«اسحاق جهانگیری» معاون اول رئیسجمهوری، در آخرین پست اینستاگرام خود، ورزشکاران کاروان المپیک ایران را خطاب قرارداد. او در صفحه شخصی خود، هم به شکست «حمید سوریان» اشاره کرد، هم از بزرگی آوردگاه المپیک نوشت، هم به سه مدالآور ایران در وزنهبرداری و کشتی فرنگی تبریک گفت.
اما «اسحاق جهانگیری» در بخشی از پیام خود نوشته است: «انتظار داریم سایر ورزشکاران حاضر در این رقابتها با سختکوشی و حمیت خود موفق به کسب مدال و جایگاه قهرمانی شده و دل ملت قدردان ایران را شاد کنند.»
به نظر میرسد دولت از نتایج کاروان ورزشی ایران راضی نیست. معاون اول دستبهقلم برده و در فضای مجازی، دستور به کسب مدال داده است. برای معاون اول رئیسجمهور که اتفاقاً نقشهایی کلیدی در بخشهایی از مدیریت ورزش و برخی فدراسیونها (بخصوص فوتبال) داشته، مرور آنچه بر همین ورزشکاران گذشته خالی از لطف نیست. شاید یادآوری و تجدید خاطره باشد، شاید هم اطلاعرسانی.
۱- «احسان روزبهانی» زمستان سال قبل از نبود بودجه و امکانات نالیده بود. از این که شغل ثابتی ندارد گلایه کرده بود. گفته بود برای کسب درآمد باید به کشورهای همسایه برود و مبارزه کند.» احسان روزبهانی فقط ۲۸ سال سن دارد، مرد اول بوکس ایران است، تمام زندگیاش را خرج بوکس کرد، به المپیک هم رسید. اما هیچ درآمدی داخل ایران از رشته ورزشیاش نداشته.
۲- «مهسا جاور» تنها پاروزن کاروان ایران بود. قبل از این که به ریو اعزام شود گفته بود در ایران حتی یک دریاچه با طول استاندارد برای تمرین وجود ندارد. بااینهمه سهمیه المپیک گرفت. در همین ریو هم فقط یک ثانیه کم آورد و به نیمهنهایی نرسید. همسرش «محسن محمدسیفی» و عضو اسبق تیم ملی ووشوی ایران است. مهسا قبل از اینکه به ریو برود از «کیومرث هاشمی» فقط یک درخواست داشت؛ شغل ثابت. هر دو ورزشکار هستند، هر دو از جیب میخورند.
۳- «لیلا رجبی» با این جمله مجری و گزارشگر شبکه ورزش روی بورس افتاده؛ «غیرت، غیرت»... اما قبلش چه؟ آیا آقای جهانگیری میداند دو اردوی آماده سازی لیلا را سال قبل لغو کردند؟ گفته بودند لزومی ندارد بروی! همین جا در ایران تمرین کن. رفته بود دنبال حقوق معوقه ۱۰ ماه اش در فدراسیون دوومیدانی. گفته بودند بودجه نداریم. آخر سر هم مربیاش (یا همان شوهرش) را به ریو نفرستادند تا یکی از اعضای فدراسیون مسافر و تماشاگر المپیک شود.
۴- آقای جهانگیری از ماجرای «ندا شهسواری» مطلع است دیگر! بعید است بیخبر باشد. دفتر ریاست جمهوری برای مربی ندا یعنی «سیما لیموچی» بلیت پرواز به ریو را گرفت. چون کمیته ملی المپیک و فدراسیون پینگپنگ علاقهای به اعزام مربی برای دختر پینگپنگ باز ایران نداشتند. آقای جهانگیری خبر دارد که ندا تمام این دو سال اخیر زیر سقف شیروانی که پدرش در حیاط خانه برای او ساخت، تمرین کرده بود؟
۵- پانزدهم مهرماه سال گذشته، «نصرالله سجادی» معاون توسعه قهرمانی وزارت ورزش (همان مردی که قرار بود یکی از وزرای دولت روحانی شود و رأی اعتماد را از مجلس نگرفت) اعلام کرد با حمایت دولت، مقرر شد ماهیانه مبلغ دو میلیون تومان به ورزشکاران ایرانی که سهمیه المپیک ریو را بهدست میآورند، پرداخت شود. آیا آقای جهانگیری از روند چگونگی پرداختها مطلع است؟
۶- اگر به معاون اول رئیسجمهور اطلاع دادهاند همین دو میلیون تومان بهموقع پرداختشده، بهتر است ایشان سراغی از خانم «رباب شهریان» معاونت امور بانوان وزارت ورزش و جوانان بگیرد و از ایشان بپرسد چرا آخرین روزهای اسفند سال قبل وقتی به خانه «زهرا نعمتی» پرچمدار معلول ایران رفت، گریست؟ دلیلش احتمالاً یازده ماه حقوق معوقه خانم نعمتی و ناتوانی او از خرید حتی یک کیلوگرم آجیل شب عید بوده.
۶- اگر به معاون اول رئیسجمهور اطلاع دادهاند همین دو میلیون تومان بهموقع پرداختشده، بهتر است ایشان سراغی از خانم «رباب شهریان» معاونت امور بانوان وزارت ورزش و جوانان بگیرد و از ایشان بپرسد چرا آخرین روزهای اسفند سال قبل وقتی به خانه «زهرا نعمتی» پرچمدار معلول ایران رفت، گریست؟ دلیلش احتمالاً یازده ماه حقوق معوقه خانم نعمتی و ناتوانی او از خرید حتی یک کیلوگرم آجیل شب عید بوده.
۷- آیا معاون اول رئیسجمهور میداند «تمرین خشک» در تیراندازی چیست؟ «تمرین خشک» یعنی هدفگیری با اسلحه، بدون شلیک. الهه احمدی، نجمه خدمتی، مله لقا جام بزرگی، گلنوش سبقت الهی و پوریا نوروزیان تیراندازهای المپیکی ایران، چون تیر برای شلیک نداشتند، بیش از ۴ ماه «تمرین خشک» کردند. یعنی هدف میگرفتند، تیر نمی زندند. چرا؟ چون وزارت ورزش علاقهای به ادامه حضور «مهدی هاشمی» رئیس فدراسیون تیراندازی نداشت. «الهه احمدی» دو سال قبل بعد از تولد فرزندش درخواست پرستار کرد. کمیته ملی المپیک و وزارت ورزش جوابش کردند. با طفل شیرخوار سر تمرین میرفت.
۸- اگر آقای جهانگیری در جریان هیچیک از این روایتها و شکایتها نباشد، لااقل در چندوچون آن دو نامه «رسول خادم» رئیس فدراسیون کشتی به «حسن روحانی» که هست. پانزدهم و هجدهم اسفندماه سال گذشته بود. رئیس فدراسیون کشتی دو نامه سرگشاده برای رئیسجمهور نوشت. از بی لطفیهای دولت و وزارت ورزش در قابل کشتی گلایه کرد. به صورت مستقیم گفت بودجه نمیدهید، لااقل الطاف معنویتان را دریغ نکنید. هیچ اتفاقی نیفتاد. «محمد بنا» به جرم این که روزی روزگاری در کشوری دیگر درخواست اقامت داده بود، از سوی وزارت ورزش زیر فشار قرار گرفت. نه بودجه دادند، نه لطفی کردند. «محمد بنا» بیشتر از «علی کفاشیان» مورد تنفر «محمود گودرزی» بود. اما «رسول خادم» خودش را سپر بلا کرد.
۹- آقای جهانگیری بد نیست کمی بهعقب برگردد، ماههای گذشته را مرور کند. بیشترین زمان وزارت ورزش صرف برکناری علی کفاشیان از فدراسیون فوتبال شد، نه این ورزشکارانی که امروز مثل برگ درخت روی زمین میریزند و ضربه میشوند و میبازند. رسول خادم در نامهاش نوشته بود: «آقای روحانی! روسای جمهور کشورهای مختلف جهان، ازجمله کشورهای همسایه (روسیه، آذربایجان، ترکیه، و.....)، هر هفته با قهرمانان ملیشان در رشتههای ورزشی گوناگون، دیداری حضوری و اختصاصی، آنهم نه در محل دفتر رییسجمهور، بلکه در محل تمرین ورزشکاران ملی، دارند.» رسانههای دولت، او را محکومبه حمایت از «محمود احمدینژاد» کردند. داستان به همین راحتی تمام شد.
۱۰- اگر معاون اول رئیسجمهور تمام بندهای فوق را یا ندانسته یا از یاد برده، لااقل نامه بلندبالای «کیومرث هاشمی» رئیس کمیته ملی المپیک خطاب به خودش را که هنوز در بایگانی دفتر خود دارد. سی بهمنماه سال قبل، رئیس کمیته ملی المپیک خطاب به معاون اول رئیسجمهور نوشته بود که «جلوی تصمیمات خلقالساعه وزارت ورزش را بگیرید» نتیجهاش واکنشهای تند «شاهرخ شهنازی» دبیر کل کمیته ملی المپیک و «نصرالله سجادی» معاون وزیر ورزش فراموش نشده. رئیس کمیته ملی المپیک طلب کمک از دولت داشت، بیشتر از قبل همراه با فدراسیونهایش به انزوا رفت. واکنش رسانههای دولت مانند برنا و ایرنا و یا روزنامههای ایران و ایران ورزشی بهعنوان روزنامههای دولت در قبال درخواست رئیس کمیته ملی المپیک چه بود؟
۱۱- درخواست معاون اول رئیسجمهور برای کسب مدال از سوی ورزشکاران کاروان ایران میتوان توأم با یک پاسخ باشد: «به روی چشم» همین و لاغیر.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر