امیر رنجبر- شهروند خبرنگار
40 سال پیش توی نازیآباد ، خیلیها معلم جوانی را که سوار بر هوندای 110 این مدرسه و آن مدرسه میرفت، جوانی باهوش میشناختند که آینده روشنی دارد، اما کسی تصورش را هم نمیکرد که این آینده روشن «وزارت» باشد. از ریاضی تا هر چه را که بگویی آقا معلم بهتر از همه درس میداد، کلاسهایش شلوغ بود، سختاراده و استوار به نظر میرسید، سخت گیر هم بود، زیر ورقههای امتحانی، پایین نمره مینوشت: «العاقبه للمتقین».
آن روزها کمتر کسی خیال میکرد به زودی در ایران انقلاب میشود و ورق حکومت به کل برمیگردد و بسیاری از کارگزاران دولت جدید را بچههای باهوش و پرانرژی و فرصتطلب همین نازیآباد تشکیل میدهند؛ کمااینکه بسیاری از مخالفان همین دولت انقلابی را نیز در سالهای نخست پس از انقلاب بچههای همین محله تشکیل میدادند.
آقا معلم بعد از انقلاب تازه مسئول آموزش و پرورش نازیآباد شده بود؛ چه سالها و چه اتفاقها و چه فضایی! یکی از همکارانش در توصیف فضای آن سالها، کلاس دوم ریاضی مدرسه وحید را مثال میآورد که 22 شاگرد داشت که حتی یکیشان به کلاس سوم ریاضی نرسیدند. یکی در جنگ کشته شد و دیگران در کشاکش دعواهای سیاسی بر باد رفتند.
علیاصغر فانی، از آن نامها نیست که سر زبان بماند، اما این روزها به سبب استعفایش از مقام وزارت آموزش پرورش، اسمش را در زونامهها و خبرگزاریها زیاد مینویسند. در میان نازیآبادهای معروف او هیچ وقت چهره درجه یک نبود و اغلب در حاشیه قرار داشت. از دور آدمی خنثی به نظر میرسید، کمااینکه بعد از رسیدن به مقام وزارت هم وزیری خنثی جلوه میکرد.
او در میان وزاری خنثی کابینه از معدود کسانی بود که چه هواداران و چه منتقدان دولت دربارهاش اتفاق نظر داشتند و او را در حوزه کاریاش ناموفق میشناختند. هر دو مجلس نهم و دهم تصمیم به استیضاحش گرفتند. فانی مجلس نهم را به هر زحمتی بود از سر گذراند، اما چند روز پیش از آنکه کار وزارتش در مجلسی نزدیکتر به دولت یکسره شود، دولت زحمت را از دوش همه برداشت و گره وزارت آموزش و پرورش را به تدبیر باز کرد.
موقعیت فانی سبب شد تا در جریان ترمیم کابینه، روحانی روی او حساب ویژهای باز کند و با کنار گذاشتنش دو نشان را با یک تیر بزند. اما این تصمیم بر خلاف انتظارش با مقاومت وزیر روبه رو شد. فانی تا آخرین لحظه تلاش کرد تا وزیر باقی بماند، و وقتی موفق نشد تصمیم گرفت هزینه این جابجایی را، به سبک احمدینژاد، روی دوش رئیس خود بگذارد. به هر حال او کسی است که چندین ماه حکم سرپرستی وزارتخانه را به امضای محمود احمدینژاد توی جیب داشته و او و سیاستورزیهایش را از نزدیک درک و تجربه کرده است.
فانی بر خلاف دو وزیر دیگر خبر استعفایش را قویا تکذیب کرد. وقتی هم که کنار رفتنش قطعی شد متنی را به عنوان «استعفانامه» منتشر کرد که در آن حتی یک بار از کلمه «استعفا» استفاده نشده بود. چه کنشهای او و چه واکنشهای نسبت به آن، این گمان را تقویت میکرد که فانی در روزهای آخر وزارت مستعجلش در مقابل رئیس جمهوری قرار گرفته بود. متن و لحن پاسخ روحانی به «استعفا»ی فانی متفاوت از دو وزیر دیگر بود و نشان از ناخرسندی رئیس جمهور از داشت که زورش به وزیرش نرسیده بود.
مقاومت او از این نظر جالب توجه بود که پیش از این ماجرا، در روزهایی که خبر می رسید نمایندگان مجلس دهم در اندیشه استیضاح او هستند، برخی نوشتند فانی در حال امتیاز دادن به نمایندگان معترض است تا مشکل استیضاح را حل کند. عقب نشینی ای که مفید هم نبود و در نهایت مسیر معترضان به سمت استیضاح رفت.
عبدالله رمضان زاده، سخنگوی دولت خاتمی در واکنش به عقب نشینی فانی در برابر نمایندگان، خاطراتش از سال های نخست پس از انقلاب ۵۷ را مرور کرد: «روزی به دیدن ایشان رفتم و برخورد خشن ایشان را با پدر یک دانش آموز دیدم. بعد برای من توضیح دادند که در موضع حق نباید مماشات کرد. چند سال به بعد به کردستان رفتند و مدیر کل آموزش و پرورش شدند و موضع شداد و غلاظ ایشان در برخورد با پاک سازی شدگان! مشهور شد» و بعد به کنایه نوشت: « سر و صدای اهالی آموزش و پرورش درآمد که آقای وزیر به شدت اهل مماشات شدهاند. حاشا و کلا! آقای فانی و مسامحه؟ تا اینکه این روزها بحث استیضاح ایشان و سپس پس گرفتن آن پیش آمد. خبرهایی از مجلس و استان ها می رسد که آقای فانی به هر خواسته استیضاح کنندگان تن می دهد تا وزیر بماند و وزیر مانده است! استاد شرمندهام! درسی که میدادید این نبود! دو روز ماندن در مقام ارزش فدا کردن اصول و حقوق مردم را ندارد».
علیاصغر فانی، این روزها امتحانش را پس داده و برگه وزارت را تحویل داده است. حالا نمرهاش را باید افکار عمومی بنویسد و زیرش امضا کند: «العاقبه للمتقین»
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر