آزاده دواچی
کنشگر حقوق زنان و شاعر
من شخصا چون در حال حاضر مهاجرت کردهام و ایران زندگی نمیکنم، رای هم نمیدهم. اما این تصمیم خود را به کسانی که در داخل ایران زندگی میکنند تحمیل نمیکنم. رای ندادن از نظر من که مهاجرت کردهام نه کنش سیاسی است و نه میتواند معنای خاصی در تغییر سرنوشت مردم ایران داشته باشد.
شخصا به چند دلیل حاضر به رای دادن نیستم، اول اینکه به باور من تایید صلاحیتها و رد شدنهای فلهای از شورای نگهبان، به نوعی خط کشیدن بر سیستم عادلانهی انتخاب کاندیداهاست. عموما اکثر کاندیدای مورد نظر من و خیلی از افراد نمیتوانند از سد شورای نگهبان بگذرند و همین برای من به منزله عدم وجود سلامت در صحت انتخابات و حضور همهجانبه گروههای سیاسی است.
دلیل دیگر، عدم وجود کاندیدای مورد نظرم و به خصوص فقدان حضور زنانی است که شایستگی نامزد شدن در انتخابات ریاست جمهوری را دارند. یک طرفه بودن حضور جناحهای سیاسی و عدم تایید زنان برای کاندیداتوری به نظر من همچنان مشکل جدی در سیستم انتخابات ایران است.
دلیل دیگر برای شرکت نکردن در انتخابات، عدم تحقق شعارهای انتخاباتی کاندیداهاست که البته باز هم این نظری شخصی است. اما مساله این است که در سالهای گذشته اکثر شعارها و وعدههای ریاست جمهوری همچنان بیپاسخ مانده است، نمونه آن را میتوان در عدم رفع حصر رهبران جنبش سبز یعنی میرحسین موسوی، زهرا رهنورد و مهدی کروبی دانست. مساله حقوق بشر در ایران و تحت فشار قرار دادن زندانیان هم چنان مسالهای جدی است که حتی تغییر شخص رئیس جمهور هم در بهبود آن تغییری ایجاد نکرده است.
بنابراین به باور شخصی من شرکت در انتخابات تا زمانی که بسیاری از وعدههای انتخاباتی در حد شعار باقی ماندهاند و به درجه عمل نرسیدهاند، همچنان بیفایده است. اما این مساله یک نظر شخصی است، به خصوص برای فردی که مهاجرت کردهاند و مسلما قابل تسری و تحمیل بر سایر مردم که در داخل ایران زندگی میکنند، نیست.
در عین حال این تصمیم شخصی به نوعی هم تحت تاثیر محیط اجتماعی و بافتی قرار دارد که فرد در آن زندگی میکند. به نظر من کسی که در ایران زندگی میکند بسیار متفاوتتر از فردی است که مهاجرت کرده و در خارج از ایران زندگی میکند . چرا که تصمیم فردی او میتواند بر سرنوشت نسلهای بعد هم تاثیر بگذارد. من هم به تناسب روابط فرد و اجتماع بر این باورم که اگر فردی بودم که داخل ایران زندگی میکرد برای به قدرت نرسیدن محافظهکاران و حتی با وجود همه این مشکلات رای میدادم تا حداقل از تکرار حضور افرادی مثل محمود احمدینژاد جلوگیری شود.
فکر میکنم رای دادن مردم در ایران کنشی است که میتواند برایشان نتیجه بهبود حداقلی در وضعیت کشور را به همراه داشته باشد. این مسالهای بود که با انتخاب روحانی روشنتر شد؛ حداقل انتخاب آقای روحانی توانست وضعیت نسبی مردم را از لحاظ اقتصادی بهبود بخشد و در عین حال، ایران ر ا از آن انزوای چند ساله و از سایه ترس جنگ بیرون کشد. فکر میکنم بسیاری از مردمی که در ایران زندگی میکنند هم همین نظر را داشته باشند و اگر رای بدهند بیشتر برای بهبود وضعیت اقتصادی و إصلاحات حداقلی است، یعنی مسالهای که برای بسیاری از مردم در داخل ایران همچنان در اولویت رای دهی قرار دارد. به همین دلیل شخص من که در خارج از ایران زندگی میکند نمیتواند نظر خود را به مردم ایران برای امید به همین بهبود تحمیل کند.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر