محمد تنگستانی
ضربالمثل«زبان سرخ سر سبز میدهد برباد» را برخی رعایت بیان و نکتهسنجی میدانند وعدهای آن را محافظهکاری و خودسانسوری تعریف میکنند. در پروژه جدیدی که ما برای شما تهیهکردهایم قرار است به «خودسانسوری» بپردازیم. در این پروژه سه سؤال مشترک از تمام مصاحبهشوندهها پرسیده میشود و در بین پاسخ آنها اگر پرسشی بود مطرح میکنیم. نیت ما در این پروژه و مجموعه مصاحبههایی که قرار است منتشر بشود، به چالش کشیدن مصاحبهشوندهها نیست. ما تعریف آنها از خودسانسوری را به شما انعکاس میدهیم و اگر تمایل داشته باشند یک نمونه از خودسانسوری زندگی فردی و یا اجتماعیشان را با شما به اشتراک میگذاریم و درصورتیکه تمایل به این کار نداشته باشند برای شما خواهیم نوشت. در این پروژه مصاحبهشوندهها را برخلاف کارهایی که تاکنون برای شما منتشر کردهایم، معرفی نمیکنیم و علتش برابر بودن افراد یک جامعه در مقوله خودسانسوری، در این پروژه است. شما نیز میتوانید در پروژه خودسانسوری شرکت کنید و مصادیقی از خودسانسوری در فعالیتهای ادبی-هنری، دوران تحصیل و یا زندگی شخصی خود را به نشانی اینستاگرام ما ارسال کنید. سیوچهارمین نفری که با او گفتوگو کردهایم گلناز غبرایی است. خانم غبرایی در تعریف خودسانسوری میگوید:
«خودسانسوری یعنی داشتن یک وزارت ارشاد عریض و طویل در مغز. مرکزی که در تمام طول شب و روز با جدیت تمام بر تو و افکار و رفتارت نظارت دارد. تجریبات، سرخوردگی، شکست و عدم اعتماد به نفس فربه ترش میکنند. از همان خردسالی پایههای اولیهاش ریخته میشود. وقتی بچه میبیند که با بروز ندادن احساسات و افکار واقعیاش کارها بهتر پیش میرود،وقتی میبیند که از او میخواهند با صدای بلند نخندد، یک جا ساکت بنشیند، به حرف بزرگتر گوش کند، به مهمان احترام بگذارد، حتی اگر چشم دیدنش را ندارد و... ناخودآگاه شروع به ساختن یک من دوستداشتنی و مورد قبول خانواده میکند و آن من دیگر، آن من شلوغ و گاهی مزاحم و بدجنس میرود جایی و سنگر میگیرد تا فقط گاهی از دست وزارت ارشاد ذهن خلاص شود و برای مدتی کوتاه جولان دهدو طبیعتاً جزایش را ببیند. هر قدر این خود نشان دادن بهای سنگینتری داشته باشد، من واقعی عقب نشینی بیشتری میکند، تا وقتی که آدم اصلاً دیگر آن را نشناسد. من واقعی یک وقتی برای همیشه از دست میرود.
خود سانسوری را یک بد اخلاقی تعریف میکنید یا محافظه کاری؟
ـ تا برداشتمان از بداخلاقی چه باشد؟ به نظرم اگر سانسور به آنها که در معرضش قرار دارند، ضربه میزند، خودسانسوری بیشترین ضربه را به خود فرد وارد میکند. حالا اسمش را هر چه خواستیم بگذاریم. وقتی به طور سیستماتیک افکار و اعمال خود و خانوادهمان را پنهان میکنیم، مرتب زیر فشار قرار داریم. هر چه بیشتر بدانیم که داریم چه میکنیم، فشار برما بیشتر میشود. در سالهای اخیر که دنیای مجازی به ما امکان ارتباط با دوستان و آشنایان و مهمتر از همه همشهریان قدیم را داد، من فرصت بهتری برای نگاه کردن به گذشته را داشتم. در این بازنگری به اینجا رسیدم که در شهرستانهای کوچک این خودسانسوری شدیدتر از شهرهای بزرگ است. تقریباً دوستانی که با من درددل میکنند، از من میخواهند که موضوع پیش خودم بماند، درحالی که از مسائل بسیار عادی و روزمرهای حرف میزنند. درمیان نگذاشتن اینها با دیگران و پوشاندن بخش بزرگی از واقعیات زندگی چه انرژی وحشتناکی از آدم میگیرد. دیگر وقتی برای تفکر و خلاقیت نمیماند. تازه فایدهاش چیست وقتی در هر صورت باید نظرمان را به شکلی دیگر عرضه کنیم. این ترس از برملا شدن پیش پا افتادهترین رازها، آدم را از پا در میآورد. اینجا دیگر اسمش بداخلاقی نیست. فلج شدن ذهن است و درست در چنین محیطی است که فقط از موضوعات
بیاهمیت حرف زده میشود. دستورهای لاغری و چاقی ردو بدل میگردد و توصیههای بهداشتی. من حتی دیدم که بسیاری از گذشته با اکراه فراوان حرف میزنند. گذشتهای را که زندگی کردهاند، حاضر نیستند به خاطر بیاورند.
پیشفرض ما این است که جامعه ایران جامعهای خودسانسور است. گمان میکنید این خودسانسوری ریشه در فرهنگ ایران دارد یا تاریخ و اتفاقات سیاسی؟
ـ تاریخ و فرهنگ که حتماً با خودسانسوری رابطه تنگاتنگی دارند و هر دوشان در بستر یک سلسله حوادث سیاسی ساخته میشوند.گمان میکنم همان بهای سنگینی که مابعد از نشان دادن احساسات و افکار واقعیمان محکوم به پرداختش شدیم، باید در این خود سانسوری نقش عمدهای داشته باشد. ببینید ما یک فروغ داشتیم که بیش از باقی نویسندگان و شعرای هم نسلش به خود وفادار بود. هنوز هم ما نامههایش را بالا و پایین میکنیم و حتی بیش از او اصرار به پنهان کردن آنها داریم.گاهی فکر میکنم با تمام علاقهای که خیلی از ما به فروغ داریم، دلمان میخواست یک طور دیگری بود و رعایت بعضی چیزها را میکرد ! اینجا نقش مذهب را هم نباید نادیده گرفت. مذهب قوانین غیر قابل تغییری دارد و کسی هم که ایمان آورده بارها اعتراف میکند که با تمام وجود معتقد و مؤمن است، یعنی به خودسانسوری تن داده است. چون رعایت قوانین مذهبی در بسیاری از موارد یعنی صاف و ساده، زیر پا گذاشتن و نادیده گرفتن خود و امیال و آرزوها، آن هم فقط و فقط به دلیل ایمان. اگر بر اساس اصول اخلاقی از چیزی بگذریم، با چشم باز و دلایل کافی از آن گذشتهایم و نه بر اساس خواست یک مرکز نهی از منکر درونی. بنابراین فکر میکنم در جوامعی که قوانین مذهبی چه از طرف حکومت و چه از سوی افکار عمومی جامعه به مردم تحمیل میشود، امکان خودسانسوری در همه ی عرصه ها بیشتر است.چون فرد مؤمن ناچار است حتی در خلوت خود هم آن بخشی که با مذهبش هم خوانی ندارد را سرکوب کند . من اینجا بیشتر از زندگی روزمره حرف زدم و نه از خودسانسوری در عرصه ادبیات. چون گمان میکنم آدمی که مرتب در حال خودسانسوری ست، حتماً نمیتواند آن وقتی که قلم به دست میگیرد و یا در عرصه دیگری از هنر فعالیت میکند، خود را از بند باید و نبایدها آزاد کند.
قاعدتا تا کنون خود سانسوری داشته اید. یک نمونه از خود سانسوریهایی که داشتهاید را همرسانی کنید؟
ـ من هم مثل همه آنها که حرفشان را زدیم، وزارت ارشادم با دوایر عریض و طویل مرتب در حال کار است. سالها اسمش را گذاشتم رعایت دیگران، احتیاط، حفظ هارمونی، دوری از اختلاف و تنش و هزار چیز دیگر... سرخودم را کلاه گذاشتم. از زندگی که بگذریم، اولین بار دیدم که چقدر هنگام ترجمه راحت ترم. چقدر بهتر و آزادتر کار میکنم. برای نوشتن حالا چه خاطره، چه داستان کوتاه و حتی یک طرح چطور به درو دیوار میزنم تا آنچه که در ذهنم هست در لایهای بپیچم که هیچ موجودی را ناراحت نکند. هرچه بیشتر با این خصلت در خود آشنا شدم، بیشتر رد پای آنرا در زندگی روزمره حس کردم. فهمیدم که آفرینش جدی هنری بدون تخته کردن در این وزارت ارشاد امکانپذیر نیست. به یاد مصاحبهای از پاموک افتادم که در آن گفت مادرش بعد از انتشار کتاب استانبول قهر کرد و تا حال هم حاضر به حرف زدن با او نشده. البته امیدوارم دیگر آشتی کرده باشد، اما فکر کردم گاهی برای صادق بودن با خود و مخاطب باید بهایش را هم پرداخت. در مورد خودم باید بگویم که هنوز شاید یکی دو تا از دوایر تشریفاتی وزارت ارشاد خصوصیام را بسته باشم. فقط حالا شاید خیلی بیشتر از قبل میدانم که چه وقت دارم من واقعی را دعوت به سکوت میکنم و شاید این خودش شروع بدی نباشد.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر