گفتوگو با محمدرضا حاجرستمبگلو
بخش دوم
محمد تنگستانی
در بخش اول از این گفتوگو « محمدرضا حاجرستمبگلو» نسبت به علت سرایش غزل گفت: در دفتر«دختری با کلکسیون کبریتهایش» با هدف دگردیسی فحوا به سمت مدرنیزم تلاش کردم اما در کتاب «واپسین تانگو در مهتاب» نه تنها سعی در اضمحلال و از درون به بیرون پاشی ساختار داشتهام بلکه در مقدمه نیز اعتراف کردهام که غزل گفتن من برای احیای قالب کهنه نیست بلکه بیشتر به بیماری سنت پرستی من بر میگردد که هنوز معیارهای زیبا شناختی من را در قرن هشتم نگاه داشته است. انکار بیماری و وانمود کردن بهبودی تنها فریب خویش و دیگران است. پس سعی داشتهام بیماری ام را شناخته و راههای مدارا با آن را به سمت بهبودی تجربه کنم. در ادامه دومین بخش از گفتوگوی ایرانوایر با « محمدرضا حاجرستمبگلو» را میخوانید:
جمهوری اسلامی در چهار دهه گذشته آنقدر که در حوزه ادبیات کلاسیک سرمایه گذاری کرده دغدغهای نسبت به ادبیات مدرن نداشته است. ادبیاتی که از سوی ادارات و سازمانهای فرهنگی معرفی و عرضه میشود چه سهمی در ادبیات جدی دارد؟
ـ سهم ادبیات دولتی و حکومتی را از تجربه تاریخی تا تحلیل معقول امروز میشود برسی کرد. مثلا در زمان سلطان محمود ادبیات رسمی را عَسجَدی مروزی، انوری و .... رقم میزدند که اگرچه شاعران قدرتمندی بودند اما اهداف درونی و انگیزههای غیرانتفاعی در آنها تنها به شهرتشان انجامید اما بار ادبیات تاریخی را امثال فردوسی به دوش کشیدند. ولو به بهای هستی خویش. اما جمهوری اسلامی، این حکومت اگر روی ساختارهای کهنه هنری سرمایهگذاری نکند، باید تعجب کرد. اگر این کار را نکند بدونتردید در عصر انفورماتیک و در امتداد تاریخ پنبهاش رشته خواهد شد به همان اندازه نیز در نگهداشت فرهنگ جامعه در مرداب سکونی که میپسندد موفق است اما خسارتهای بزرگش هرگز باعث توقف در رشد تاریخی ما نخواهد شد.
آیتالله خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، علاوه بر اینکه یک شخصیت سیاسی و مذهبی شناخته میشود، علاقه دارد خود را بهعنوان شخصیتی ادیب و شعر دوست معرفی کند. اسناد و مدارکی دال بر اینکه او از جوانی در جلسات شعرخوانی حضور داشته است، وجود دارد. در جلساتی که سالیانه با برخی از شاعران نزدیک به ایدئولوژی مذهبی و اسلامی خود برگزار میکند به کرات از خاطرات آن سالها میگوید.
بنابه گفتهها و خاطراتی که نقل میکند ادبیات کلاسیک، ژانر مورد علاقه اوست. افراد شرکت کننده در این جلسات اکثرا شاعران کلاسیک هستند. این شاعران چه از لحاظ پخش آثار و چه معرفی به جامعه، دارای تریبونها و امکانات گستردهای هستند و اشعارشان مخاطبین خاص خود را دارد.
جلسات شعرخوانی علیخامنهای و شاعران شرکت کننده در آن، چه سهمی در ادبیات جدی و متعهد ایران دارند؟
ـ هنر در جامعه سنتی بیش و پیش از هنر بودن و بستر اندیشه بودن و مهد خلاقیت بودن رسانهای است که زحمت تبلیغاتی قدرت و کارتلهای آنرا به دوش میکشد. در جامعه مدرن، هنر در جایگاه هنر رشد و تعالی دارد اما نه در بدنه، بلکه ابزار حواشی آن جنبههای تبلیغاتی قدرت و کارتلهایش را برآورده کرده و از آن ارتزاق میکند. در جمهوری اسلامی اما هنر و بلاخص شعر ملعبه دست آقایی شده که با وقاحت تمام از جلسات شعر خوانیاش همان بهره را میبرد که ناصرالدین شاه از مجالس تلخک و ملیجک میبرد. ایشان حتی آنقدر معطوف به ورژنهای کهنه و اخته شده دراین باره شوق نشان میدهد که وقتی کسی شعر بیوزن بخواند از وی میپرسد آیا شما شاعری؟ یعنی غیر اینکه خواندی شعر هم میگویی؟ و در کل سیستم استالینی ایشان با برگزاری فستیوالهای مناسبتی و نابود کننده امکان هر همایش غیرمناسبتی شعر، بالاخص ورژن عروضی، آنرا به جورچینی از کلمات بدل کرده که اگر چه میتواند برای عامه مردم تهی دست و تهی خرد جذاب باشد اما هیچ ربطی به هنر و خلاقیت ندارد. وانگهی شعرای عالی رتبه از نظر ایشان که بسیار هم از این موهبت نفع بردهاند از پی در تکرار و بازسرایی آثار قدیمهاند. علی معلم، ماکت خاقانی است و فاضل نظریی کولاژی از سبک هندی و محمد علی بهمنی نشخوار محافظهکارانه آثار بزگانی چون منزوی و سیمین بهبهانی.
ادبیات حماسی در تاریخ ایران همیشه نقش بهسزایی داشته است، مثلا استفاده ابزاری آن در زمان جنگ ایران و عراق. در حماسهگوییهای معاصر چه مولفه و دغدغههایی سانسور میشوند؟
ـ اگر چه به شخصه تمرکز روی حماسهسرایی با هر رویکردی از نگرشهای سیاسی و ... را برای ادبیات امروز مفید نمیبینم و معتقدم حماسه بیش از برانگیختن شعور به تحریک شور میانجامد. پیرامون حکومت فعلی ایران و مرجع و مقتدایش گفتیم پرواضح است که ایشان چه حماسههایی را تشویق و یا تهدید و تحدید میکنند. پاسخ این پرسش در خطبه نماز جمعه نیز صراحتا توسط احمد خاتمی داده شده است؛ ایران کشوری با تمدن هزار و چهارصد ساله است. این یعنی پرداختن به اسطورههای حماسی ملی، یعنی سانسور حماسهپردازی. در این نگاه حتی سلیقه سیاسی متفاوت سانسور میشود. پرداختن به حماسههای علمی دانشگاهی سانسور. پرداختن به حماسه ناسا و دیگر موسسههای فضایی در کشف گستره کائنات سانسور. حماسه لابراتوار(سرن) که ذره بنیادین گیتی را کشف میکند سانسور و هر چیزی که برملا میکند سانسور. خود خداوند بزرگ، که چیز زیادی از دنیایی که مدعی آفرینش آن است نمیداند سانسور و هر چیزی که خلاقیت زیبایی کشف و رشد امروزین جامعه را باعث میشود و یا هدایت کننده است سانسور. حتی ناباورانه شاهد تغییرات چارتهای آموزشی در دروس دانشگاهی بویژه علوم نظری هستیم آن هم در این راستا که امکان هرگونه تحلیل تئوریک و استدلال تحقیق و به روزِ علمی حتی از دانشآموختگان دانشگاهی سانسور شود.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر