close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
بلاگ

بهاره رهنما سلیطه مدنی  یا اصولگرای مدرن

۲۹ مرداد ۱۳۹۵
ادبیات و شما
خواندن در ۸ دقیقه
بهاره رهنما سلیطه مدنی  یا اصولگرای مدرن

 محمد تنگستانی

مبارزات مدنی و خواست‌های اجتماعی در هر جامعه با توجه به ادبیات و فرهنگ حاکم از سوی دولت‌ها تحریف و گسترش پیدا می‌کند. قاعدتا در جامعه‌ای که مذهب ارزش‌های  اجتماعی را تحریف می‌کند دوگانگی‌های اجتماعی، گمراهی‌های مدنی  و ناهنجاری‌های تفکری متعددی وجود دارد. مذاهب در طول تاریخ وعده صلح و آرامش به پیروان خود داده‌اند. مثلا کشور سوریه، در این کشور بشار اسد با حمایت هم‌پیمان‌های خود در حال کشتن همنوعان و هم‌وطنان سوری و مخالف دولت خود است. طرف دیگر ماجرا مخالفان دولت او هستند که باز در حال کشتار هموطنان و هم‌نوعان خود هستند. هر دو طرف داستان با شلیک خمپاره و انفجار بمب به به اسم خدا به  دنبال صلح هستند. یک‌دیگر را به خاطر خدا و مذهبی مشترک می‌کشند تا صلح ایجاد کنند. این مثال دقیقا عینیت جامعه فعلی ایران امروز است با این تفاوت که در سوریه، سوری‌ها جسمی یکدیگر را از بین می‌برند و در ایران،  ما به خاطر خدا، انسانیت و شعارهایی از جنس آزادی بیان  ماهیت یک‌دیگر را از بین می‌بریم. 
بعد از تصفیه حساب‌های سیاسی در دهه شصت و پاکسازی ارگان‌های دولتی  توسط حزب جمهوری اسلامی قشر مخالف با سیاست‌های این حزب به اپوزیسیون و بخش ناراضی جامعه بدل شد. به دلیل بسته بودن فضاهای اجتماعی و جنگ تا دهه هفتاد  شمسی و قبل از به روی کار آمدن دولت سیدمحمد خاتمی، حزب جمهوری اسلامی در  کشور  با اعدام‌ها و زندانی کردن مخالفان خود توانسته بود یک دستگی اجتماعی در لایه ظاهری جامعه ایجاد کند. بعد از جنگ و جهاد اقتصادی در دولت اکبر هاشمی رفسنجانی و ظهور مدرنیته در خاورمیانه و ورود ادوات و تفکرات جهان مدرن سبب شد که دولت اصلاحات با رای بیست میلیونی به روی کار بیاید. در طول تاریخ هرگاه توده طبقات اجتماعی به نیازی مشترک رسیده‌اند جدا از خواست دولت‌ها اتفاقاتی سیاسی را به دلیل نیازهای اجتماعی و زمانی رغم زده‌اند. بعد از روی کار آمدن دولت اصلاحات یک پارچگی سیاسی در لایه ظاهری جامعه از بین رفت و جامعه سیاسی از یک قطب  بودن به دو قطب اصلاح‌طلب و اصولگرا تبدیل شد و خودی و غیرخودی در جامعه جوان ایران نشانه‌های بارزی به خود گرفت. 
هر دو گروه  با نگاهی ابزاری به  هنر به ‌دنبال غلبه بر دیگری بودند و به دست گرفتن قدرت و نادیده گرفتن دیگری در خواست‌های اجتماعی.  واقعیت این است که هر دو هم طرفداران خود را در بدنه اجتماع دارند  و هم  تئوری و تریبون‌های مدنی  و مالی در اختیارشان است. به دلیل بسته بودن فضا در دهه ۶۰ و اعدام‌ها قشر دگراندیش غیر وابسته بعد از روی کار آمدن دولت سیدمحمد خاتمی قشر ناراضی، طرد شده، زندان و اعدام شده مخالف حزب جمهوری اسلامی به دلیل مخالفت ظاهری و باز کردن فضای سیاسی و فرهنگی خود را به دولت اصلاحات نزدیک کرد و به دلیل سرخوردگی و خفقان با شعارهای مدنی  سیدمحمد خاتمی  بدون اهمیت دادن به مخالفت ذاتی خود با قانون اساسی جمهوری اسلای  و فراموشی اجباری ایدئولوژی‌های فکری و سیاسی، خود را هم صدا با شعار‌های مدنی دولت اصلاحات کرد. 

دایره المعارف اصلاحات و انقلاب اسلامی
فرهنگ و ادبیات همیشه ماهیت اصلی تمام سیاست‌های دنیا بوده است. بدون تعارف با روی کار آمدن دولت سیدمحمد خاتمی  ادبیات و فرهنگ نسبی گفتمان در جامعه ایران متولد شد. بحث گفت‌وگوی تمدن‌ها، آزادی نسبی مطبوعات، سینما و صنعت نشر به میان آمد. طی دو دهه گذشته اتفاقات فرهنگی متولد شده در دولت اصلاحات به بلوغ اجتماعی رسیده است. نسل جوان فرهنگ و هنر مانند من و هم نسل‌هایم ثمره دولت سیدمحمد خاتمی هستیم. من به عنوان یک شاعر روزنامه‌نگار، شاهین نجفی، ترانه سرا و خواننده، محسن نامجو نوازنده و خواننده، مانا نیستانی کارتونیست، شبنم طلوعی و گلشیفه فراهانی بازیگر، پیام یزدان‌جو مترجم همه و همه ثمره دولت محمدخاتمی هستیم و نتیجه  گمراهی مدنی، که  با مهاجرت‌های اجباری و زندگی در غرب از بدنه پوسیده تفکرات مذهبی و سیاسی مخالف حکومت جدا شدیم در حالی که هنوز ریشه در تفکرات آن کشور داریم. با اینکه امثال من بخش مرکزی و جوان جامعه به حساب می‌آیند ولی  بدنه اصلی جامعه را  افراد سنتی  و هنرمندان دوزیستی مانند شهاب حسینی تشکیل داداند. که در کن جایزه خود را به مردم ایران تقدیم می‌کند و بعد از ورود به کشور به امام زمان. 

خمینی و خامنه‌ای، شخصیت‌های سیاسی مذهبی یا  فرهنگی
من بر این باورم کسانی که  سید روح‌الله خمینی و اطرافیانش  را افرادی  کم‌شعور، بی‌خرد و نادان تصور می‌کنند، ناتوانی عمیقی در تفکر دارند. از بدو به قدرت رسیدن حزب جمهوری اسلامی تا کنون  به دلیل آگاهی به اهمیت فرهنگ و محصولات فرهنگی ادبیات کودک و صدا و سیما در سیطره قدرت رهبری سید‌روح‌الله خمینی و آیت‌الله علی خامنه‌ای بوده است. این نشانه آگاهی رهبران جمهوری اسلامی نسبت به اهمیت فرهنگ و هنر است. رهبر کنونی ایران آیت‌الله سیدعلی خامنه‌ای بالاترین جایگاه مذهبی شیعیان جهان است و پیروانش او را رهبر شیعیان جهان می‌دانند. اما او تمایل دارد شخصیت فرهنگی و شعر دوستی داشته باشد. جلسات سالیانه شعر‌خوانی برگذار می‌کند و نظرات خود را با لحن قاطعانه‌ای به شاعری که در مقابل او شعر خوانده است بیان می‌کند و برکتاب «تن تن و سندباد» نوشته محمد میرکیانی در ژانر ادبیات کودک و نوجوان یادداشت می‌نویسد و می‌گوید: «باید نسخه‌ این کتاب را به همه‌ بچه‌ها بدهم».
بدون تردید ادبیات کودک و صدا و سیما به این دلیل که تربیت فکری و فرهنگی نسل‌های  آینده و گستردگی ایدئولوژی‌های سیاسی حکومت اسلامی ایران را می‌توانند به خوبی درونی و عمومی بکنند  مهم‌ترین ابزار سیاسی حکومت ایران است. بعد از روی کار آمدن دولت محمود احمدی نژاد و شکست سیاسی اکبرهاشمی رفسنجانی در انتخابات ریاست جمهوری و هشت سال خفقان جامعه مدنی در حال آماده سازی و تجدید قوا شد و در انتخابات ۱۳۹۲ توانست بار دیگر صدایی در سیاست کلی جمهوری اسلامی پیدا کند. اما در این بین لایه «سنتی_افراطی_ مذهبی» جامعه هم در حال پوست اندازی بود. 
تصور اینکه هنرمندان، نویسندگان و متفکران جوان و آشنا به تئوری‌های هنر مدرن  فقط  طرفدار تفکرات  اصطلاح طلبی هستند اشتباهی فاحش است. بی‌شک در لایه «سنتی_افراطی_ مذهبی» جامعه کنونی ما هنرمندان  و نویسندگانی جذب و پروش یافته‌اند که قدم به قدم با تئوری‌ها و موضوعات هنری آشنایی دارند. حتی به دلیل داشتن امکانات مالی و اجتماعی می‌توان گفت بهتر از نویسندگان و متفکران اصلاح‌طلب و دگر‌اندیش به واسطه رسانه‌های ملی رابطه‌ای مستقیم با توده مردم و شناخت مناسبی از جامعه کنونی ایران دارند. 

توئیت‌ و سلیطگی‌های فرهنگی 
توئیتی که  «بهاره رهنما» چند روز پیش در حساب توئیترش منتشر کرد را مثال می‌زنم. او نوشته است: «من اگر مرد بودم به موجودی مثل زن، با این همه تغیرات هورمونی پر نوسان ممکن بود دل ببندم اما هرگز اعتماد نمی‌کردم.» این بازیگر چهل و دو ساله زاده اراک به باور من یکی از بی‌استعداد‌ترین بازیگران ایران  است. از لحاظ بیان و بازی در سطحی‌ترین وضعیت هنری قرار دارد اما پر‌مخاطب، هوشیار و موقعیت سنج است و این رمز موفقیت اوست. 
بهاره رهنما برای من یکی از موفق‌ترین بازیگران عرصه رسانه‌است. او ثمره فرهنگی  صدا و سیما است. به دلیل ممیزی و سانسور ما نمی‌توانیم بگوییم در ایران سینمایی مستقل داریم. سینمای ایران یا دولتی است یا خصوصی که در بخش خصوصی باز نظارت و سرمایه‌گذاری‌های دولتی وجود دارد. صنعت سینما در ایران نسبت به صدا و سیما در جذب و جلب مخاطب به دلیل پخش رایگان فیلم‌ و سریال‌های ساخته شده و نبودن سالن‌های نمایش فیلم در تمام شهر‌ها و روستا‌ها و عدم  فرهنگ  سازی برای رفتن به سینما ناتوان است و  تلویزیون به این دلیل که  در هر خانه‌ای وجود دارد مهمترین شبکه اطلاع‌راسانی و فرهنگی در ایران است که سیاست‌های کلی‌  و ریاست  آن توسط رهبر جمهوری اسلامی ایران تعیین و مشخص می‌شود. خانم رهنما از دهه هفتاد تا کنون به  ایفای نقش در فیلم‌و سریال‌ها پرداخته، کتاب و بلاگ نوشته ودر کارهای خیریه شرکت داشته است. او مدافع حجاب اجباری و پایبند به قانون اساسی در ایران است. در انتخابات ۱۳۹۲ از دکتر حسن روحانی حمایت کرد و ارادتمند رهبر جمهوری اسلامی است. این بازیگر  اجازه بازی در فیلم‌ها و سریال‌های ساخته شده در صدا و سیما را دارد و مورد تایید حراست صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران است. او شخصیتی فریب‌کار و دغل باز نیست. جلوی دوربین‌ در گفت‌وگوهایی که داشته است بارها اشاره کرده است که شخصی  احساساتی  و صادق است. من هم بر این باورم که او آدمی صادق و احساساتی‌ است.  حتی بر این باورم که این  توییت را هم  کاملا  صادقانه نوشته است. او سفیر لایه «سنتی_افراطی_ مذهبی» جامعه در لباسی جوان و مدرن است.

بازی در زمین افراطی‌ها 
  دو سال پیش  بهاره رهنما از شخصی به نام «نادر فتوره‌چی» به خاطر یک یادداشت فیس‌بوکی در دادگاه شکایت می‌کند. با توجه به پایگاه اجتماعی‌ای  که رسانه ملی به او داده است توانست در بدنه جامعه اتفاقی زرد را به رسانه‌های استاندارد به عنوان خبر فرهنگی تحمیل کند. از احساسات جامعه با گریه و ننه‌من‌غریبم‌ بازی سو‌ء استفاده کرد و نظرها را به  سمت خود چرخاند. او مانند رضا رشید پور مجری صدا وسیمای جمهوری اسلامی ایران نقش و اهمیت شبکه‌های اجتماعی را در رسیدن به اهدافش می‌داند. آدم زیرک و بی‌نهات باهوشی‌ست و توانایی آن را دارد با سلیطه‌گری‌های اجتماعی بازی را به  زمین خود بکشاند و به نفع خود تمام کند. دیروز بعد پررنگ شدن پستی که در حساب توییترش نوشته بود با چند بازیگر ساکن ایران تماس گرفتم. از آن‌ها خواستم که نظرشان را در مورد اتفاقی که در دو سال گذشته خانم رهنما از شبکه‌های اجتماعی‌اش به رسانه‌ها کشانده‌است بدانم و گزارشی تهیه کنم. هر سه بازیگر ساکن ایران یک جمله مشترک گفتند: « مگه دیوانه‌ام با این سلیطه در بیوفتم. این‌ها اژدها هستند نه هنرمند». 
اما موضوعی که سبب شد این یادداشت را بنویسم طرح یک پرسش بود. چرا به آن اندازه که امثال بهاره رهنما و الهام چرخنده هوشیاری و ذکاوت استفاده از شبکه‌های اجتماعی را در ارزش جلوه‌ دادن ضد ارزش‌های انسانی دارند ما که خود را منتقد دولت جمهوری اسلامی می‌دانیم، نداریم. چرا باید ما در زمین آنها بازی کنیم. جواب این است که آنها در ایران هستند، قدرت رسانه‌ای دارند و طبقه ناآگاه جامعه مخاطب آنهاست. اما ما برای آگاهی طبقه متوسط فکری جامعه به جز بازی در زمین امثال رهنما و چرخنده‌ها  تا کنون چه کارهایی کرده‌ایم.

 

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

بلاگ

ایران سکولار؛ سال ۱۴۲۹/ پذیرایی از وزرای دولت با خاویار اعلا

۲۹ مرداد ۱۳۹۵
عزت تائب
خواندن در ۲۳ دقیقه
ایران سکولار؛ سال ۱۴۲۹/ پذیرایی از وزرای دولت با خاویار اعلا