سروش مهرانی
بخش دوم
محمدتنگستانی
در اولین بخش از این گفتوگو آقای مهرانی به عدم باورپذیری مخاطب در تبلیغات تلویزیونی و سانسورهای اعمال شده توسط مدیران و سانسورچیهای صدا وسیما اشاره کرد و گفت: « در تبلیغات محصولات آرایشی و بهداشتی هیچوقت زنی در حال استفاده از محصول و یا به عنوان شخصیت از یک داستان دیده نمیشود. بلکه حضور زنان در چنین تبلیغاتی تنها به عنوان معرف محصول و به شکل مجسمهای که محصول را در دست دارد دیده میشود و برای جذب مخاطب از بازیگران سرشناس و یا مدلهایی با چهرههای زیبا و ویژگیهای خاص اندامی استفاده میشود. به همین خاطر است که حضور زنان در تبلیغات محصولات مرتبط با آنها در امر باور پذیری شکست میخورد و این تبلیغات تنها برای برخی مخاطبان مرد ایرانی از نظر جنسی جذاب بوده و حتی تبلیغ در انجام کار خود یعنی ترغیب زنان به خرید آن محصول زنانه موفق نیست. نتیجه این روند را میتوان در رسانههای مجازی داخل ایران که از آزادی بیشتری برخوردار هستند مشاهده کرد. حتی با وجود آزادیهای بیشتر در شبکههای اجتماعی و یا سایتهای داخلی، به علت وجود محدودیتها و عادت چشم مخاطبان ایرانی به استفاده ابزاری از زنان در تبلیغات، منجر به ساخت تبلیغات مضحکی مثل تبلیغ فروشگاه عطر با حضور بهنوش بختیاری میشود که کمدی تراژیکی در تبلیغات تلویزیونی است.»
در ادامه دومین بخش از این گفتوگو را میخوانید:
در تبلیغات و کلیپهایی موسیقی که محتوایی عاشقانه دارند و در ایران از طریق رسانههای نیمهدولتی پخش میشوند، زنان طوری نقشآفرینی میکنند که باورپذیری آن برای مخاطب سخت است. به دلیل تکرار مداوم، عدم باورپذیری با گذشت زمان در جامعه به شکلی عرضه شده است که عادی جلوه میکند. و دیگر مخاطب به موضوع باورپذیری خود اهمیت نمیدهد. باورپذیری در تصویر و صدا چه اهمیتی دارد؟
ـ باورپذیری یکی از اساسیترین عناصر در آثار صوتی و تصویری به حساب میآيد. که به مخاطب کمک میکند تا موقعیتها٬ شخصیتها و رفتارهایشان را درک و باور کنند. اساسا باورپذیری تصویری کاملا وابسته به تجربه و دریافتهای افراد از محیط پیرامون خود است و در صورت عدم همخوانی مشاهدات و تجربیات شخصی با آنچه که در تصویر دیده میشود عملا مسئله باورپذیری را سخت و ناممکن میکند مگر آنکه اثر موفق به خلق دنیایی در ذهن مخاطب شود. به طور مثال مشاهده مکرر نمایشی که تلاش دارد باورپذیر باشد هر چند که از منطق و تجربه مخاطب به دور باشد همچنان به مرور زمان میتواند دنیایی موازی با دنیای واقعی در ذهن مخاطب بسازد و پس از آن ناخودآگاه مخاطب مشاهدات خود از آن نمایش را بپذیرد . آنچه که میتواند مخاطب را باوجود عدم باورپذیری همچنان به تماشای آن محصول تصویری بنشاند٬ جذابیتهای بصری و استفاده از تریگرها(تحریک کنندههای) نقاط ضعف مخاطبان است.عدم باورپذیری نقش زنان در ویدیوهای ساخته شده در ایران و تبلیغات به عوامل مختلفی که پیش از این نامبرده شد از جمله سانسور هرگونه حرکات فیزیکی فراتر از راه رفتن و یا حرکت دست و صورت در حین صحبت کردن٬ تماس فیزیکی با مردان ٬ پوشش و حتی کلام زنان بستگی دارد. اما آنچه که امروز در موزیک ویدیوهای تولید داخل ایران دیده میشود دقیقا مثل تبلیغات تلوزیونی کاملا متمرکز بر روی استفاده ابزاری از زنان در ویدیوها است، اما با آزادی نسبتا بیشتری. به طور مثال زنان نه به عنوان یک شخصیت از یک داستان ٬ بلکه تنها برای جذابیتهای چهره و یا اندام از آنها در موزیک ویدیوها استفاده میشود. با تکرار این اتفاق به مرور زمان و به خصوص در طول دو دهه اخیر مخاطبان نیز دیگر به دنبال محتوا و یا باور پذیری شخصیتها نیست بلکه امروز جذابیتهای جنسی بیش از هر چیز مورد توجه بخش زیادی از مخاطبان ایرانی قرار میگیرد. نکته دیگر این است که در این تبلیغات و ویدیوها زنان به خودی خودی معمولا شخصیتی ندارند و شخصیت آنها در رابطه به افراد دیگر تعریف میشود مثل نقش مادر٬ دختر و یا همسر نه به عنوان زن به مثابه زن بلکه به عنوان یک شخصیت مکمل است. این مسئله موجب فاصله انداختن میان برخی مخاطبان زن و شخصیتهای زن در ویدیوها
به نمایش گذاشته میشود و از طرفی دیگر برای مخاطبان مرد، زنان تنها در کنار مردان تعریف میشوند و از خود چیزی مگر نمایش جذابیتهای جنسی به مردان ندارند.
صدا و سیما مهمترین عنصر سانسور در تصویرسازی است. در دهههای گذشته علاوه بر سانسور فیلمها و سریالهای ایرانی، سکانسهایی از سریالهای غیر ایرانی هم بهنحوی سانسور شده است. حتی در اغلب بازیهای ورزشی صنحههایی سانسور میشوند. آنها بر این باور هستند که باید تصاویر با آرمانهای جامعه اسلامی همسو باشند.
سانسورمیتواند ایدئولوژیهای فکری و مذهبی را در جامعه درونی و عمومی کند؟
ـ با وجود سابقه طولانی سانسور در ایران٬ دوران سانسور خیلی زود به پایان خواهد رسید. به این خاطر که دسترسی به شبکههای اجتماعی و ماهواره سد سانسور رو متزلزل کرده است. بخشی از جامعه که معمولا ساکن روستاها و شهرهای کوچک هستند و از امکانات کمتری برخورداراند مخاطب اصلی سانسورهای صدا و سیما هستند.
اما باید در نظر داشت قطعا آنچه که به عنوان خوراک رسانهای از صدا و سیما به جامعه داده میشود بیتاثیر نخواهد بود و میتواند ایدئولوژیهای مذهبی را برای بخشی از مخاطبان خود نهادینه کند. هر چند که بخشی از جامعه ایران با احتیاط با صداوسیما برخورد میکنند و عدهای نیز آن را به طور کامل ترد کردهاند، اما آنچه که باید در نظر گرفت موجهایی است که از صدا و سیما به راه افتاده و به واسطه ورود به فضای مجازی حتی افرادی که مخاطبان صداوسیما نیستند را در برمیگیرد. مثلا مصاحبههایی که از طریق صداوسیما پخش میشود و بعد کاربران بخشهای کوتاهی از آنها را در شبکههای اجتماعی بازنشر میکنند. در واقع تهدید خطرناکتری که امروز در صدا و سیما جای سانسور را گرفته است٬ پروپاگاندای سیستماتیک به کمک چهرههای مشهور است.در سالهای اخیر با ساخت برنامههای پربیننده توسط کمدینهای سرشناس ایران مثل رامبدجوان و مهران مدیری صدا و سیما موفق شده دوباره توجه بخشی از مردم را به تلوزیون جلب کند. با تلاش برای ادعای رعایت حقوق زنان و نمایش آزادی بیشتر زنان در قاب تلویزیون ایران٬ برنامه هایی چون خندوانه و دورهمی ساخته میشود تا با حضور چهرههای سرشناس زن با لباسهای رنگی و کف زدن و همخوانی زنان بیننده حاضر در استودیو با موسیقی که تا چند سال قبل جزو تابوهای صداوسیما بود٬ حس آزادی را به زنان القا کنند. در حالی که در همان برنامهها حضور زنان از کف زدن در استودیو و یا در موارد معدودی به عنوان مصاحبه شونده فراتر نمیرود. در نهایت آنچه که اتفاق میافتد و ما شاهد آن هستیم ایجاد مرزبندیهای برنامه ریزی شده و مشخص برای آزادی زنان در ایران و هدایت آن توسط رسانههای داخلی علیالخصوص صدا و سیما و افراد مشهور وابسته و یا تحت کنترل نظام است. موضوع حضور زنان و آزادی آنها برای بخشی از جامعه آنقدر درونی شده است که محال است متوجه سانسورها بشود. بخش عمدهای از جامعه مثل ماهیهای اکواریومی هستند. ماهیهایی که در اکواریوم نگهداری میشوند درکی از آبهای آزاد ندارند.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر