close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
بلاگ

نمونه ای ازآموزش و توجیه فرزند خردسال برای شرکت در کلاس قرآن

۳ آبان ۱۳۹۵
شراگیم زند
خواندن در ۳ دقیقه
نمونه ای ازآموزش و توجیه فرزند خردسال برای شرکت در کلاس قرآن

بابا جون...امیر طاها... قربون قد و بالات... دیگه بزرگ شدی وقتشه که قرآن خوندن یاد بگیری و هزار الله و اکبر تا چند سال دیگه حافظ کل قرآن بشی...  امروز من و مامانت میبریمت اسمت رو کلاس قرآن بنویسیم... نترس عزیزم... کلاس قرآن ترس نداره که... کلی بچه همسن و سال خودت هست اونجا که باهاشون دوست میشی... بازی میکنی... فقط وقتی سر کلاسی باید خوب گوش بدی ببینی معلم چی میگه بهت... شیطونی نکنی ها... هرچی معلم میگه باید گوش کنی...دیگه ماشالله بزرگ شدی... من و مامانت همونجا پشت در کلاس وایمیسیم تا کلاست تموم شه برت گردونیم خونه...
پسرم... خوب گوش بده ببین چی میگم... سر کلاس ممکنه بعضی وقتا خسته بشی و آقای معلم بخواد بیاد ماساژت بده... اگه آقا معلم خواست ماساژ بده تشکر کن ازش ولی قبول نکن... آقا معلم انقدر درس میده خودش خسته ست... گناه داره حالا بخواد با این همه خستگی شما رو هم ماساژ بده که... هرقدر هم اصرار کرد قبول نکنی ها... اگه گوش نداد به حرفت، یه داد بزن من و مامان پشت در کلاس وایسادیم زودی میایم داخل به آقا معلم خودمون میگیم که زحمت نکشن... نه نه نه...امیر طاها جان... شما نمیخواد آقای معلم رو ماساژ بدی خستگیش در بره... مرسی که انقدر مهربونی شما... آقا معلم اگه خسته بود بیا به من بگو من خودم میام ماساژش میدم... باریکلا... ببین امیر طاها...یه چیز دیگه... سر کلاس که نشستین ممکنه هوا گرم باشه و عرق کنین... اگه آقا معلم گفت بوی عرق میاد و خواست ببرتتون حموم، تو بهشون بگو همین صبح قبل از اینکه بیای کلاس رفتی حموم...باشه؟  البته ما خودمون پشت در وایسادیم و اگه خواست ببرتت حموم خودمونم بهشون میگیم که بچه ی ما تمیزه... شما زحمت نکشین... اینو برای این میگم که ممکنه یه وقت تشت آورده باشن با خودشون سر کلاس و بخواد همونجا توی کلاس بشورتتون... ببین پسرم... اگه سر کلاس تشت و اینا آورده بود یه دقیقه بدو بیرون به من و مامان بگو... ما خودمون میایم میشوریمشون میذاریمشون کنار که ایشون خسته نشن...بله... درست میگی... النظافه من الایمان...الهی من قربون تو بشم که همه احادیث رو بلدی.
ببین امیر طاها... پسرم... قربون قد و بالات... دیگه سفارش نکنم ها...  تو دیگه مرد شدی... داری میری کلاس قرآن ایشالا حافظ کل قرآن بشی... راستی امیرطاها جان... اگه دیدی معلم قرآن تون کلاس رو با سوره «لوط» شروع کرد ازش بخواین که اول حمد و سوره رو بهتون یاد بده... آخه بعضی معلمها حواسشون نیست یهو از وسط قرآن شروع میکنن درس دادن و ممکنه سخت باشه براتون و خوب یاد نگیرین.
دیگه سفارش نکنما... راستی یادم رفت بگم اگه یه وقت شیطونی کردی سر کلاس معلمتون عصبانی شد خواست بزنتت حواست باشه که زدن با مالوندن فرق داره ها...ببین زدن اینجوری، ضربه ای هست و پس گردن میزنن...اینجوری... شترق شترق شترق... گریه نکن باباجان... دردت اومد؟  اینها رو میزنم که یاد بگیری بدونی تنبیه بدنی چجوریه و اگه معلم تون جور دیگه ای خواست تنبیه ت کنه و به جای زدن فشارتون بده متوجه بشی بیای به من و مامانی بگی... البته آقای معلم خیلی مهربونه ها... نمیزنه کسی رو...  ببین امیر طاها جان... گریه نکن دیگه... بسه... داشتم با خودم فکر میکردم اصلا نمیخواد به نظرم بری کلاس قرآن... همین توی خونه من و مادرت بهت یاد میدیم قرآن رو... کاری نداره که...  بیا بشین اینجا خودم الان بهت یاد میدم... بشین باریکلا... خب حالا هرچی میگم پشت سر من تکرار کن: "اعوذ بالله من الشیطان الرجیم" .

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

استان‌وایر

خبری که کرمان را تکان داد/اورژانس اجتماعی به داد ستایش رسید

۳ آبان ۱۳۹۵
خواندن در ۲ دقیقه
خبری که کرمان را تکان داد/اورژانس اجتماعی به داد ستایش رسید