پیام یونسی پور
پرشمار بودن، همیشه به معنای قدرتمند بودن هم نیست. پرسپولیس از دیدگاه کنفدراسیون فوتبال آسیا، از سال ۱۹۹۷ بهعنوان پرطرفدارترین تیم قاره آسیا معرفی شد. این یکی از مهمترین داشتههای هوادارانش بود؛ جمعیتی که بیش از بیست میلیون تخمین زده میشد.
به انگلستان نگاه کنیم. حتی اگر هوادار یونایتدها باشید یا هواخواه آرسنال، بازهم نمیتوان به «لیورپول» احترام نگذاشت. سال ۲۰۱۳ لیورپول با ۷۱ میلیون هوادار در سراسر کره زمین، هفتمین باشگاه پرطرفدار دنیا شد.
بالاتر از اینتر، بایرن و حتی یوونتوس. آخرین قهرمانیاش در انگلستان برمیگردد به سال ۱۹۹۰ میلادی. اما دومین باشگاه پرافتخار تاریخ فوتبال بریتانیا هم هست. دقیقاً تضادهایی که با پرسپولیس همخوانی داشت. در پرجمعیت بودن، محبوب بودن، ناکامیهای پیاپی و البته پرافتخارماندن در طول تاریخ.
پرسپولیس آخرین بار جام قهرمانی لیگ برتر را سال ۸۷ خورشیدی بالای سر برد. آن نهمین قهرمانیاش بود و امسال به دهمی رسید. افتخاراتش در آسیا به یک قهرمانی در جام برندگان جام آسیا برمیگردد. سه بار سوم جام باشگاههای آسیا هم شد. شاید برای همین همیشه از سوی هواداران تیم استقلال مورد طعنه قرار گرفته.
۹ سال انتظار برای قهرمانی دوباره، شبیه به یک داستان تراژیک میماند. «محسن مسلمان» در آخرین قهرمانی پرسپولیس ۱۷ ساله بود. وقتی «کریم باقری» که امروز کمکمربی تیم است، داشت روی سکوی قهرمانی شعار هواداران را پشت بلندگو میخواند تا هواداران با او همراهی کنند، یکی از نوجوانانی بود که روی سکوها با کاپیتان آن روزهای تیمش همخوانی میکرد. این انتظار طولانی دلایلی داشت و این قهرمانی مسلماً محصولی از چندگانههای مثبت باشگاه بود.
افول آن پرسپولیس رؤیایی دهه هفتاد خورشیدی، با جنگهای مدیریتی میان سازمان تربیت بدنی و بیناد مستضعفان آغاز شد. بعد هم به انتصاب عجیب سردار «اکبر غمخوار» در پرسپولیس انجامید. انتصابی که دقیقاً پیوند نامبارک نظامیان با فوتبال و بخصوص پرسپولیس را رسمیت بخشید.
به دوران پسا «غمخوار» که نگاه کنیم، صرفاً سه قهرمانی در کارنامه پرسپولیس هست؛ یعنی از آغاز لیگ برتر فوتبال ایران (سال ۱۳۸۰ خورشیدی) تا امروز. پرسپولیس فقط در دهه ۷۰ خورشیدی چهار بار قهرمان لیگ ایران شده بود. دوران پسا «غمخوار» برای پرسپولیس معنای بیثباتی میداد. تغییرات مداوم در مدیریت، کادر فنی و حتی بازیکنان. پرسپولیس دقیقاً در دو فصلی قهرمانیاش در لیگ برتر را تکرار کرده که از بابت حضور مدیران و کادر فنیاش هم اطمینان داشته و هم ثبات.
لیگ ۸۶-۸۷ را با حبیب کاشانی و افشین قطبی آغاز کرد و بهپایان برد. لیگ ۹۵-۹۶ را هم با «علیاکبر طاهری» و برانکو ایوانکوویچ.
«علیاکبر طاهری» در اتاق مدیریت باشگاه پرسپولیس، نه شباهتی به غمخوار و حبیب کاشانی و سردار رویانیان داشت که مردی از بدنه نظامیان باشد، نه مانند برادران انصاریفرد ورزشکاری چسبیده به وزارت ورزش و بنیاد مستضعفان بود. «طاهری» بنا به یک مراوده و دوستی قدیمی با «محمود گودرزی» وزیر سابق ورزش و جوانان به اتاق مدیریت باشگاه پرسپولیس رسید. آنهم در روزهایی که پرسپولیس بازهم داشت از بحران مدیریت یک سردار دیگر (محمد رویانیان) عبور میکرد.
در دوران «پسا غمخوار» میتوان مدیرانی مانند علی پروین، محمدحسن انصاریفرد، حبیب کاشانی، عباس انصاریفرد، داریوش مصطفوی، محمدحسین نژاد فلاح، علیرضا رحیمی، سردار رویانیان و بهروز منتقمی را دید. ۹ مدیر حدفاصل سالهای ۸۲ خورشیدی تا سال ۱۳۹۳ در پرسپولیس جابجا شدند. پرسپولیس چهره آرامش را حتی پس از قهرمانیاش با افشین قطبی هم ندید. زلاتکو کرانچار، نلو وینگادا، مصطفی دنیزلی، افشین پیروانی، حمید استیلی، علی دایی، یحیی گل محمدی، مانوئل ژوزه و حمید درخشان طی هشت سال روی نیمکت پرسپولیس نشستند.
مهمترین شاخصه این پرسپولیس، برای رسیدن به قهرمانی ثبات بود. ثباتی که با حس دوستانه وزیر ورزش و جوانان وقت (محمود گودرزی) به «علیاکبر طاهری» آغاز شد و ادامه پیدا کرد. «برانکو ایوانکوویچ» وقتی به سرمربیگری پرسپولیس رسید که تقریباً یک تیم ویرانه را در اختیار داشت. جایگاههای چهارم تا یازدهم جدول، مامن نهچندان خوشایند پرسپولیس بود در تمام فصولی که خودش را در قامت یک قهرمان حس نمیکرد.
نکته کلیدی اینجاست که تابستان سال ۹۴ خورشیدی، قرار بود «علیاکبر طاهری» پس از آغاز ناامیدکننده پرسپولیس، «فرهاد کاظمی» را جانشین او کند. شاید اگر استارت ناگهانی این تیم و نتایج مناسبی که بهصورت سریالی گرفت وجود نداشت، برانکو خیلی زود جای خود را به فرهاد کاظمی میداد که در همین بازی آخر همراه با ماشینسازی مقابل برانکو شکست خورد و به لیگ یک سقوط کرد.
پرسپولیس را میتوان در این دو تعریف برانکو شناخت: «انتخاب پرسپولیس، ریسک نه به نظرم دیوانگی بود.» برانکو تقریباً به تمام آنچه باید بهعنوان یک مربی در آسیا میرسید دستیافته بود. از قهرمانی در لیگ چین تا رسیدن به جام جهانی فوتبال همراه با پرسپولیس. دومین نکته در دومین جملهاش است: «از تیمی که من تحویل گرفتم، فقط دو بازیکن (طارمی و علیپور) باقی ماندند.
شخصیت قهرمانی در شالوده تیمی که از درخشان به برانکو تحویل داده شد وجود نداشت. بازیکنانی که از پرسپولیس جدا شدند امروز یا نیمکت نشین باشگاههای رده میانی هستند یا همراه با ماشینسازی به لیگ یک سقوط میکنند. با این حال، برانکو سال قبل هم پرسپولیس را در حالی روی سکوی دوم نشاند که فقط بهواسطه تفاضل گل قهرمانی را از دست داد.
آنچه برانکو در پرسپولیس کاشت، معنی رفتار حرفهای اوست. در کرواسی هم یکی مانند «داور شوکر» که حالا شده است رئیس فدراسیون فوتبال کشورش، محصول استعدادیابی برانکو و بلاژویچ بود. در ایران، نمونههای زیادی وجود داشت. نسلی که او قهرمان بازیهای آسیایی بوسان کره جنوبی کرد، نسلی که همراه برانکو به مقام سوم جام ملتهای آسیا رسید و نسلی که او به جام جهانی ۲۰۰۶ آلمان برد، قابل فراموشی و چشمپوشی نیست.
برانکو تقریباً آخرینهای فوتبال ایران را به نام خودش ثبت کرده. آخرین قهرمانی در بازیهای آسیایی، آخرین مقام سوم ایران در جام ملتهای آسیا و حالا آخرین قهرمانی باشگاهی همراه با پرسپولیس. او دوباره برای پرسپولیس هم مانند تیم ملی یک نسل جدید رو کرد. منهای تمام خریدهای این باشگاه، میتوان «محمد انصاری» را دید. بازیکنی که مثلاً «پرویز مظلومی» مربی وقت استقلال در سال ۹۴ او را نخواست تا در پرسپولیس تست فنی بدهد. «محمد انصاری» بدل به مؤثرترین مهره خط دفاعی پرسپولیس طی دو سال اخیر هم شد. «صادق محرمی» که جای بازیکنی مانند «رامین رضائیان» را پر کرد هم در همین فرمول سازندگی برانکو قرار میگیرد.
شاخصه برانکو، تیم محور کردن بود. چه در تیم ملی، چه در پرسپولیس. او هرگز از تمثیلهای شخصی برای موفقیت خودش استفاده نکرد. موفقیت را در انحصار خودش ندید و جو مسالمتآمیزی میان بازیکنانش برقرار کرد. برانکو عملکردی حذف گرا نداشته. تنها دو بازیکن در تمام ادوار مربیگریاش مورد قهر او قرار گرفتند. خداداد عزیزی در تیم ملی، رامین رضائیان در پرسپولیس. شاید بهاندازه کی روش صفر و صد نباشد، اما در حد او قانونمند بوده.
قهرمانی پرسپولیس، برای هواداران این باشگاه مانند تکرار رویدادهای دهه هفتاد خورشیدی بود. یک قهرمانی زودهنگام، بدون نیاز به سه بازی باقیمانده، با تیمی که لبریز از جوان و ستاره بود و البته با نمایشی که لااقل در فوتبال ایران بینظیر به نظر میرسید.
قرار گرفتن پرسپولیس در آستانه حذف از لیگ قهرمانان آسیا و شکست مقابل استقلال در دربی تهران، شاید تنها سایههای تاریک پرسپولیس در این فصل بود.
آنچه نگرانکننده به نظر میرسد، طوفانهایی است که پس از قهرمانیهای پرسپولیس از آغاز دهه ۸۰ خورشیدی، این باشگاه را درنوردیده. اول بار «اکبر غمخوار» پرسپولیس را نابود کرد، بار دوم «حبیب کاشانی» برکنار شد و جایش را به مصطفوی داد و حالا این طبیعی به نظر میرسد که هواداران پرسپولیس برای اتفاقات پس از قهرمانی نگران آینده باشگاه باشند.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر