محمد تنگستانی
بیش از سه دهه از برگزاری جشنواره حکومتی و بینالمللی فجر با دیدگاهها و ایدئولوژیهای اسلامی در ایران میگذرد. این جشنواره بهمنماه هرسال در حوزههای مختلف هنری برپا میشود. از ابتدا هدف برگزارکنندگان این جشنواره این بود که در هنرهایی مانند سینما، تئاتر، موسیقی و ادبیات جشنوارهای در حد و اندازه فستیوالهای جهانی با معیارهای اسلامی برپا کنند. به دلیل سانسور، حجاب و مفاهیمی که مغایرت با ایدئولوژیهای حکومت جمهوری اسلامی دارد، این جشنواره برخلاف ادعای برگزارکنندگان آن تاکنون هیچگونه موفقیت و محبوبیتی حتی در بین کشورهای اسلامی به شکلی که برای حضور در این فستیوال لحظه شماری کنند، نداشته است. ایران از محدود کشورهای جهان است که درآن، تمام آثار هنری قبل از اجرا و یا عرضه به تأیید وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برسد و با خط قرمزهای حکومت همخوانی داشته باشند.
راهیابی، حضور و شرکت در جشنواره فجر برای سینماگران و هنرمندان تئاتر ایران باوجود سانسور و خفقان، بنابه دلایل مختلفی مانند نیاز به فضا برای ساخت و اجرای آثارشان، که تنها در انحصار دولت است اهمیت بسیاری دارد.
امسال یازدهمین دوره جشنواره شعر فجر است. دبیری یازدهمین دوره این جشنواره را محمدکاظم کاظمی شاعر زاده کشور افغانستان بر عهده دارد. او یکی از شاعران نزدیک به تفکرات رهبر جمهوری اسلامی، آیتالله علی خامنهای است. این شاعر افغانستانی چندین بار در جلسات سالیانهای که آقای خامنهای برگزار میکند شعرخوانی داشته است.
در مورد جلسات سالیانه آیتالله خامنهای بیشتر بخوانید
صلاحیت ادبی علی خامنهای
این جشنواره شعر بنا به دلایلی مانند عدم استقلال، سانسور صدای منتقد و مخالف، عدم اهمیت به شاعران مستقل و تمرکز بر شاعرانی که ایدئولوژیهای مذهبی و سیاسیِ جناح حاکم را در آثارشان منعکس کردهاند، تاکنون نتوانسته آنگونه که برای هنرمندان تئاتر و نمایش اهمیت دارد محفلی بااهمیت برای شاعران محسوب بشود.
به باور من یکی دیگر از علتهای عدم موفقیت این جشنواره عدم نیاز شاعران مستقل به تریبونهای دولتی و حکومتی است. شاعران برای انتشار آثارشان نه نیاز به سالن تمرین دارند و نه نیاز به مجوزی برای سرودن، در حال حاضر شبکههای اجتماعی و سایتهای ادبی و هنری در کنار تکثیر صداهای جعلی ادبیات، یکی از مهمترین تریبونهای اجتماعی شاعران و نویسندگان است.
ما در ایرانوایر از برخی از شاعران و نویسندگان ساکن ایران علت محبوبیت و یا عدم محبوبیت، جلب رضایت و یا عدم رضایت شاعران و نویسندگان را، نسبت به این جشنواره حکومتی پرسیدهایم.
برخی از شاعران و نویسندگان ساکن در ایران، به اشتباه سانسور را سبب خلاقیت هنری خود میدانند و عدهای با خودسانسوری، خطقرمزهای وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی را دور میزنند و تعدادی نه خطقرمزها را رعایت میکنند و نه به فکر انتشار کتاب با سیستم سانسور حاکم در ایران هستند. اما در بیان نظرات و انتقادات خود گاها نکاتی که میتواند مشکلاتی امنیتی برایشان ایجاد کند را رعایت میکنند.
عدم رضایت شاعران از جشنواره شعر فجر به حکومت ارتباطی ندارد
ثریا کهریزی
اگر بخواهیم با خودمان روراست باشیم و تعارف را کنار بگذاریم, باید بگویم خیر عملکرد اینگونه جشنوارهها قابل دفاع نیست و نتوانستهانداعتماد شاعران و نویسدگان را به خود جلب کنند. البته بهتر است که این موضوع را به حکومت ربط ندهیم ربط دادن این موضوع به حکومت کودکانه است. این ضعف به دولتها بازمیگردد. مربوط به وزارت ارشاد و دیگر دستگاههای دولتی و متولیان فرهنگی است. مثلاً حوزه هنری در راستای شعر جنگ بسیار ضعیف و ناکارآمد عمل کرده است. بهعنوانمثال میلِ پرداختن به شعر جنگ به خاطر سفارشی بودن و قبضه کردن و به انحصار چندنفر درآوردنِ آن, در نطفه از بین رفت. شاعران نیاز پرداختن به شعر جنگ را خوب درک کرده بودند اما، وقتی با این رفتارهای انحصارطلبانه روبرو شده خود را سرخورده و بیگانه با آن موضوع مهم ملی یافتند, کنارکشیدند و عطای آن را به همان چند نفر بخشیدند. درحالیکه وظیفه نهادهای متولی در جشنوارهها تشویق و یاری شاعران بود و نه بیگانه شمردن آنها با مسئلهای که به خون و پوستواستخوان همه شاعران مرتبط بود.
دولت باید حامی جشنوارهها باشد نه متولی آنها
افشین شاهرودی
بررسی دلایل عدم توفیق جشنوارههای دولتی، نه تنها در مورد شعر بلکه در تمام رشتههای هنری ما را به یک نکته اساسی و مهم میرساند. دولت باید نقش حامی را ایفا کند. اما متأسفانه سالهاست نقشاش در این رویدادها، نقش یک متولی است. درنهایت همه جشنوارهها کموبیش با عدم توفیق مواجه بودهاند. نمونه مشخص آن دوسالانههاست که اگرچه در ابتدا فعالیت چشمگیری محسوب میشد اما در ادامه با رکود و عدم استقبال کافی از سوی هنرمندان روبرو شد. چنین رویدادهایی وقتی سمتوسوی دولتی پیدا میکند جانبدارانه و درنتیجه محصور میشود. هنر را نمیتوان محصور کرد. هنرمند با جهانبینی خود به دنیای پیرامونش مینگرد و از همان زاویه دست به خلاقیت هنری میزند. وقتی سمتوسوی جانبدارانه پیدا کند هنرمند آزادی اندیشه را از دست میدهد. یکی از مهمترین دلایل عدم استقبال کافی از رویدادهای هنری_دولتی از سوی هنرمندان، این مسئله است. خوشبختانه اخیراً شاهد هستیم که دولت از نقش متولی گری خود تا حدودی کاسته و در تلاش است تا انجام این رویدادها را به عهده انجمنها بگذارد. کما اینکه سیزدهمین دوره دوسالانه عکس ایران را که سال گذشته برگزار شد به عهده انجمن عکاسان ایران گذاشت و نتایج حاصله هم در مقایسه با دورههای پیشین بهتر بود.
اما در مورد شعر، ما در شرایط عادی هم با بحران مخاطب روبرو هستیم. مردم از کتابهای شعر و جلسات شعرخوانی بهاندازه کافی استقبال نمیکنند. طبیعی است که جشنوارههای دولتی به هر اندازه از امکانات اجرایی برخوردار باشند، باز با رکود و جمود بیشتری رو دررو هستند. برای توفیق این رویدادها به نظر من دولت نباید متولی باشد و انجام آنها را به عهده انجمنها و سایر تشکلهای غیردولتی بگذارد. دولت بهعنوان حامی میتواند نقش مفیدتری داشته باشد.
شعر نو بعد از پیروزی انقلاب با ظلم نظام رو به رو شد
کورش کرمپور
در دهه هفتاد در کتاب تاریخ معاصر چهارم دبیرستان نوشتهشده بود نظام شاهنشاهی به خاطر دور کردن جوانان از مسائل سیاسی و انقلاب، بحث شعر نو را رواج داد. آن زمان من در دبیرستان ابنسینای آبادان درس میخواندم. روخوانی کتابها را در اکثر کلاسها، به من میدادند. روزی که داشتم روخوانی میکردم مکث کردم و خطاب به دبیر تاریخ گفتم: این حرف غلط و دروغ است. او چشمهایش را پشت عینک تهاستکانیاش برای لحظهای رویهم گذاشت. سبیل چخماقیاش را با لب پایینش گرفت. سکوت کرد و بعد گفت: ادامه بده. در طول این سالها همان حرف غلط رسمی مدرسهای را مراجع رسمی دیگری چون برگزارکنندگان جشنواره شعر فجر، با نیتهای دیگری در رفتارشان نشان دادهاند، نه گفتارشان. یادمان نرفته که «شعر نو» بهویژه شبشعر«ده شب» که به شبهای شعر گوته معروف است و در باغ سفارت آلمان در تهران برگذار شد، خود بهعنوان یکی از عواملی بود که موجب تهییج انقلاب با رویکرد آزادیخواهی شد اما متأسفانه پس از پیروزی انقلاب با ظلم نظام روبهرو شد. انزوای تحمیلی بامداد شعر فارسی «احمد شاملو» که نماد آن رویداد بزرگ بود، دال بر این مدعاست. این از دافعه نظام جمهوری اسلامی در آنهمه سال که گذشت، حالا در این سالها کدام جاذبه را برای اعتماد کسانی که این خاطره برخوردِ پس از پیروزی را با خوددارند، نشان دادهاند. پیشنهاد من برای اعتمادسازی جامعه روشنگری مستقل شعر امروز ایران این است، که اصلاً جشنواره شعر ایران در دهه فجر برگزار نشود. این خاراندن زخم است. احترام به این حقّ مدنی در اعتراض به برگزاری جشنواره شعر ایران در بهمن ماه و دهه فجر، اولین قدم برای اعتمادسازی با روشنگران مستقل ایران امروز است.
جشنوارهای با دیوارهای خودی و اغیار
علیرضا راهب
شخصاً با هرگونه همایش و کنگره و جشنوارهای که امکان رویارویی مخاطب عام را با شعر امروز ایران، بدون مقدّمات اداری فراهم کند، موافقم.
با توجّه به منحرف شدن صنعت نشر از مسیر خود یعنی انتشار و معرفی آثار ادبی، تنها فضایی که میتواند آثار نخبه و برجسته شاعران روزگار ما را به مخاطب عام ارائه کند و سلایق ادبی مردم ما را در سطحی قابلقبول حفظ کند و مانع از سقوط سلیقه مخاطبان به حدّ ابتذال مانند آثار منتشرشده در دنیای مجازی بشود، همین جشنوارهها و کنگرههاست.
جشنواره شعر فجر میتوانست یکی از این فرصتها باشد امّا چند دلیل باعث شد این اتّفاق به صورت مطلوب نیافتد.
یکی از دلایل این است که وزارت ارشاد همواره در تقسیم بین خودیها و اغیار جدّیّت به خرج داده است. در مدیریت، سیاستگذاری، و داوری جشنواره فجر بسیاری از بزرگان و چهرههای معتمد شعر معاصر نادیده گرفته شدهاند. هستند چهرههایی که آثارشان با مجوّز همین وزارتخانه منتشر میشود امّا با آنها در حد مشاوره هم ارتباط برقرار نکردند.
در اکثر ادوار این جشنواره، ثمره و نتیجه آن کاملاً گویای عملکرد قشری و مشکوک در گزینش شاعران برگزیده بوده است.
در اغلب دورهها مدیریت و دبیرخانه و ترکیب داوران بهگونهای بوده که نتایج آن را میشد از پیش فهمید و همیشه همان میشد که حدس زده بودیم.
انتظاری از جنس گل و بلبل
حبیب محمدزاده
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر