از نگاه کردن شاید بتوانیم پرهیز کنیم، ولی تلاش برای ندیدن باید حتما کار دشواری باشد.
آیا هرگز به ذهنتان خطور کرده برای بهتر راه رفتن چشمهایتان را بپوشانید؟ بعید است. از همه مهمتر سخت است و نه تنها کمکی نمیکند، کارمان را سخت تر هم میکند، حتی اگر آنچه در طول راه میبینیم دلآزار باشد و ترجیح بدهیم نبینیمش. حتما برای اجتماعی که چشمهایش را میپوشاند و وانمود میکند همه چیز خوب است، کارها سخت تر میشود.
یادمان میآید زمانی تکیه کلام گزارشگران فوتبال تلویزیون ملی در اول، وسط و پایان هر گزارش اشاره به 'تماشاگران خوب فوتبال ایران' یا 'بهترین و اخلاقمدار ترین تماشاگران دنیا' بود. در حالی که اخلاق در فوتبال ایران سیر قهقرایی میپیمود، تعارف های بی معنی و تهی فوتبالی-اخلاقی مثل همان چشمبند عمل میکرد. تلاش برای ندیدن اتفاقی که در حال وقوع بود، فقط بر شدت آن افزود و وضع هر روز بدتر شد. دست آخر هم توجیه مسئولان برای محروم کردن نیمی از جامعه ایرانی از یک حق ساده شهروندی، تماشای مسابقه فوتبال، این بود که جو استادیومها بسیار نامناسب است و شدت تولید الفاظ رکیک و رفتارهای ناهنجار به حدی است که امکان حضور زنان وجود ندارد.
پدیدههای این گونه کم نبودهاند. روزگاری نگاه و رویکرد مسئولان و حتی بخشی از اجتماع به گسترش مصرف رووانگردانها هم همین بود تا جایی که دیگر نمیشد ندید. آن وقت هم آمار تعدادان معتادان برده شد در حوزه امنیتی. بار دیگر، رویکرد مسئولان و بخش بزرگی از اجتماع به پدیده مردان هرزه یا مردان خیابانی هم غیر از این نبود. مگر ممکن است مرد 'باغیرت' ایرانی به 'ناموس کسی' چپ نگاه کند؟ جهت خنده به جای 'ناموس' میتوانید بگذارید 'مداد تراش' یا 'دوچرخه'! همچنان که سن روسپیگری پایین میآمد، سر بسیاری بیشتر در برف فرو میرفت.
آیا با پدیده خشونت علیه زنان، خشونت خانگی و کودک آزاری هم همین برخورد را داشتهایم؟ مدتی پیش، یکی از همکاران ایران وایر مقالهای در مورد خشونت علیه زنان نوشت که توصیه به خواندنش میکنیم. او در جایی از مقاله گفت:
ایرانیان می دانند که آزار خانگی در دور و اطراف شان اتفاق می افتد، همان طور که من در خانه پدر بزرگ ام و حتی قبل از آن به عنوان یک دختر جوان شاهدش بودم، اما در مورد دامنه شیوع خشونت خانگی در جامعه و وضعیت ایران در مقایسه با سایر کشورهای منطقه چیز زیادی نمی دانند. سکوت افکار عمومی ایران با اوج گیری انزجار عمومی در کشورهای همسایه مثل ترکیه که در آن نارضایتی مردم از بالا بودن میزان خشونت خانگی منجر به بروز اصلاحات مهمی می شود، تضادی آشکار دارد.
هر چه بیشتر نهادها، سازمان ها و شهروندانی باشند که در مورد پدیده خشونت علیه زنان بنویسند، گزارش تهیه کنند و کار کنند به قدرت اجتماع در یافتن بهترین رویکرد برای کاهش میزان وقوع آن کمک کردهاند. شاید باور کردنش سخت باشد، ولی اولین گام آگاه ساختن زنان ایرانی است؛ این که اصلا چه رفتار و عملی به منزله اعمال خشونت است. یکی از مشکلات کسانی که در این حوزه کار و تحقیق میکنند، این است که آنچه از دید کارشناسان خشونت به حساب میآید از دید برخی قربانیان بروز رفتاری عادی و معمول است. گام مهم دوم کمک به قربانیان خشونت برای آشنایی با راههای مقابه است. خوشبختانه از سوی شهروندان صاحب دغدغه و سازمانهای غیر دولتی تلاش ها و کارهای خوبی در این زمینه در حال انجام است. وبسایت پروژه شهروندیار در یکی از صفحات خود پاورپوینتی آموزشی با عنوان راههای مقابله با خشونت خانگی تهیه کرده که قدمی ارزشمند است. تهیه کنندگان این پاورپوینت در معرفی آن میگویند:
امروز تقریبا همه تلاشگران حقوق زنان به این باور مشترک رسیده اند که با وجود همه موانع و محدودیت ها نقش آموزش و بالابردن آگاهی عمومی در مقابله با خشونت علیه زنان برجسته و غیر قابل انکار است. فراموش نباید کرد که متاسفانه در ایران به دلیل پذیرش و تثبیت نابرابری در قوانین در کنار اعمال فشار شدید بر کنشگران حقوق زنان و ممانعت از فعالیت علنی آنان، امکان آگاهی رسانی به طریق مستقیم و در قالب سازمان های غیر دولتی بسیار دشوار است.
کارهایی که شما میتوانید بکنید چیست؟ شاید اولین آنها کمک به گسترش آگاهی باشد، با همخوان کردن این پاورپوینت.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر