close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
بلاگ

امیر عزتی؛ خودسانسوری  نشانۀ سودپرستی و ابن الوقتی است

۲۹ بهمن ۱۳۹۵
ادبیات و شما
خواندن در ۴ دقیقه
امیر عزتی؛ خودسانسوری  نشانۀ سودپرستی و ابن الوقتی است

محمد تنگستانی  
ضرب‌المثل«زبان سرخ‌ سر سبز می‌دهد برباد» را برخی رعایت بیان و نکته‌سنجی می‌دانند وعده‌ای آن را محافظه‌کاری و خودسانسوری تعریف می‌کنند. در پروژه جدیدی که ما برای شما تهیه‌کرده‌ایم   قرار است به «خودسانسوری» بپردازیم. در این پروژه سه سؤال مشترک از تمام مصاحبه‌شونده‌ها پرسیده می‌شود و در بین پاسخ آنها اگر پرسشی بود مطرح می‌کنیم. نیت ما در این پروژه و مجموعه مصاحبه‌هایی که قرار است منتشر بشود، به چالش کشیدن مصاحبه‌شونده‌ها نیست. ما تعریف آنها از خودسانسوری را به شما انعکاس می‌دهیم و اگر تمایل داشته باشند یک نمونه از خودسانسوری زندگی فردی و یا اجتماعی‌شان را با شما به اشتراک می‌گذاریم و درصورتی‌که تمایل به این کار نداشته باشند برای شما خواهیم نوشت. در این پروژه مصاحبه‌شونده‌ها را برخلاف کارهایی که تاکنون برای شما منتشر کرده‌ایم، معرفی نمی‌کنیم و علتش  برابر بودن افراد یک جامعه در مقوله خودسانسوری، در این پروژه است. شما نیز می‌توانید در پروژه خودسانسوری شرکت کنید و مصادیقی از خودسانسوری در فعالیت‌های ادبی-هنری، دوران تحصیل و یا زندگی شخصی خود را به نشانی
اینستاگرام ما ارسال کنید. نوزدهمین نفری که با او گفت‌وگو کرده‌ایم امیر عزتی است. آقای عزتی در تعریف خودسانسوری می‌گوید: «خودسانسوری یعنی گردن نهادن به قواعد و قوانین نوشته یا نانوشته‌ای که اشخاص، سازمان‌ها یا دولت‌ها به نویسنده تحمیل می‌کنند. یعنی اجازه دادن به نیرویی خارجی که چارچوب و خطوطی مشخص برای افکار و سخنان شما تعیین کرده و راه ارتباطی شما با دیگران را محدود یا مسدود کند».

 خود سانسوری را یک بد اخلاقی فرهنگی تعریف می‌کنید یا محافظه کاری؟
ـ هر دوی اینهاست و حتی بالاتر از آنها، خودسانسوری همکاری با استبداد است. خدمت به وزارت ِ ترس است و انکار خویشتن. ردّ ِ آزادی فردی است و نشانۀ سودپرستی و ابن الوقتی.

پیش‌فرض ما این است که جامعه ایران، جامعه‌ای خودسانسور است. گمان می‌کنید این خودسانسوری ریشه در فرهنگ ایران دارد یا  تاریخ و اتفاقات سیاسی؟
ـ از همان روزی که آدمیزاد خواست حرفش را به گوش دیگران برساند، سانسور متولد شد. این امر جزء جدایی ناپذیر زندگی اجتماعی ِ آدمیزاد شد و قواعد و قوانینی هم برایش تدوین کردند. بنابراین فقط جامعه ایران نیست که اسیر خودسانسوری است. هر جامعه‌ای تابوهای خاص خودش را دارد و جامعۀ ایران از این امر مستثنی نیست. کودک ایرانی با سانسور زاده و بزرگ شده و بر زبان نیاوردن ناگفتنی‌ها در وجودش نهادینه می‌شود. تا جایی که وجود خودسانسوری–به مثابۀ پاسبان ِعرف و اخلاق- را امری بدیهی و لازم می شمرد. طبعاً وقایع و اتفاقات سیاسی اشکال تازه‌ای به سانسور و خودسانسوری می‌دهند. فرهنگی که معلم اخلاقش دروغ مصلحت آمیز را به از راست فتنه برانگیز می‌داند، آسان و به اختیار تن به سانسور می دهد. خودسانسوری تبدیل به امری روزمره می‌شود، چون آن را ضامن حفظ سر ِ سبزش می داند. پس در کام کشیدن زبان سرخ در هنگامۀ وقایع تاریخی و سیاسی را برمی‌گزیند.

قاعدتاً تاکنون خودسانسوری داشته‌اید. تمایل دارید یک نمونه از خودسانسوری‌هایتان را هم‌رسانی کنید؟
ـ در عرصۀ نوشتن هرگز خودسانسوری پیشه نکرده‌ام. سردبیران و همکارانم می‌توانند ادعایم را تایید کنند. هر چه خواسته‌ام نوشته‌ام و جرح و تعدیل را به آنها واگذار کرده‌ام. هرچند این امر باعث شده تا برخی از نوشته‌هایم هرگز به دست خواننده نرسد. اصولاً گوش شنوایی برای نصیحت‌های مشفقانه در باب استفاده کردن یا نکردن از کلمات و دوری از موضوع‌های حساسیت برانگیز نداشته‌ام و ندارم. عقیده دارم اگر آدمی حرفی دارد، باید بگوید وگرنه حرف در دلش تلنبار شده و اسباب ثقل جسمی و روحی‌اش را فراهم می‌کند. وظیفۀ من یافتن روزنه‌هایی برای رساندن حرفم به گوش دیگران است، نه ایجاد دیوارها یا صافی‌های ذهنی برای خودم! خاطرم هست که سال ها قبل، دوست و همکار عزیزی به هنگام انتشار بولتن فیلمخانه ملی ایران و تنظیم خلاصه داستان فیلم‌ها مرتب به من تذکر می‌داد که از کلمات "هتک حرمت" به جای "تجاوز" استفاده کنم و من سعی داشتم او را قانع کنم که با دشنام هم حرمت یک نفر را می‌توان زایل کرد و تجاوز توصیف عمل دیگری است و اصولاً وقتی در فرهنگ واژگان ما برای اشاره به عملی خاص واژه‌ای اختصاصی وجود دارد، چرا نباید از آن استفاده کرد و دست به دامن تشبیه و استعاره یا واژه نارسای دیگری شد. همین رُک گویی مرا برخی به بلاهت و برخی به وقاحت تعبیر کرده‌اند و می‌کنند. تنها نمونه‌ای که تن به خودسانسوری داده‌ام، تلطیف دشنام‌ها در ترجمۀ یکی دو فیلم بوده، آن هم به این خاطر که شبکۀ سفارش دهنده بدزبانی را تا حدود خاصی می‌پذیرفت تا فیلم برای همۀ سنین قابل تماشا باشد. و از این بابت نیز خود را سرزنش می‌کنم چون به اثر و آفرینندۀ آن وفادار نبوده‌ام.  

از امیر عزتی بیشتر بخوانید: 
سانسور جزئی از زندگی جامعه ماست

 

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

استان‌وایر

جشن و پایکوبی هزاران نفر در کرمانشاه/تیم ملی کشتی آزاد ایران قهرمان...

۲۹ بهمن ۱۳۹۵
خواندن در ۲ دقیقه
جشن و پایکوبی هزاران نفر در کرمانشاه/تیم ملی کشتی آزاد ایران قهرمان جهان شد