close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
بلاگ

مهرانگیز‌ کار؛ خودسانسوری و  حیات هنری در ایران

۲۶ آبان ۱۳۹۵
ادبیات و شما
خواندن در ۵ دقیقه
مهرانگیز‌ کار؛ خودسانسوری و  حیات هنری در ایران

محمد‌ تنگستانی

 ضرب‌المثل«زبان سرخ‌سر سبزی می‌دهد برباد» را برخی رعایت بیان و نکته‌سنجی می‌دانند  وعده‌ای آن را محافظه‌کاری و خودسانسوری تعریف می‌کنند. در پروژه جدیدی که ما برای شما تهیه‌کرده‌ایم  قرار است به  «خودسانسوری» بپردازیم. در این پروژه سه سؤال مشترک از  تمام مصاحبه‌شونده‌ها  پرسیده می‌شود و  در بین پاسخ آنها اگر پرسشی بود مطرح می‌کنیم.  نیت ما در این پروژه و مجموعه مصاحبه‌هایی که قرار است منتشر بشود، به چالش کشیدن مصاحبه‌شونده‌ها نیست. ما تعریف آنها از خودسانسوری را به شما انعکاس می‌دهیم و اگر تمایل داشته باشند یک نمونه از خودسانسوری زندگی فردی و یا اجتماعی‌شان را با شما به اشتراک می‌گذاریم و درصورتی‌که تمایل به این کار نداشته باشند برای شما خواهیم نوشت.  در این پروژه مصاحبه‌شونده‌ها را برخلاف کارهایی که تاکنون برای شما منتشر کرده‌ایم، معرفی نمی‌کنیم. و علتش  برابر بودن افراد یک جامعه در مقوله خودسانسوری، در این پروژه است. شما نیز می‌توانید در پروژه خودسانسوری شرکت کنید و مصادیقی از خودسانسوری در فعالیت‌های ادبی-هنری، دوران تحصیل و یا زندگی شخصی خود را برای ما به این نشان اینستاگرام ما ارسال کنید. اولین نفری که با او گفت‌وگو  کرده‌ایم مهرانگیزکار است.  خانم کار در تعریف «خود سانسوری»می‌گوید
ـ تعریف خودسانسوری در دو رژیم پهلوی و جمهوری اسلامی که در آن کار کرده‌ام این است که نویسنده و آفریننده در چنان وضعیتی قرار می‌گیرد که افکار خودش را هنگام خلق اثر هنری یا بیان یک واقعیت تلخ اجتماعی به شکلی هدایت می‌کند که هم پیام را به شنونده، خواننده و بیننده برساند و هم خود را  گرفتار مشکلات حکومتی، مانند ممنوعیت از  کارهای اجتماعی و  هنری  نکند. از آن بیش مورد  تعقیب قضایی و امنیتی قرار نگیرد. خلاصه‌تر اگر بخواهم موضوع را ادا کنم باید بگویم، خودسانسوری شگرد یا شگردهایی است که آفریننده آثار ادبی، هنری و حتی مطبوعاتی در کشورهای با مشخصات ایران که مسئولین آن به ارزش‌ها و باورهای خاصی پایبندی نشان می‌دهند، کشف می‌کنند تا بتوانند در حیات هنری و فرهنگی آن کشور حضورداشته باشند. عملاً با خودسانسوری است که یک هنرمند می‌تواند در کشوری مانند ایران آثارش را منتشر و پخش کند. اما خودسانسوری نهایتاً به سانسور توسط حکومت حاکم ختم می‌شود. به این شکل که گاهی آفریننده با ارتکاب خطایی کوچک و لغزشی در کلام و بیان، از چرخه هنری و ادبی  حذف می‌شود. 

در تعریفی کلی، خودسانسوری را ثمره ایدئولوژی‌های حکومتی دانستید. به چه میزان این بداخلاقی ریشه در فرهنگ و یا مذهب دارد؟ 
می‌شود گفت در مواردی خودسانسوری به حکومت ارتباطی ندارد. ممکن است حکومت فضا را برای نویسنده، شاعر و هنرمند باز گذاشته باشد مثل زمان شاه، که فضا برای خلق و عرضه آثار هنری کاملا بسته نبود و تنها  نقد صریح از سیستم حکومتی دردساز می‌شد. در همان شرایط، شکستن معیارهای سنتی را جامعه پس می‌زد. مثال فروغ فرخزاد و تمایلات جنسی‌اش که در شعر متجلی می‌شد، سنت شکنی خطرناکی بود و حتی بخشی از روشنفکران نمی‌توانستند زبان شعری‌اش را تحمل کنند. بنابراین یک خودسانسوری خاصی به آفرینندگان هنری در جوامع سنتی تحمیل می‌شود که حکومت در آن دخالتی ندارد. کتاب‌های فروغ فرخزاد با آن زبان عریان بدون سانسور و خودسانسوری منتشر و پخش می‌شد. اما فروغ را در همان زمان جامعه و حتی نشریات روشنفکرانه، مورد اهانت، تحقیر و  تخریب قرار می‌دادند. سال‌ها طول کشید تا اینکه  فروغ فرخزاد تبدیل به یک چهره شد که بازهم نمی‌توانیم بگوییم عامه مردم مخاطبش شده‌اند. اما دست‌کم نسل‌هایی که  بعد از انقلاب پنجاه‌وهفت متولد و رشد کردند  فروغ را تازه کشف کردند. عملاً می‌توان گفت کشف فروغ در جامعه بعد از انقلاب صورت گرفت، آن‌هم به علت اختناق تحمیلی در حکومت دینی که غلیظ‌تر از سنت‌های رایج است. فضاهای اجتماعی می‌تواند زندگی را برای جمعی از مردم مشقت بار کند.  مثل سانسور همجنسگرایی و دگرباشی جنسی در حوزه‌های اجتماعی و هنری که مجال نمی‌دهد این مسئله اجتماعی مورد بحث قرار گیرد و سرانجام مثل برخی کشورها برای آن راه حل‌هایی یافته شود. در حال حاضر  افرادی که در حوزه‌های ادبی و فرهنگی و روانشناسی و جامعه شناسی و حقوق فعالیت می‌کنند ترجیح می‌دهند وارد این مقوله نشوند. پس می‌شود گفت که فشارها و ارزش‌های اجتماعی که بخش زیادی از مردم به آن پایبند هستند در خودسانسوری تأثیر مستقیمی دارد و حکومت‌های ارتجاعی این ویژگی‌ها را مورد سوء استفاده قرار می دهند برای مشروعیت و مقبولیت بخشیدن به سرکوب و سانسور. 


خودسانسوری را یک بد‌اخلاقی فرهنگی تعریف می‌کنید و یا محافظه‌کاری افراد  در اجتماع؟
ـ در بیشتر موارد هر دو تعریف شامل حال خودسانسوری می‌شود. وقتی آفریننده اثر به این درک می‌رسد که تنها راه ماندگاری‌اش در حوزه‌های هنری و اجتماعی، خود سانسوری است، به آن معتاد می شود. دست به ابداع می زند برای تداوم ماندگاری. گاهی این ابداعات خیلی فراتر از خواست‌های حکومتی و به شدت محافظه کارانه و تهوع‌آور است و گاهی به اندازه‌ای حداقلی و ظریف و زیباست که به اثر جاذبه بیشتری می‌بخشد. شاید در سینمای ایران بتوان نمونه‌های هر دو را پیدا کرد. منظورم سینمای بعد از انقلاب است.

قاعدتاً تاکنون خودسانسوری داشته‌اید. تمایل دارید یک نمونه از خودسانسوری‌هایتان را به اشتراک بگذارید؟
ـ ما همه در روایت زندگی خصوصی‌مان خودسانسوری داشته‌ایم و داریم. بدون اینکه فکر بکنیم حاکمیت از روایت زندگی شخصی ما خوشش می‌آید یا نه. روایت زندگی شخصی در ایران به نظر من روایت درست و قابل‌اعتنایی نیست. شخصاً در روایت زندگی شخصی‌ام به شدت خودسانسوری کرده‌ام. من نه تنها از طرف حاکمیت سانسور شده‌ام بلکه خودم هم گاهی به دلائل کاملا شخصی خودسانسوری کرده‌ام. به‌عنوان‌مثال روابط شخصی‌ام با افراد تاثیر گذار در زندگی‌ام، اعم از پیروزی‌ها و شکست‌ها هرگز به درستی تصویر نشده است. نه فقط به خاطر حفظ برخی علایق شخصی خودم، و بلکه با هدف حفظ علائق آنها به سکوت وادار شده‌ام، در زمینه هائی که باید پیرامون آن حرف می‌زدیم.  چندی پیش در یک جلسه گفت‌و‌گو، زیر گوشی از یک دوست پرسیدم اجازه می‌دهید وقتی نوبت به سخنرانی من رسید از مهمانی در خانه کنسول آلمان که من و شما هم در آن مهمانی شرکت داشتیم حرفی بزنم متناسب با این مجلس؟. آن دوست به هر دلیل از من خواست تا اساسا وارد موضوع نشوم و به خصوص نام او را مطرح نکنم. از این نمونه‌ها فراوان است که آن هم گونه‌ای خودسانسوری شخصی است و بیشتر نمی‌توانم از آن بگویم. زیرا خود نیز به آن آموخته شده‌ام. امیدوارم نسل‌های جوان بتوانند از خودسانسوری تا حدودی عبور کنند. هرچند مطمئن نیستم کار آسانی باشد.

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

بلاگ

گنجشک‌های بی‌درخت خیابان ولیعصر، تقاطع مقصود بیک

۲۶ آبان ۱۳۹۵
ادبیات و شما
خواندن در ۷ دقیقه
گنجشک‌های بی‌درخت خیابان ولیعصر، تقاطع مقصود بیک