محمد تنگستانی
ضربالمثل«زبان سرخ سر سبز میدهد برباد» را برخی رعایت بیان و نکتهسنجی میدانند وعدهای آن را محافظهکاری و خودسانسوری تعریف میکنند. در پروژه جدیدی که ما برای شما تهیهکردهایم قرار است به «خودسانسوری» بپردازیم. در این پروژه سه سؤال مشترک از تمام مصاحبهشوندهها پرسیده میشود و در بین پاسخ آنها اگر پرسشی بود مطرح میکنیم. نیت ما در این پروژه و مجموعه مصاحبههایی که قرار است منتشر بشود، به چالش کشیدن مصاحبهشوندهها نیست. ما تعریف آنها از خودسانسوری را به شما انعکاس میدهیم و اگر تمایل داشته باشند یک نمونه از خودسانسوری زندگی فردی و یا اجتماعیشان را با شما به اشتراک میگذاریم و درصورتیکه تمایل به این کار نداشته باشند برای شما خواهیم نوشت. در این پروژه مصاحبهشوندهها را برخلاف کارهایی که تاکنون برای شما منتشر کردهایم، معرفی نمیکنیم و علتش برابر بودن افراد یک جامعه در مقوله خودسانسوری، در این پروژه است. شما نیز میتوانید در پروژه خودسانسوری شرکت کنید و مصادیقی از خودسانسوری در فعالیتهای ادبی-هنری، دوران تحصیل و یا زندگی شخصی خود را به نشانی اینستاگرام ما ارسال کنید. هفدهمین نفری که با او گفتوگو کردهایم آسیه امینی است. خانم امینی در تعریف خودسانسوری میگوید: «من خودسانسوری را مجموعهای از دیوارها یا سدهای مرئی و نامرئی میدانم که فرد را از بیان یا انتشار آنچه در ذهن دارند باز میدارد.»
خود سانسوری را یک بد اخلاقی فرهنگی تعریف میکنید یا محافظه کاری؟
ـ من واژههایی مثل بداخلاقی یا محافظهکاری را برای توصیف این اتفاق که مجموعهای از ابزارهای سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و ... در پیدایش آن دخالت داشتهاند، نارسا و ناکارآمد میدانم. اما این هردو عبارت میتواند بخشی از دلایل خودسانسوری باشد. به نظر من خودسانسوری نتیجه سیاسی شدن جامعه انسانی است. سیاسی شدن نه به این مفهوم که عنصر "سیاست" در مفهوم عام مورد نظر باشد، بلکه به معنی ارزیابی و سبک و سنگین کردن نتایج کار است. یعنی پنهان کردن یا حذف کردن بیان توسط خود فرد به دلیل ترس از هزینههای مختلفی که به او تحمیل میشود، او را آگاهانه یا ناآگاهانه سانسور میکند. خودسانسوری درواقع نتیجه تربیت سیاسی- اجتماعی او و نتیجه بده بستانهای جامعه است. هرچه جامعه از نظر سیاسی و فرهنگی بستهتر باشد و ابزارهای کنترل بیرونی بر رفتار و گفتار و حتی پندار افراد بیشتر باشد، افراد آن جامعه بیشتر تربیت میشوند که قبل از پرداخت هزینه یا مورد قضاوت قرار گرفتن، خودشان را سانسور کنند. درواقع تهدید ترس و میل به رهایی دو عنصر درونی هستند که با هم در این شرایط کشتی میگیرند. اگرچه خودسانسوری، یک موقعیت پرداخته شده و نتیجه یک تربیت و تحمیل سیاسی اجتماعی است، اما شکستن یا بیرون آمدن از این موقعیت محصول آگاهی و انتخاب فرد است. یعنی ترس ما را تربیت میکند. اما ما در هر شرایطی مجبور به پذیرش این تربیت نیستیم چون توانایی تغییر و انتخاب داریم.
پیشفرض ما این است که جامعه ایران، جامعهای خودسانسور است. گمان میکنید این خودسانسوری ریشه در فرهنگ ایران دارد یا تاریخ و اتفاقات سیاسی؟
ـ درجامعه ایرانی این ترس و ترساندن هم ابزار سیاسی و هم ابزار فرهنگی دارد. قانون و مجازات از دلایل اصلی ایجاد هراس برای "بیان" هستند. در کشور ما حتی قانون دست قاضی و دستگاه قضایی را برای تفسیر به رای افراد باز گذاشته است. مثلا عبارت "اقدام علیه امنیت ملی" میتواند گسترهای از مبارزه مسلحانه تا نوشتههای یک وبلاگنویس درباره باورهایش را دربر بگیرد و حتی مجازاتی در همان سطح را هم به دنبال داشته باشد. بنابراین هرچقدر قانونگذار دست مجازات کنندگان را باز گذاشته، از این طرف افراد جامعه ناچار میشوند برای نیفتادن در دام تفسیر به رای قاضی، خودشان را محدود کنند. بنابراین قانون و سیاست یک عامل تاثیرگذار در تسلط ترس است و باز برمیگردیم به اینکه ترس افراد را تربیت میکند. اما این فقط سیاست نیست که از انواع ترس، ارتشی برای کنترل، محاصره و تهدیدافراد میسازد. جامعه ما از نظر روابط اجتماعی، جامعهای سنتی است. جامعه ایرانی جامعهای شفاهی است و روابط شفاهی در این جامعه تعیین کننده و موثر بر رفتار افراد است. روابط خانوادگی، وابستگیهای قبیلگی، ارتباطات گروهی و گروهای بزرگ و کوچک دوستی و حتی این روزها شبکههای اجتماعی ... همگی در نوع رفتار، بیان و حتی در نتیجه کار تولیدکنندگان فرهنگی مثل نویسندگان و هنرمندان تاثیر دارد. اینبار ترس از قضاوت شدن، تنها شدن، توبیخ شدن و ... است که ما را کنترل، تهدید و تربیت میکند.
قاعدتاً تاکنون خودسانسوری داشتهاید. تمایل دارید یک نمونه از خودسانسوریهایتان را همرسانی کنید؟
ـ من هم در همین جامعه و همین روابط اجتماعی و در همین محدودیتهای سیاسی تربیت شده و کار کردهام. بنابراین اگر بگویم که همیشه آگاهانه از آن پرهیز کردهام درست نگفتهام. برای یک روزنامهنگار که در ایران بزرگ شده و کار کرده، دانستن اینکه به سراغ چه چیزهایی نباید برود، یک ارزش قلمداد میشود. و البته این موضوع جای تاسف دارد. یعنی دقیقا ما به جای اینکه یاد بگیریم آزادی بیان، آزادی نقد و انتقاد یک ارزش اجتماعی و سیاسی است، یاد میگیریم که ننوشتن و به سراغ برخی حوزهها نرفتن توانایی یک روزنامهنگار است ما با دیوارهایی بسیار، در دور و برمان همزیستی مسالمتآمیز پیدا کردهایم. و حتی اگر جایی دیواری هم نباشد، باز هم راهمان را کج میکنیم. برای شخص من زمان زیادی طول کشید تا بتوانم این دیوارها را بشناسم و از آنها پرهیز کنم یا با نگاه منتقدانه با آنها برخورد کنم. منظورم دیوارهای بیرونی و سانسور نیست. بلکه دیوارهای درون خودم است یعنی همان ترس. ترسی که ما را تربیت کرده تا بپرهیزیم از هر دردسری. این ترسها و ملاحضات همچنان با من است. اما سالهاست که تلاش میکنم آنها را کشف کنم، بشناسم و دیوارهایشان را تاجایی که بر سر کسی آوار نشوند فرو بریزم. مثال زدن در این مورد سخت است. شاید چون هم بسیار است و هم پیدا کردن و بازگو کردنشان هنوز همان دلایل را برای خودسانسوری دارد. اما میتوانم بگویم که در کار نوشتن دلایل اجتماعی و شخصی بیش از دلایل سیاسی مرا محدود کرده است. البته در یک نگاه گستردهتر شاید این دلایل شخصی هم بهنوعی سیاسی تلقی شوند، اما به هر حال این روزها و بهویژه وقتی ناچار به مستندنگاری هستم، دائم با این پرسش از خودم روبهرویم که آیا میتوانم و اجازه دارم اینها را بنویسم؟ آیا میتوانم برای خوانندگانم دلیل فلان کار (که از آن نوشتهام) را توضیح دهم؟ آیا این نوشته به کسی که از او یاد کردهام آسیب نمیزند؟ مثال آن کتابی است که خانم "لورا سکور" روزنامهنگار/نویسنده امریکایی نوشته و بخشی از این کتاب در مورد من و زندگی من است. بعد از نوشتن کتاب و قبل از انتشار، بارها از ایشان خواستم که بخشهایی از گفتههایم را حذف کند. اما دلیل کافی هم برای این حذف نداشتم. در یک کلام از اینکه نور بر بخشهای ناگفته زندگیام بتابد میترسیدم. اما به هرحال ایشان خوشبختانه یا بدبختانه به هراسهای بیمورد من توجهی نکرد و هرجا که دلیل کافی برای حذف نبود، متن را نگه داشت. بنابراین در مورد خودم شاید بتوانم بگویم در مواجهه با محدودیتهای سیاسی حتی گاهی سدشکنی هم کرده، کوتاه نیامدهام و هزینهاش را هم پرداختهام. اما در مواجهه با قضاوت شدن از طرف مردم هنوز پر از اما و اگر هستم.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر