close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
بلاگ

نیلوفر شیدمهر؛ فیس‌بوک برای کار فرهنگی و ادبی محیط مناسبی نیست

۵ شهریور ۱۳۹۶
ادبیات و شما
خواندن در ۵ دقیقه
نیلوفر شیدمهر؛ فیس‌بوک  برای کار فرهنگی و ادبی محیط مناسبی نیست

محمد تنگستانی
بخش دوم

در گفت‌وگو‌هایی که در پروژه خودسانسوری برای شما تهیه و منتشر می‌کنیم، گاهی در گفته‌های مصاحبه شونده پرسش‌هایی ایجاد می‌شود که سبب طولانی شدن مصاحبه می‌شود. به قول معروف می‌طلبد که گفته‌های مصاحبه شونده را برای بازتر و روشن شدن نگاه و نظرش به چالش کشید.
در اولین بخش از این گفت‌وگو «نیلوفر شیدمهر» یکی از دلایل انتشار آثارش را توسط ناشران مستقل خارج از کشور، عدم شناخته بودنش، در ایران عنوان کرد و گفت: نشر کتاب‌های شعرم در ایران کمکی به فروش آن‌ها نخواهد کرد.  در دولت‌های مخالفت، اداره سانسور در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با عمومی کردن صداهای جعلی تلاش کرده است که حضور نویسندگان مستقل را کمرنگ کند. اما نویسندگانی هم بوده‌اند که نه تسلیم این سیاست شده‌اند و نه کوتاه آمده‌اند. 
به باور من این گفته خانم شیدمهر، جعل‌مرکب است. نویسندگان فارسی زبانی هستند که در دهه‌های گذشته هیچ کتابی در ایران منتشر نکرده‌اند و یا هرگز ایران زندگی نکرده‌اند اما مخاطب ساکن ایران، پیگیر آثار آنهاست. این نویسندگان از زمانی که شبکه‌های اجتماعی عمومیت پیدا کرده است، از طریق این شبکه‌ها خود و آثارشان را به مخاطب عرضه و معرفی کرده‌اند. 
سوالی که مطرح است، خانم شیدمهر برای معرفی خود به مخاطب چه کارهایی کرده است؟ 

ـ من نگفتم هر کس در ایران شناخته‌شده است از طریق انتشار کتابش بوده که از اداره سانسور گذشته است. همانطور که خود به درستی گفتید نویسندگان و شاعران فارسی‌زبانی نیز هستند که از طریق نشر آثارشان در شبکه‌های اجتماعی یا رسانه‌ها در ایران بخصوص میان نسل جوان متولد بعد از انقلاب شناخته شده‌اند. اما تصورم این است که میان آن‌ها هم افرادی پیدا می‌شوند که بعد از شناخته شدن تن به سانسور می‌دهند تا کتابی از آن‌ها در ایران منتشر شود. فقط این را در پرانتز اضافه کنم که خود اصطلاح شناخته‌شدن گنگ است و بخشی از آن می‌تواند توهم شخصی یا گروهی یا کاذب باشد. توهم شهرت واقعی و ماندگار. در این جا نمی‌خواهم وارد این موضوع پُرمخاطره و برای شخص من وقت-تلف-کن شوم. اما در مورد خودِ من. من برای شناخته شدن، در سال‌های اخیر آثارم را شامل سروده‌، داستان و جستار به رسانه‌های خاصی فرستاده‌ام. اما بیشتر این رسانه‌ها بین نسل جوان داخل ایران خواننده نداشته و مخاطب خاص میانسال تا سالمند و با گرایش‌های فکری و سیاسی و ادبی خاصی دارند. بعضی از رسانه‌ها هم که در آمریکای شمالی که من زندگی می‌کنم پرخواننده و خوانندگانشان از هر نوعی بود بسته یا به شکلی دیگر استحاله پیدا کردند. در فیس‌بوک من فعالیت خاصی برای شناساندن خویش و آثارم نمی‌کنم چرا که فیس‌بوک را برای کار فرهنگی و ادبی محیطی مناسب نمی‌دانم. این شبکه اجتماعی برایم بیشتر جنبه تفنن دارد. در آخر می‌گویم که در کل تجربه خوبی در کار با رسانه‌های فارسی زبان ندارم چون همانطور که در بخش اول مصاحبه گفتم حرفه‌ای نیستند و سانسور و تبعیض اعمال می‌کنند. به اصطلاح می‌‌توانم تجربه‌های خود را بیان کنم اما بعد باید از کسانی نام برد و مصداق مستند ارائه داد اما سری را که درد نمی‌کند دستمال نمی‌بندند. من را همین خلوت خودگزیده و ناشناختگی خوش است. برای جوانان دلیری که شما نام بردید که هم تن به تیغ ارشاد اسلامی نمی‌دهند و هم شهره‌ عالم پارسی‌گو هستند خوشحالم و آرزوی شهرت عالم‌گیر می‌کنم. شهرت و دلیری و درخشندگی آنان را زیبنده و خوش و نوش جانشان باد.

 

پیشفرض ما این است که جامعه ایران جامعهای خودسانسور است. گمان میکنید این خودسانسوری ریشه در فرهنگ ایران دارد یا تاریخ و اتفاقات سیاسی؟
ـ
هر دو.  فرهنگ و تاریخ و سیاست همه بخشی از ریشه‌های پیچیده این امر هستند. من که در زمینه فلسفه تحصیل کرده‌ام و بخشی از زندگی‌ام اندیشه‌ورزی است به منطق دوتایی، منطق ارسطویی، منطق درختی، منطق ساده و خطی علت و معلولی و منطق تز و آنتی‌تزی قائل نیستم. اندیشه‌ورزی من بخشی متأثر از پدیده‌شناسان و بخشی متأثر از دلوز و گاتاری است که در مورد ریشه‌های پیچیده یا رزوم در کتاب‌های متعدد خود صحبت کرده‌اند. به طور کلی پدیده‌ها پیچیده هستند و نمی‌شود گفت این یا آن و ریشه‌ها با هم گره خورده‌‌اند. در این نوع اندیشه قضیه اول مرغ بود یا تخم‌مرغ. در مورد سوال شما اول فرهنگ یا تاریخ یا اتفاقات سیاسی، محل ارعاب ندارد. خود این چیزها برای مثال ایران یا فرهنگ ایران موجودهای پیوسته و یکپارچه و مشخصی نیستند و در این جا نمی‌شود وارد این بحث شد. مگر نه این که رویدادهای سیاسی خود نوعی تبلور فرهنگ هستند و مگر نه این که فرهنگ وابسته به تاریخ است پس نمی‌توان در مورد فرهنگ در غیاب تاریخ یا خارج از تاریخ سخن گفت؟ در پاسخ پرسش اول شما ویژگی‌های شماری از جوامعی را که در آن‌ها خودسانسوری متداول است برشمردم. جامعه «ایران»، که باز تاکید می‌کنم یک کلیت همبسته و یکپارچه واحد نیست، این ویژگی‌ها را نشان می‌دهد و رفتار خودسانسوری نوعی رفتار فرهنگی است که در طول تاریخ و با توجه به رویدادهای سیاسی که اتفاق افتاده‌اند بروز کرده و به اشکال مختلف و در تمام لایه‌های اجتماع ظاهر و نهادینه شده و جلوه‌گری می‌کند.

 

قاعدتا تاکنون خودسانسوری داشتهاید. تمایل دارید یک نمونه از خودسانسوریهایی که داشتهاید همرسانی کنید؟
ـ وقتی می‌گویید قاعده پس استثنایی وجود ندارد. من هم ادعایی ندارم و نداشته‌ام که استثنایی هستم. برخلاف برخی نویسندگان، من خود را هیچ‌گاه تافته جدابافته ندانسته‌‌ام. گرچه این حرف به معنای خود‌کم‌انگاری یا عدم اعتماد به نفس یا احترام به خویشتن خویش نیست. اگر منظورتان خودسانسوری ادبی است، نوشته‌ها و سروده‌هایی دارم که تا حال صلاح ندانسته‌ام در فضای عمومی علنی کنم. اگر در مورد خودسانسوری به طور کلی حرف می‌زنید، هر روز این کار را می‌کنم. وگرنه تا اکنون جان سالم به‌در نبرده بودم. در کل نمی‌شود تمام احساسات و درونیات خویش را آشکار کرد. بخشی از خودسانسوری من ناشی از خستگی از برخورد و کشمکش با دیگران و  انتخابِ خلوت‌گزینی برای حفظِ توانشِ آفرینشگری ابدی و اندیشه‌ورزی و هدرندادن آن‌ها برای اعتراض است. این روزها کمتر اعتراض می‌کنم ولی همچنان از «تن‌دادن» به پذیرش ستم تن‌ می‌زنم. من هم مانند دیگر انسان‌ها نیرویی دارم و به دو زبان انگلیسی و فارسی جستار و داستان و شعر می‌نویسم نمی‌خواهم نیرویم را بر سرِ درگیری‌هایی که موجبش در گذشته صداقت و رک‌گویی زیادِ من و علنی‌کردن چیزهایی که در نگاهم حقیقتند بوده، بگذارم. بگذارید بگوییم در جاهایی راهِ مهارزدن برخود، تأمل بیشتر و سلامت پیش گرفته‌ام. بخشی از این راه «راه» است چرا که بروز احساسات و عواطف بدون درنگ می‌تواند باعث پشیمانی شود و بخشی «چاه» است که توانش صدا و تن خود را در آن دفن می‌کنم که بیرون نزند. شاید هم روزی از این قبرها بیرون بزند. گفتم که موجودهای دنیا که من هم از آن‌هایم پیچیده‌اند.

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

گزارش

روايت فرهاد محیط از نصب نماد منشور كوروش در لس آنجلس

۵ شهریور ۱۳۹۶
شیما شهرابی
خواندن در ۵ دقیقه
روايت فرهاد محیط از نصب نماد منشور كوروش در لس آنجلس