شاهد علوی، روزنامه نگار و تحلیلگر سیاسی
به گمانم پاسخ به این پرسش شخصی که من رای میدهم یا نه چندان اهمیتی نداشته باشد و پرسش درستتر احتمالا این خواهد بود که آیا رای دادن یا هرگونه رفتار و کنش دیگر معطوف به انتخابات ریاست جمهوری در ایران اصولا موضوعیت دارد؟ آیا این موضوعیت قابلیت تعمیم دارد و یا ارزیابی جایگاه گروههای مختلف اجتماعی و سیاسی در این پیوند تابع وضعیت خاص آنها در ساخت سیاست و قدرت در ایران خواهد بود؟
در پاسخ میتوان گفت بله چنین کنشی به طور کلی موضوعیت دارد اما این موضوعیت و شکل کنش گروههای مختلف اجتماعی متناسب با برداشتی که از نظام سیاسی حاکم، درجه مشروعیت آن، امکان اصلاح پذیری و تعریفی که از رابطه خود با نظام سیاسی میکنند، از یک گروه به گروه دیگر میتواند متفاوت باشد. اما در یک تقسیم بندی کلی شاید بتوان رفتارهای انتخاباتی را ذیل سه گروه دسته بندی کرد.
گروه نخست: گروهی از شهروندان متاثر از باورهای دینی و یا منافع عینی و یا تصوری که از منافع خویش دارند، نظام سیاسی حاکم را در مجموع مشروع دانسته و شرکت فعال در انتخابات را وظیفه شرعی و یا متضمن تامین و حفظ منافع خود دانسته و در هر حال در انتخابات شرکت میکنند. برای این گروه، انتخابات با هر تعداد نامزدی که نظام (نظام اینجا نامی است برای رهبر و حلقهای که روی تصمیات او تاثیر مستقیم میگذارند) انتخاب و عرضه میکند، انتخاباتی جذاب، مهم و سرنوشت ساز است. رفتار انتخاباتی این گروه نیز همیشه رای دادن است و به نتیجه اعلامی انتخابات هم یا باور دارند و یا باور به آن را به مصلحت خویش میدانند.
گروه دوم کسانی هستند که فارغ از اینکه فرآیند انتخابات در ایران را دمکراتیک نمیدانند و معتقدند رئیس جمهوری در عمل نیز اختیارات محدودی برای ایفای وظایف و تحقق شعارهای خویش دارد و به عبارتی تنها یک تدارکچی است، چون بر این باور هستند که "نظام سیاسی و هسته سخت قدرت در ایران بازی انتخابات ریاست جمهوری را به مثابه محملی برای ارزیابی مشروعیت خود نزد افکار عمومی میبینند و هر نوع رفتار انتخاباتی نامطلوب به نظر ایشان (رای اعتراضی، عدم مشارکت، تحریم فعال یا رای سفید آشکار) تهدیدی برای مشروعیت و اقتدار نظام و هسته سخت قدرت است" در زمان انتخابات یا با رای ندادن اعتراض میکنند، یا برای فراگیر شدن تحریم انتخابات فعال شده یا اعتراضهای نمادین ترتیب میدهند و یا به کاندیدايی که به نظر میرسد مطلوب نظام نیست رای میدهند، چون فکر میکنند از طریق این نامزد که مطلوبیت سیستم را ندارد میتوانند یا در هسته سخت قدرت شکاف ایجاد کنند و یا برخی تغییرات تدریجی مثبت را ممکن سازند.
برای دسته نخست، نامزد مطلوب، معمولا همان نامزدی است که گفته میشود مطلوب رهبری است و به نظر میرسد از سوی هسته سخت قدرت حمایت میشود. در صورت در دسترس بودن جزئیات آماری رای دهندهگان به تفکیک جنسیت، تعلق مذهبی و طبقه اقتصادی، میزان حضور زنان و اعضای اقلیتهای مذهبی و دینی در این گروه قابلیت تحلیلی زیادی داشت چرا که صلاحیت زنان و اقلیتهای مورد نظر به صورت پیشینی برای ریاست جمهوری رد شده و نامزد هسته سخت قدرت نیز معرف اصلی مشروعیت قانونی است که زنان و اقلیتها را به صرف جنسیت و باور آئینی به رتبه شهروند درجه دوم تنزل میدهد.
اما در گروه دوم، بخشی از اپوزیسیون نظام سیاسی قرار دارند که به طور کلی مشروعیتی برای نظام سیاسی قائل نیستند و سیاست ثابت تبلیغی آنان رای ندادن و تحریم فعال است، هرچند به دلیل عدم اطمینان به آمارهای اعلامی در خصوص درصد شرکت کنندهگان در انتخابات چندان آشکار نیست که این سیاست تا چه حد موفقیت آمیز بوده است. بخشی دیگر از این دسته کسانی هستند که رای اعتراضی، عدم مشارکت و یا سیاست تحریم را به صورت متناوب و متناسب با ترکیب شرکت کنندهگان در هر دوره به کار میبرند. این گروه اگرچه در مجموع مشروعیتی برای نظام حاکم و انتخابات آن قائل نیستند اما گمان میکنند باید از هر امکانی برای تضعیف هسته سخت قدرت و یا تغییر از درون و یا دستکم انتخاب کسی یا جناحی که آزار و رنج کمتری را تحمیل میکند و ممکن است گشایشی حداقلی ایجاد کند، بهره ببرند.
اما اگر به پاسخ پرسش اصلی شما برگردم، باید بگویم اگر ترکیب نهایی نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری این دوره مطابق انتظار و رویه معمول شورای نگهبان (راوی میل و اراده نظام) باشد قاعدتا من در انتخابات شرکت نمیکنم، چون انتخابات اولا به من شهروند غیر شیعه که برابر با اصل 115 قانون اساسی در پیوند با حق نامزدی، شهروند درجه دوم محسوب میشوم هیچ ربطی ندارد و ثانیا نامزدی در این لیست احتمالی نخواهد بود که گمان کنم میتواند در هسته سخت قدرت شکاف ایجاد کند یا سرعت افزایش رنج تحمیل شده بر مردم در ایران را کم کند.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر