گفتوگو با قاضی ربیحاوی
محمد تنگستانی
نمایش «شیرین» به نویسندگی و صحنهگردانی قاضی ربیحاوی چهاردهم و پانزدهم سپتامبر سال جاری در چهارمین فستیوال تئاتر ایرانی در لندن به روی صحنه میرود.
داستان این نمایش قصه یک یک زن با چهار مرد در یک خانه است. در معرفی نمایش «شیرین» ذکر شده است که این نمایش برای افراد بالای هجده سال نوشته و به روی صحنه میرود. نمایش شیرین به مدت یک ساعت و ده دقیقه به مفاهیمی مانند سکس، زن و تابوهای جنسی در جامعه ایران میپردازد. چهارمین دوره از فستیوال تئاتر ایرانی در لندن به کوشش سوسن فرخنیا برگزار میشود و نمایشهایی مانند «صندوق لعنت» نوشته ایرج پزشکزاد و «محاکمه خواهر شیرین عبادی» نوشته هادی خرسندی به مدت هفت روز به روی صحنه خواهند رفت. اشاره به گروه سنی مخاطبان این نمایش سبب شد کنجکاو بشوم و گفتوگویی با «قاضی ربیحاوی» داشته باشم. نویسنده شصتساله زاده آبادان در معرفی این نمایش به ایرانوایر میگوید: در این نمایشنامه این زن با چهار مرد حاضر در خانه همخوابگی میکند، در این میان به مشکلاتی که ناشی از تابوی سکس و محدودیتهایی که در جامعه ایران وجود دارد پرداختهام. هدفم در این نمایش این بوده که نشان بدهم محدود کردن جوانان در سکسآزاد ثمرات منفی و بدی بر روحیه آنها و در جامعه خواهد داشت. سکس عادیترین رابطه انسانی است اما در جامعه کنونی ایران به یک بیماری تبدیل شده است. در حالی که اگر روابط جنسی مسیر و شکل طبیعی خودشان را داشته باشند به خیلی از بیماریهای روحی و اجتماعی کمک میکنند. هنگام نوشتن این متن زن را محوریت قرار دادم به این دلیل که در جامعه امروز ایران زن به عنوان یک کالا معرفی شده است. جامعه مرد سالار ایران زن را تنها به عنوان یک کالا نگاه میکند. در این نمایش سعی کردهام تعریفی از اخلاق ارائه کنم و بپرسم اخلاق چیست و چه کسی اخلاقیات زندگی شخصی را برای ما تعریف کرده است و چرا باید ما قضاوت شویم. در این متن و اجرا تلاش کردهام که حجابهای ظاهری را کنار بزنم و با مخاطب به شهودی برسیم و ببینیم چه چیزی پشت تمام این اخلاقهای بیمار نهفته است. رعایت و احترام به زن چه ضرری دارد که در اخلاق جامعه امروز ایران دولت نمیخواهد آن را نهادینه کند. اصولاً در تئاتر و ادبیات ایران حرفی از موضوعات و مشکلات جنسی زده نمیشود اگر هم باشد در سطح است. هنرمندان ایرانی با اینکه آگاهی به این موضوع دارند اما فکر میکنم تا کنون به خاطر ترس از قضاوتها جرات نکردهاند به سراغ اینگونه موضوعات بروند. حتی نویسندگان خارج از ایران به غیر از شما و چند نفر دیگری که انگشت شمار هستید به خاطر قضاوتهای متعصبان مذهبی تا کنون به سمت سکس در ادبیات نرفتهاند. عدهای از ایرانیان ساکن خارج از کشور هنوز نگاه و برداشتشان به موضوعات جنسی در هنر همان نگاهی است که حاکمان ایران به این موضوع دارند. اخلاق زائده مذهب است. تعدادی از ما بدون اینکه اطلاع داشته باشیم اخلاقیات مذهبی را در ناخودآگاه خودمان داریم و به آنها پایبند هستیم. من این متن را برای کسانی نوشتهام که تشنه حقیقت هستند و برای نسل جوان به روی صحنه بردهام.
مخاطبان این نمایش و این فستیوال ساکنین خارج از کشور هستند. نقدهایی که در این نمایشنامه به جامعه ایران شدهاست چه اهمیتی برای مردم ایران دارد؟
ـ نمایشهای زیادی در بیرون از ایران به زبانهای غیر فارسی روزانه به روی صحنه میروند اما آنها مشکلات جامعه و فرهنگ ایران را بیان نمیکنند. آنها مسائل جوامع خودشان و یا مسائلی کلی را بیان و مطرح میکنند. ایران در حال حاضر در یک وضعیت خاص فرهنگی و اجتماعی است. محدویتهای زیادی در ایران وجود دارد که هنرمندان نمیتوانند در خود ایران مطرح کنند. مطرح نمیشود چونکه حکومت حاکم بر ایران موضوعاتی دیگر و غیرواقعیتر را به عنوان اخلاق به مردم آموزش داده است و عده زیادی به این خاطر که اطلاعی از انواع اخلاقهای اجتماعی ندارند گمان میکنند اخلاقی که حکومت ایران با گذشت زمان برای آنها تعریف کرده است، اخلاق اجتماعی و انسانی و درست است. من به عنوان یک نویسنده در تبعید این مسائل را بیان میکنم و به روی صحنه میبرم. درست است که مخاطب من در حال حاضر کسانی هستند که در لندن حضور دارند، اما با شما گفتوگو میکنم، قصه نمایش و نقدهای خودم را در این گفتوگو بیان می کنم، بخشی از مخاطبان شما و رسانه شما در ایران هستند و به این واسطه به گوش آنها میرسد. اگر هوشیار باشند که هستند به تفکر واداشته میشوند. برخی بر این باوراند که هنر در تبعید یعنی اینکه در مورد ایرانیان خارج از کشور فقط باید نوشت اما من بر این باورم که هنر و تئاتر در تبعید یعنی هنر و تئاتری که در کشور خودمان امکان انتشار و نمایش آن وجود ندارد. ما بیرون از ایران هستیم تا آن مفاهیمی که در ایران قابل بیان و انتشار نیست را به روی صحنه ببریم یا منتشر کنیم. محدویتها در ایران فقط سیاسی نیست، موضوعاتی مانند جنسیت و سکس اهمیت بیشتری دارند و باید بیان شوند. دولت ایران حتی با سانسور کردن هم نمیتواند کاری از پیش ببرد به هرحال به هر طریقی به گوش مردم میرسد یا میخوانند.
وجود سانسور در هنر سبب خلاقیت میشود؟
ـ سانسور و محدودیت به غیر از نابودی هنر و ادبیات چیزی به همراه ندارد. اینکه سانسور، خلاقیت به همراه دارد را نمیدانم کی از کجا آورده است اما شک ندارم که سانسور و محدودیت ضد انسان و ضد ادبیات و هنر است. متاسفانه ما با مخوفترین موجود و اتفاق دنیا سرو کار داریم که آن قبل از سانسور است. ما در حال حاضر بیشتر با خودسانسوری رو در رو هستیم تا سانسور. این حکومت در سه دهه گذشته موفق شده است پیشفرضی در ذهن نویسندگان و هنرمندان بگذارند. آن پیشفرض این است که نویسندگان و هنرمندان پیش از اینکه متن و یا کارشان در مقابل سانسورچیهای وزارت ارشاد بگذارند خودشان قیچی کنند. به علت خودسانسوری زیاد نویسندگان ایرانی اصلا به خیلی از مسائل فکر نمیکنند که بخواهند سراغش بروند اگر من هم ایران بودم اصلا به فکرم نمیرسید که نمایشنامه شیرین را بنویسم. به خودم میگفتم خوب این نمایشنامه را بنویسم که چهکار کنم.
امسال چهارمین دوره جشنواره تئاتر لندن است. در سه سال گذشته این جشنواره و یا جشنوارههایی که در کشورهایی دیگر اورپایی تا کنون برگزار شدهاند به باور من کارهای درخشانی را برای مخاطب ایرانی به روی صحنه نبردهاند. در نتیجه مخاطب اعتمادی به نمایشهایی که در بیرون از ایران به روی صحنه میروند، ندارد. در حالی که در ایران جشنوارههای دولتی و حکومتی مانند جشنواره فجر با تمام محدودیتها و سانسورها میتوانند اعتماد سازی کنند. از قاضی ربیحاوی نویسنده کتابهایی مانند «ازین مکان»، «گیسو»، «چهار فصل ایرانی» و رمان «لبخند مریم» پرسیدم: چرا این جشنوارهها با وجود آزادی بیان و عدم سانسور نمیتوانند رقیبی جدی برای جشنوراههای دولتی، در ایران باشند؟
ـ دلیل روشناش این است که آنجا یک کشور هشتاد میلیونی است و بیشتر هنرمندان و تماشاچیان در ایران هستند و به قول معروف زمین بازی هنر ایران در کشور ایران است. اما خارج از کشور یک عده اندکی هستند. من در لندن بازیگرهایم را اغلب خودم تربیت میکنم. ما نمایشنامه نویسی نداریم که از ایران خارج شده باشد و مثلا الان در لندن ساکن باشد و غم نان بگذارد که بنویسد و اثری خلق کند. امکاناتی هم که در اروپا وجود دارد با امکانات ایران متفاوت است. در بیرون از ایران ما تئاتر را به صورت هیاتی و ابتدایی برگزار میکنیم. ما پول از جیب خودمان میگذاریم در حالی که در ایران حمایتهای دولتی وجود دارد. به همین دلیل است که کار سوسن فرخنیا برای برپایی این جشنواره دارای اهمیت است. ما بیرون از ایران به خاطر موضوعات مالی به شکل یک گروه آماتور کار میکنیم.
در ایران سانسور و خفقان وجود دارد و بیرون از ایران امکانات محدود است. فکر میکنید جوانانی که در ایران هستند باید به سانسور تن بدهند و بمانند یا مهاجرت کنند و با امکانات محدود کار کنند.
ـ من اگر برگردم ایران و در آن موقعیت باشم باز هم ایران را ترک میکنم و میآیم جایی که بتوانم دغدغههای خودم را بیان کنم حتی اگر مخاطب کمی داشته باشم. برای من آزادی و عدم خودسانسوری اهمیت دارد. برای نویسندهای مثل من این اهمیت دارد که رها کنم خودم را و ببینم مسئله و دغدغه فردی من چیست. وقتی در ایران باشی و بنویسی مجبوری فقط به سمت موضوعاتی بروی که اجازه انتشار و عرضه به شما داده میشود.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر