کامبیز غفوری روز نامه نگار
برای شرکت در هر انتخاباتی، من از خود سوال میکنم که از نامزدهایی که خواستار تصدی بر آن مقام هستند، چه انتظاری دارم؟ میخواهم چه کارهایی انجام دهند؟ مقابل چه چیزهایی بایستند؟ کدام شرایط را حفظ کنند و چه مواردی را تغییر دهند؟
بنابراین، برخی خواستهای خود را مرور میکنم: من خواستار جامعهای هستم که در آن حقوق و آزادیهای مسلم انسانها محترم شمرده شود. برای مثال، میخواهم بهاییها هم مانند دیگران بتوانند مانند دیگر شهروندان از حق تحصیلات عالیه و استخدام در هر شغلی که برای آن مناسب هستند، برخوردار باشند. قانون حجاب اجباری و تبعیض علیه زنان را ظالمانه و غیر انسانی میدانم و خواستار الغای این قوانین نابرابر هستم. برای دگرباشان حقوقی برابر با دیگران مطالبه میکنم. حق آزادی بیان، ابراز عقیده و آزادی احزاب، تجمعات و تشکلهای صنفی و کارگری را از اصول اساسی جامعهام میدانم. میخواهم از اساس، دست وعاظ و روحانیون از انتخاب اینکه چه فیلمی را بر پرده سینماهای شهرم ببینم یا حق شنیدن چه نوع موسیقی را داشته باشم، کوتاه شود.
تحقق کامل این آمال به کنار؛ کدام نامزد ریاست جمهوری حتی دورنمایی از این خواستهها را به من نشان میدهد تا او را پله نخست نردبان ترقی بدانم؟
در چارچوب قوانین اسلامی و حکومت فقیه که کلیت ساختار آن ضد آزادیهای فوقالذکر است، کدام نامزد میخواهد یا میتواند آزادی عمل داشته باشند و نماینده خواستهای من باشد؟
من، به عنوان یک انسان آزاد، رئیسی را برای دستگاه اجرایی کشور نمیخواهم که ولایت مطلقه یک انسان را بر خود و دیگران بپذیرد و حاضر باشد سرنوشت من و مردم جامعهام را در دستان یک فرد قرار دهد تا او بر مبنای تفسیر خود از اصول فقهی که مورد قبولم نیستند، سرنوشتمان را تعیین کنند. کدامیک از نامزدها میتواند از فیلتر شورای نگهبان بگذرد و مخالف این اصل باشد؟ اگر حتی مخالف باشد و پنهان کرده باشد، باز هم دروغگو است؛ آیا باید به یک دروغگو اعتماد کرد؟
فراموش نکنیم؛ ما میخواهیم «نماینده» خود را بر کرسی ریاست جمهوری بنشانیم. یعنی قدرت خود را به عنوان یک شهروند به او تفویض کنیم تا برود و خواستههای ما را در مقامی که هست، پیگیری کند. اگر روزی فرزند من که با معیارهای دموکراتیک در محیطی برابریخواه بزرگ شده است، از من بپرسد که «چرا فرد منتخبِ تو -تویی که ادعای برابریخواهی داری- از قانونی دفاع میکند که مادرم باید بر خلاف تمایلش حجاب بر سر کند؟»، چگونه از رأی خود دفاع کنم؟ چطور قبول کنم که من هم در ظلم سهم داشتهام و به انتخاب او کمک کردهام؟
خیر! ترجیح میدهم در حرکتهای ضد انسانی مسلم چنان فردی سهیم نباشم و دستکم بتوانم سرم را بالا بگیرم و بگویم «او» نماینده «من» در آن پست نیست؛ رئیس جمهوری منتخب من نیست.
من به عنوان یک انسان مسؤول، خود را بابت عملکرد سیاسیام، برای آن رأی که به صندوق میریزم، پاسخگو میدانم. بنابراین، بهخاطر پرهیز از سرافکندگی در برابر فرزندم، برای پرهیز از سرافکندی در برابر نسل پرسشگر فردا، در هیچ انتخاباتی در نظام جمهوری اسلامی شرکت نمیکنم؛ مگر رفراندومی باشد که نوع و شکل حکومت آینده را با در نظر گرفتن انواع سلایق و گزینههای گوناگون، به رأی بگذارد. امیدوارم که بخت آنرا داشته باشم تا در زمان حیاتم، شرکت در چنان انتخاباتی را با غرور به نام خودم ثبت کنم.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر