده­اند و من نيز از این قاعده مستثنی نبودم. من به سبب جنسیتم به طور اتوماتیک در جامعه ايران دچار خودسانسورى بوده­ام. از ترس مباداهايى كه زندگى من را همچون زنان ديگر كشورم در برگرفته بود. خودسانسورى­هاى من از دوران بلوغم و با وجود خانواده­اى نسبتاً روشن­فكر با بلند نخنديدن­ها در جامعه آغاز شد، اما در كارى كه به مخاطبم ارائه دادم تا به حال خودسانسورى نداشته­ام و به خودم و مخاطبم خيانت نكرده­ام، كه اگر خلاف اين بود در طى سال­های فعالیتم و با وجود تلاش­های مستمر، حداقل مجموعه­ای از من در ايران منتشر مى­شد. به عنوان مثال خود شما که در سال‌های گذشته یک تنه در حوزه مبارزه با سانسور کار کرده‌اید یکی از کتاب‌هایتان  به صورت رسمی و با مجوز وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در ایران منتشر شده است. آیا تا کنون در این مورد گفته‌اید و نوشته‌اید؟ تا کنون صداقت داشته‌اید که بگویید تن به سانسور داده‌ام؟ چه سانسور و چه خودسانسوری به مثابه به دنیا آوردن کودکی معلول می­ماند و کودکی معلول نمی­تواند در جامعه هدف و رشد مثبتی داشته باشد. پس سعی کردم از تولید آثار معلول تا حد امکان جلوگیری نمایم.

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

استان‌وایر

«بیمارستان‌های ایران ۵۰ هزار تخت کم دارند»

۲۵ اسفند ۱۳۹۶
خواندن در ۱ دقیقه
«بیمارستان‌های ایران ۵۰ هزار تخت کم دارند»