گفتوگو با پرستو فروهر
محمدتنگستانی
اثری از پرستو فروهر به نام «اتاق مکتوب» در شهر گنت کشور بلژیک به نمایش گذاشته شد. این نمایشگاه تاکنون در شهرهای گوناگون اروپا، امریکا و استرالیا برای بازدید علاقهمندان دائر شده است.
اتاق مکتوب خطاطی و نقشآفرینی واژهها است در فیالبداهگی ذهنی و اجرایی این هنرمند که این بار بر دیوارهای سالن ورودی موزه هنرهای زیبای شهر گنت ثبت شدهاند. ایرانوایر به بهانه برگزاری این نمایشگاه با هنرمند پنجاه و سهساله زاده تهران پرستو فروهر گفتوگویی داشته است.
علاوه بر خلق آثار تجسمی، تا کنون کتابهایی مانند «سرزمینی که پدر و مادرم در آن به قتل رسیدند» و «بخوان به نام ایران» از این هنرمند و نویسنده ایرانی ساکن آلمان منتشر شده است. اثر اتاق مکتوب برای اولین بار دو دهه پیش خلق و به نمایش گذاشته شده است. پرستو فروهر در جواب به اینکه آیا این اتاق را میتوان در ژانر خط نقاشی تعریف کرد یا نه، میگوید:
ـ نه چندان، اتاق مکتوب یک کار محیطی است. در این کار عنصر تعیین کننده فضا است و قصد اصلی اثر در تغییر فضا. برای خلق این کار احتیاج به یک بنا وجود دارد. به همین دلیل در اسم کار از واژهی اتاق استفاده شده است که اشاره به عنصر مکان داشته باشد. کار بصورت مستقیم روی دیوارها و سقف و زمین جایی که معماری مکان در اختیار من گذاشته، خلق می شود. این مکان از پیش موجود را من با اینکار کاملا تغییر میدهم. وقتی که نگاه بکنید خطنگاریها قواعد معماری مکان را میشکنند. گوشهها و کنجها را نفی میکنند. جهتیابی مکان را تغییر میدهند. پیکرهی این کار با فضای معماری هر مکان وارد گفتوگو و تبادل میشود، بر آن تاثیر میگذارد و از آن تاثیر میگیرد. ضربآهنگ مکان و حالوهوای آن را تغییر میدهد. پس چندان هم ربطی به خط - نقاشی ندارد ولی در عین حال برآمده از سنت خطنگاری است. اما در این عرضه هم قواعد این سنت را میشکند. سنت خطنگاری برای نوشتن متن محترم بوده است. در گذشته متنهای مقدس یا متنها و اشعار نویسندگان و شاعران گرانقدر را با خط نگاری عرضه میکردند. اما در این اثر من اصلا هدف انتقال مفهوم نیست. هیچ مفهوم نوشتاری در کار نیست، معنای کلامیایی از کنار هم نشستن واژهها ساخته نمیشود. اینها تکه پارههای کلمات هستند، ریتم وملودیهای نوشته شدهاند. فضایی بین نقشونگار و خاطرهی خط را میآفرینند و نه خود خط را.
فضاسازی در اتاق مکتوب، بر اساس فرهنگ شرقی و ملی شماست یا آموختهها و زندگی در جهان غرب؟
ـ نه، با این توضیح به نظرم کار کمی سطحی میشود. اینکه نگاهی شرقی و یا غربی داشته باشم چندان از هم قابل تفکیک نیست. ما در زمانهای هستیم که این فاصلهها خطکشی محسوسی با هم ندارند، مرزهایشان سیالتر از این خطکشیهاست. ولی در عین حال در این اثر مانند بسیاری از کارهای من ساختار نقش و نگار حضور پررنگی دارد. در این اثر برای تولید ملودی و ریتم، این خطوط پر نقش و نگار را به شکلی کنار هم قرار میدهم که گویا در فضا بادی وزیده است. مثل این میماند که وزش یک موسیقی نامشخصی همه چیز را بهم ریخته و از قواعد پیشین رهایشان کرده است. ریتمی در تمامیت کار حس میشود. این ریتم را، چه مخاطب ایرانی باشد چه غیر ایرانی، که واژهها را نمیشناسد، دریافت میکند. و در واقع سکون و قطعیت مکان با اجرای این اثر در آن شکسته میشود و یک دینامیسم جدید بر مختصات مکان سوار میشود. البته نقش و نگار شرقی با آن پیچوتابهای خاص در اتاق مکتوب نقشی اساسی دارد.
در این اثر بر خلاف دیگر کارهای شما، ما با یک کور رنگی مواجه هستیم؟
ـ به این دلیل که من در این اثر تاکید بر نوشته و یا همان نوشتن دارم. نوشتن هم روی زمینه سفید با خط سیاه اتفاق میافتد یا تداعی اولیه نوشتن سیاه روی سفید است. این یک نوع از خلاصه یا فشرده کردن قضیه است، فشرده کردن بیان است. رنگ را حذف میکنم تا به خطنگاری یا خط اهمیت بیشتری بدهم. قرار نیست با رنگها توجه مخاطبم را به چیزی به غیر از خطنگاری جلب کنم. محور این کار نوشته و خط است. رنگ کاغذ سفید است و رفتار من با سطوح مکان عین کاغذ است. حالا این اتاق تبدیل شده است به یک اتاق مکتوب. سیاه روی سفید.
در سالهای گذشته به دلیل گستردگی شبکههای اجتماعی و اینترنت با توجه به وضعیت سانسور در ایران هنرمندان راحتتر توانستهاند آثارشان را به نمایش بگذارند و مخاطبانی فراتر از مرزهای جغرافیایی محل زندگیشان داشته باشند. گمان میکنید برگزاریهای نمایشگاههای مجازی در سایتها و شبکههای اجتماعی به معرفی هنر و هنرمندان کمکی کرده است؟
ـ در ایران همچنان عرصه اصلی ارائه هنرهای تجسمی گالریها هستند. کنترل گالریها و سانسور نمایشگاهها هم اگرچه به وسعت و شدت گذشته نیست اما همچنان اعمال میشود. برای مثال بعد از برپایی نمایشگاهها میآیند و خیلی وقتها تذکر میدهند و حتی میگویند بعضی از کارها باید از نمایشگاه حذف شود. بار آخری که ایران بودم یک نمایشگاه بزرگ با همکاری چند گالری برگزار شد با موضوع خودنگاری. ماموران سانسور به برخی از گالریها مراجعه کرده بودند و تذکر داده بودند و به ناچار بعضی از کارها را گالریها حذف کردند. یعنی این فشارها همچنان هست ولی در عین حال هنرمندان و فضاهای مستقل هم سعی میکنند که هر چه بیشتر از امکاناتی که وجود دارد استفاده کنند. این یک جنگ دائمی گشایش و محدودیت میان هنرمندان و سانسورچیها در ایران است. از این منظر که اینترنت چه کمکی به هنرمندان در این میان کرده است به نظر من خوب ارتباط هنرمندان داخل ایران با آنچه که در بیرون از ایران، در فضاهای گوناگون هنری میگذرد را خیلی سیالتر و راحتتر کرده است و در عین حال از آن طرف هم همینطور یعنی هنرمندان خارج از کشور و یا غیرایرانیها میتوانند با هنرمندان و هنر تجسمی در ایران راحتتر آشنا شوند و کارها و اتفاقها را دنبال کنند. گزارش نمایشگاهها و معرفی کارها و هنرمندان در فضای مجازی اتفاقات هنری درون کشور را قابلدسترستر از گذشته کرده است. اما اگر منظور پرسش در دور زدن سانسور باشد باید بگویم که سانسور محدودهایست که خیلی وقتها جامعه هنری با قدمهای کوچکی به آن نزدیک میشود. کمی به جلو میرود، کمی صبر میکند که واکنش نهادهای قدرت را ببیند و بعد اگر اتفاقی نیافتاد قدم کوچک دیگری برمیدارد. همانطور که گفتم این یک جنگ فرسایشی است که البته مهارت در درک قواعد آن چندان هم به نظر من مثبت نیست چون نوعی از خودسانسوری را دامن می زند که شاید برای هنر حتی از سانسور هم مخربتر باشد.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر