پیام یونسی پور
خوشبرخورد، گرم، جذاب و موفق و پیچیده. بعدازاین تعاریف میتوان وارد زندگی «آنتونیو کونته» شد. مردی که چهارمین قهرمانی پیاپی خود بهعنوان مربی باشگاهی را تجربه کرد. حق داشت که بعد از ناکامیاش با تیم ملی ایتالیا بگوید: «من برای باشگاهها ساخته شدهام، نه تیم ملی.»
از "آنتونیو" یک تصویر در همین نزدیکی در یادمان هست. وقتی در کنفرانس خبری بعد از بازی با لستر، لحظهای که خبرنگار داشت از او در مورد پیروزی باشکوه سه بر صفر تیمش مقابل قهرمان فصل قبل میپرسید، بلند شد و با دست خبرنگار انگلیسی را صدا زد و گفت: «آن کیک است؟ آیا خوشمزه است؟ وای من چقدر گرسنهام. از صبح هیچچیزی نخوردم. میشود فقط یک تکه کوچک از کیک شما داشته باشم؟» انگار او به همان حد برای قهرمانی با چلسی گرسنه بود، که در این کنفرانس خبری نشان داد.
گرم است، مانند مردم زادگاهش. برخلاف بسیاری از آنها انگلیسی را روان حرف میزند، چون مادرش مدرس زبان انگلیسی بوده. چهرهاش را سالها در جوانی و حالا که چروک زمانه بر پوستش نشسته با لبخند میشناسیم و گاهی هم خشمی ویرانگر و رعبانگیز. اما اگر میخواهید برای لحظهای (فقط لحظهای) غم را در سیمایش پیدا کنید، از او بپرسید که «نازکنی» چیست.
قطعاً گونههایش شل میشود. نگاهش میچرخد سمت پایین و آهی هم احتمالاً بکشد. «نازکنی» پا، کلمه رمز افسردگی "آنتونیو" است. فقط ۱۸ سال داشت که صداش شکستن «نازکنی» پایش را شنید. وقتی در باشگاه «لچه» همانجایی که اولین بار فوتبال را در شهرش آغاز کرد، مصدوم شد. سال ۱۹۸۷ بود. پسری جوان که دیگر در رده جوانان توپ نمیزد. آنقدر استحکام و استعداد داشت که او را میان بزرگان بازی دهند. اما شکستن «نازکنی» برای نابود شدن زندگی یک جوان کفایت میکرد. بعد پرتاب شد به یک سال و نیم بعد. به سال ۱۹۸۹ میلادی که دوباره بتواند ترسش را بگذارد روی نیمکت و وارد زمین شود.
این آخر داستان آن «نازکنی» لعنتی نبود. سال ۲۰۰۰ داشت در یوونتوس آقایی میکرد. در درگیری برای تصاحب توپ، باز «نازکنی» شکست. این بار تا میانههای سال ۲۰۰۱ خانهنشین شد. اما هر دو بار، پس از مصدومیت برگشت. این، زاده روحیه جنگجو و پیچیدهای است که در فوتبال ایتالیا متفاوتش میکرد. آمیخته شدن با یووه، تبدیلشدن به ستاره میانه میدان، بستن بازوبند کاپیتانی بانوی پیر (لقب یوونتوس در ایتالیا) بین دو کاپیتان اسطورهای یعنی «جیانلوکا ویالی» و «الساندرو دل پیرو» از او یک محبوب ساخت.
اما همیشه زیر سایه بود. پشت خط فوق ستارهها. بازیاش سالبهسال تکامل یافت و رشد کرد. اول بار «جیووانی تراپاتونی» او را به یووه آورد، اما در طول سیزده سال با «جیووانو لیپی»، «کارلو آنجلوتی» و «مارچلو لیپی» زندگی مسالمتآمیزی داشت. در تمام نقاط خط میانی یووه بازی کرد، ولی طی قریب به یک دهه، فقط این شانس را داشت که بیست بار پیراهن تیم ملی ایتالیا را برتن کند. "آنتونیو" یک عمر پشت خط ماند.
آغاز مربیگری
شاید برای همین انتقامش را در دنیای مربیگری از فوتبال گرفت. کونته را دو عامل از تیم ملی ایتالیا دور میکرد. اول ستارههای وقت تیم ملی ایتالیا بود. از جام جهانی ۹۴ آمریکا که باید روی نیمکت، هنر «دینو باجو»، «آلبرتینی» و «دونادونی» را میدید تا جام ملتهای اروپا که میان آلبرتینی، فیوره و دی بیاجیو، جایی برای او باز نمیشد. دومین دلیل، سیاق بازی ایتالیا بود. روش استفاده از ۵ دفاع، سه هافبک و دو مهاجم. این آرایش با سه هافبک، آنتونیو را یک عمر حسرتبهدل نگه داشت.
سال ۱۹۹۹ «کارلو آنجلوتی» در توصیفش گفت: «او یک رهبر است. حتی اگر بازیاش به چشم نیاید هم رهبر است.» گفته بود وقتی بازی کونته را تماشا میکند، بهروزهایی میاندیشد که او را بهعنوان یک مربی روبروی خود ببیند.
انگار با همین خشم درهای دنیای فوتبال را باز کرد. سال ۲۰۰۵ کمکمربی سیهنا شد و از یک سال بعد سرمربیگری را در «آرتزو» آغاز کرد. سال ۲۰۰۹ باشگاه «باری» را به سری آ ایتالیا آورد. سال ۲۰۱۱ بهعنوان سرمربی با سیهنا به سری آ صعود کرد و بعد شد سرمربی بانوی پیر. در تمام این سالها، داشت انتقام میگرفت. "آنتونیو" سیستم فراموششده ۲-۵-۳ را دوباره به فوتبال جهان بازگرداند. سیستمی که میگفتند منسوخشده است.
استدلالش ابتدا عجیب بود، بعد حیرتانگیز شد، حالا ستایشش میکند. ادعا کرده بود در روشهایی که از چهار دفاع استفاده میکنند، فقط مناطق زمین توسط بازیکنان پوشش داده میشود. گفته بود: «ما زمین را پر میکنیم و وقتی صاحب توپ شدیم با کمترین اتلاف وقت به دروازه حریف میرسیم.»
زمین تیمش را پر میکرد از هافبک. این از خوشاقبالی هافبکهایی بود که حدفاصل سالهای ۲۰۱۱ تا امروز، در یووه، تیم ملی ایتالیا و حالا چلسی با او زندگی کردند.
در چلسی، با ترس و تردید وارد شد. باشگاهی را تحویل گرفت که فصلی کابوس مانند را تجربه کرده بود. تصور کنید تیم «رومن آبراموویچ» روی پله دهم جدول نشسته باشد. «آبراموویچ» روس برای تصاحب و قرارداد سه ساله با "آنتونیو" ۱۵ میلیون پوند هزینه کرد.
کونته محق بود با نگرانی تیمش را بچیند. سه هفته اول تیمش را با سیستم ۱-۴-۱-۴ به زمین میفرستاد. سه هفته بعد، صدای منتقدان از نتایج تیمش بلند شد. آن روزها، «منچسترسیتی» با گواردیولا داشت در صدر یکهتازی میکرد. "آنتونیو" بازهم برگشت به سیاق خودش. همان آرایش سه دفاعه. حالا تیمش قهرمان لیگ برتر انگلستان شده است. سه هفته مانده بهپایان لیگ، او قهرمان شد. شاید واقعاً زاده شده فقط برای قهرمانیهای لیگ.
سایههای تاریک
کنار رفتنش از دنیای فوتبال، وقتی یووه داشت در اروپا و ایتالیا آقایی میکرد، بیسروصدا انجام شد. دو سال بعد، رسوایی «کالچوپولی» پیش آمد. پلیس ایتالیا به مسئله تبانی و فساد در باشگاهها ورود کرد و یوونتوس محکومبه سقوط به لیگ زیرگروه شد. آنتونیو دو سال قبل رفته بود، اما زیر انگ تبانی قرار گرفت. در قبال تمام اتهامات سکوت کرد.
بعدها هم دوباره در تیررس انگ تبانی قرار گرفت. وقتی بهعنوان سرمربی جدید تیم ملی ایتالیا از یوونتوس جدا شد، «فیلیپه کاروبیو» مالک سابق باشگاه «سیهنا» ادعا کرد که کونته در جریان بازی یوونتوس و سیهنا، در سال ۲۰۱۰ به درخواست مالک جدید این باشگاه، مانع از پیروزی تیمش شده است. «کونته» به دادگاه شکایت برد و هیچیک از بازیکنان یوونتوس یا سیهنا حاضر به شهادت به سود «فیلیپه کاروبیو» نشدند.
سال ۲۰۱۱ نام کونته میان یک سیاهه از لیست متهمین به تبانی قرار گرفت. او به همراه «جوزپه سینیوری»، «مائورو برسان»، «استفانو بتارینی»، «کریستیانو دونی» و «مارکو پائولونی» متهم به تبانی و گاوبندی در نتایج رقابتهای لیگ سری آ و سری ب ایتالیا قرار گرفت. اما بازهم هیچ مدرکی علیه او وجود نداشت.
کونته در مورد تمام اتهامات وارده در این پرونده که به " Italian football scandal" یا همان «رسوایی فوتبال ایتالیا» شهرت یافت گفته بود: «وقتی با این اتهامات عصبی میشوم، به الیزابتا و ویتوریا (همسر و دخترش) نگاه میکنم.»
پس از پایان رقابتهای جام ملتهای اروپا در سال ۲۰۱۶ صحبتهای «لئوناردو بونوچی» نگاهها را بهسوی "آنتونیو" چرخاند. بونوچی در تیم ملی ایتالیا، بازیکن تیم کونته بود. او ابتدا به «میرور» گفت: «به بازیکنان چلسی هشدار میدهم که قرار است با یک پدرخوانده روبرو شوید. بهزودی خواهید فهمید چرا ما در ایتالیا به او میگوییم پدرخوانده.»
لقب پدرخوانده از آن روز روی "آنتونیو" مانند پیراهنش نشست. بونوچی با کنایه حرف زده بود. مثلاً گفت: «وقتی کونته حرف میزند، خاموش باشید. حتی کلمهای حرف نزنید.. با او بحث نکنید. حتی نفس نکشید. شما فقط باید بشنوید.» اما در ادامه تمجیدش کرد: «یادتان باشد او موفق است. با هر روشی هم موفق است. ما در اروپا فقط به آلمان در پنالتی باختیم. وگرنه پیروزی مال ما بود.» بونوچی قهرمانی چلسی را هم پیشبینی کرد: «فوتبال متعلق به او و او متعلق به فوتبال است. میداند چگونه موفق باشد. پس با او بحث نکنید.»
آنتونیو، پدرخوانده، مقهور تیم ملی کشورش، نابغه مربیگری باشگاهی و صاحب ۴ قهرمانی پیاپی، حالا دارد خامه روی کیک قهرمانی چلسی را میخورد. او برای این قهرمانی از مالک روس باشگاه هم حریصتر بود.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر