بخش اول
محمد تنگستانی
ضربالمثل«زبان سرخ سر سبز میدهد برباد» را برخی رعایت بیان و نکتهسنجی میدانند وعدهای آن را محافظهکاری و خودسانسوری تعریف میکنند. در پروژه جدیدی که ما برای شما تهیهکردهایم قرار است به «خودسانسوری» بپردازیم. در این پروژه سه سؤال مشترک از تمام مصاحبهشوندهها پرسیده میشود و در بین پاسخ آنها اگر پرسشی بود مطرح میکنیم. نیت ما در این پروژه و مجموعه مصاحبههایی که قرار است منتشر بشود، به چالش کشیدن مصاحبهشوندهها نیست. ما تعریف آنها از خودسانسوری را به شما انعکاس میدهیم و اگر تمایل داشته باشند یک نمونه از خودسانسوری زندگی فردی و یا اجتماعیشان را با شما به اشتراک میگذاریم و درصورتیکه تمایل به این کار نداشته باشند برای شما خواهیم نوشت. در این پروژه مصاحبهشوندهها را برخلاف کارهایی که تاکنون برای شما منتشر کردهایم، معرفی نمیکنیم و علتش برابر بودن افراد یک جامعه در مقوله خودسانسوری، در این پروژه است. شما نیز میتوانید در پروژه خودسانسوری شرکت کنید و مصادیقی از خودسانسوری در فعالیتهای ادبی-هنری، دوران تحصیل و یا زندگی شخصی خود را به نشانی اینستاگرام ما ارسال کنید. بیستوششمین نفری که با او گفتوگو کردهایم امین خلقت است.آقای خلقت در تعریف خودسانسوری میگوید: «یک هنرمند موظف است که خیلی آگاهانه، تمام تفکرات و نگاهی که از خودآگاه و ناخودآگاهش نشئت میگیرد را بدون در نظر گرفتن حاشیهها و یا محدودیتها، در خلق اثرش سهیم کند. کسی که خودسانسوری میکند بعید میدانم که ثمره خلق اثرش در هر حوزهای، خیلی نزدیک به نفس هنر باشد. خودسانسوری در یک تعریف جامع محدودیتها و نبودنهایی است که سبب عدم خلق اثری واقعی میشود. هنر واقعی با خودسانسوری و سانسور همیشه در ستیز بوده و هست آنهایی که با سانسور و خودسانسوری سر و کار دارند، مشغول به هرکاری هستند الا مشغول به خلق هنر».
در تعریف خودسانسوری میگویید: اثری که با سانسور و خودسانسوری تولید و عرضه بشود، هنر نیست. در سه دهه گذشته آثار خلق شده در ایران برای انتشار و یا عرضه از تیغ سانسور گذشتهاند. آثاری که در ایران خلق و عرضه میشوند بنا به این تعریف آثار هنری محسوب نمیشوند؟
ـ اگر موضوعی به این قضیه نگاه کنیم، کلیت هنر در ایران شامل دغدغههای سیاسی و اجتماعی نمیشود. مفاهیم و موضوعاتی غیرسیاسی و غیراجتماعی هم هستند که بدون خودسانسوری و سانسور خلقشدهاند. بخشی از هنرمندان نان به نرخ روز خور هستند و با هر بادی پرچمشان به همان طرف میرود. این هنرمندان در زمان شاه بودند، الان هم هستند در حکومت بعدی هم خواهند بود. قاعدتاً این هنرمندان و کسانی که خودفروخته به سیستمهای فکری و ایدئولوژیک هستند در این کادر تعریف میشوند وگرنه هنرمندی که نه تن به سانسور میدهد و نه به آن شدت تن به خودسانسوری، دارد کار خودش را میکند و زمان و مخاطب مشخص میکنند که آیا در تاریخ هنر ماندگار خواهد بود یا نه. اما به اعتقاد من هنرمندانی ماندگار خواهند بود که دغدغههایی هنری دارند تا سیاسی.
خودسانسوری را یک بداخلاقی فرهنگی تعریف میکنید یا محافظهکاری؟
ـ بدون تردید هر دو مورد سهیم است، حتی گزینه سوم یعنی «وجود حکومت اسلامی» هم میتواند در رأس تصمیم گیرهای فردی نسبت به خودسانسوری، هم سهیم باشد. چطور میشود حکومتی اسلامی و طرفدار عدم آزادی و برابری زن با تعاریف امروزی و جهانی بر کشوری حکومت کند و سهمی در این بداخلاقی نداشته باشد. تمام بداخلاقیهای فرهنگ و محافظهکاریهای اجتماعی و فردی در تاریخ هنر، بدون تردید ریشه در نحوه سیاستهای دولتهای حاکم دارد.
در ایران هر چیزی که دولت و سنت دوست نداشته باشد یا سانسور میشود یا سانسور میکنند. مخصوصاً اگر موضوع یک زن باشد. بهعنوانمثال در کارهای من بدن زن در اغلب آلبومهای تصویریام وجود دارد. بدن زن در کارهای من عریان نیست، بلکه دارای پیام و منظوری اجتماعی است، حالا بیایید تصور کنید اگر در ایران این کارها را عکاسی میکردم و به نمایش میگذاشتم بدون تردید باید فقط قابهایی سیاه را برای مخاطب در رویدادهای هنری به نمایش میگذاشتم. آن بخشی از خودسانسوری که ریشه در فرهنگ ما دارد، خیلی ترسناکتر است.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر