حالا که استان خراسان رضوی تحت رهبری حضرت آیت الله علم الهدی عملا در حال اعلام استقلال و خودمختاری ست و دیگر از دولت مرکزی آنطور که باید و شاید حرف شنوی ندارد، این سوال مطرح است که برای جلوگیری از جدا شدن این استان چه کار میشود کرد... چیزی که در مورد این خودمختاری کمی عجیب است این است که همیشه مردم یک منطقه هستند که به خاطر ظلم و تبعیض و محرومیت و یا نبودن آزادی میخواهند از حکومت مرکزی جدا شوند و اداره ی امور را خودشان در دست بگیرند، ولی در این مورد خاص ماجرا برعکس است و مسئولین این استان هستند که به خاطر وجود مقداری آزادی که حکومت مرکزی به مردم خراسان رضوی میدهد، خواهان اداره ی این استان توسط خودشان و با شرایط مد نظر خودشان هستند که این آزادیها اخلاق مردم خراسان رضوی را خراب نکند... با توجه به مطالب فوق بدیهی ست در صورتی که این خودمختاری به سرانجام برسد قفسی در قفس خواهد بود و یا به عبارت دیگر میشود قوز بالا قوز و از آنجا که ما راضی نیستیم مردم شریف این استان به چنین مصیبت مضاعفی گرفتار شوند، چند راهکار برای ختم به خیر شدن این غائله پیشنهاد مینمائیم:
یک – اصولا ائمه ی جمعه ی شهرهای بزرگ همیشه زیرچشمی یک نیم نگاهی هم به مقام معظم رهبری شدن دارند...به نظر میرسد که آیت الله علم الهدی که دیگر از رحلت رهبر فرزانه انقلاب قطع امید کرده است میخواهد حداقل در حوزه استحفاظی خود این مقام معظم رهبری شدن و ولایت مطلقه داشتن را تجربه نماید... بهترین کار این است که آیت الله خامنه ای بیاید و در حق مردم این استان پدری کرده و آیت الله علم الهدی را بردارد و انتقالش دهد به پایتخت و ایشان را بر سر یک پست و مقام دیگری بگمارد که ولایت مطلقه شان را بر روی یک ارگانی، سازمانی، نهادی چیزی اعمال نمایند و اینگونه عقده ی خود کم ولایت مطلقه بینی شان بدون اینکه دهان مردم صاف شود برطرف شود... یا اگر دیگر خیلی رو دربایستی دارند با ایشان، بیایند و رسما آقای علم الهدی را به عنوان جانشین و وصی خود معرفی کرده و خیال ایشان را از بابت «ولی فقیه» شدن راحت نمایند بلکه ایشان این چند صباح باقی مانده را نیز دندان بر جگر گذاشته و منویات خود را به این شکل توی چشم و چال مردم استان خراسان رضوی و مسافرین سایر شهرها فرو ننماید.
دو – همانطور که در عصر مشروطه دفع بلای محمدعلیشاه و استبداد صغیر جز با حرکت قشون سردار اسعد بختیاری و قشون ستارخان (سردار ملی) و باقرخان (سالار ملی) به سمت تهران میسر نشد، فی الحال نیز پیشنهاد میشود قشونی از تهران و سایر شهرهای بزرگ فراهم شده و به سمت استان خراسان رضوی حرکت نماید... پرچمدار این قشون میتواند حسن روحانی، محمد خاتمی و یا حتی علی مطهری باشند... برای آقای روحانی لقب حسن خان یا «کلید ملی»، برای آقای خاتمی لقب تَکرار خان یا «عبا شکلاتی ملی» و برای آقای علی مطهری لقب شجاع الدوله یا « ... ملی» پیشنهاد میشود.
سه – در قانون اساسی کشور به شکلی بازنگری شود و قوانین کشور تغییر داده شوند به صورتی که در آن ائمه جمعه در شهرهای محل خدمت خود «حق ولایت» بر مردم داشته باشند و بتوانند بسته به شرایط و مود خود، قوانین جاری کشور را دور زده و یا کان لم یکن تلقی نمایند... بدیهی ست در این حالت بحث خود مختاری و جدا شدن خراسان رضوی از خاک ایران منتفی خواهد شد و امام جمعه محترم مشهد هر کاری هم که نماید باز در چهارچوب قوانین جاری کشور خواهد بود... بالاخره وقتی نمیشود آیت الله ها را تغییر داد، باید رفت سراغ قانون و با ماده و تبصره کاری کرد که اقدامات فراقانونی این بزرگان، در چهارچوب قانون قرار گیرد و با این ترفند قانونمداری به کشور باز گردد.
امیدواریم مسئولین ذیربط با توجه به این راهکارهای مشفقانه، یکی را به دلخواه خود انتخاب کرده و بار دیگر استان خراسان رضوی را به آغوش مام میهن بازگردانند.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر