کودکان عرب در ایران تحت فشار و تبعیضهای بسیار زیاد سیستماتیک قرار دارند.
به گفته «شیما سیلاوی»، فعال عرب و رییس بخش «سازمان ملل و مردم بدون نماینده»، ۷۵ درصد کودکان عرب در مقطع دبیرستان مجبور به ترک تحصیل میشوند. ۲۵ درصد هم در مقطع ابتدایی درس را رها میکنند که دلیل آن، نبود سیستم آموزشی متناسب با زبان مادری این کودکان و تبعیض در مدارس مختلط فارس و عرب زبان در مناطق عربنشین است. این کودکان نه از آب آشامیدنی سالم و هوای پاک برخوردارند، نه از حق آموزش و بهداشت و درمان.
به گفته او، ملل تحت ستم، از کُرد گرفته تا لر و بلوچ و عرب و آذری، مورد حمایت حاکمیت نیستند و از حقوق بسیاری محروم نگه داشته میشوند.
حکایت کودکی که به خاطر تبعیض، فعال حقوق بشر شد
«شیما سیلاوی»، فعال عرب و رییس بخش «سازمان ملل و مردم بدون نماینده» میگوید مساله حقوق اقلیتها، مسالهای است که گوش مردم ایران زیاد به شنیدنش آشنا نیست: «شاید قبول گفتههای من به عنوان فعال عرب برای کسی که آن تجربه را نداشته است، سخت باشد.»
سیلاوی متولد دهه ۷۰ خورشیدی در اهواز و دختر «یوسف سیلاوی»، زندانی عرب است.
به گفته او، پدرش سال ۲۰۱۹ میلادی، یعنی ۱۳ سال پیش قربانی فرمانناپذیری قهری شد. او را از خانهاش در اهواز ربودند و تا الان خبری از سرنوشتش نیست.
شیما در ۱۵ سالگی با مادر و سایر اعضای خانوادهاش از اهواز به مقصد دمشق خارج شد که تحصیل کند. این کوچ اجباری را چنین توضیح میدهد: «مادرم همیشه علاقه داشت که ما زبان عربی یاد بگیریم. تا وقتی ایران بودم، بلد نبودم عربی صحبت کنم چون داخل یک جامعه ترکیبی بزرگ شده بودم که بیشترشان کارمندهای مهاجر بودند و زبان فارسی زبان بازی کردن ما بود. برای همین، به سوریه رفتیم . سال ۲۰۱۲، یعنی زمانی که انقلاب سوریه به جنگ تبدیل شد، مجبور شدم از آن کشور خارج و مقیم بلژیک شوم. فعالیت حقوق بشریام به صورت جدی از وقتی شروع شد که به بلژیک آمدم. ۱۰ سال است با سازمان حقوق بشر اهواز به شکل داوطلبانه در راستای گزارش نقض حقوق بشر مردم عرب در ایران فعالیت میکنم.»
شیما در حال حاضر رییس پروژه« Unrepresented Nations and Peoples Organization » به معنای سازمان «ملتها و مردمِ بدون نماینده» است.
فعالیت آنها در زمینه احقاق حق تعیین سرنوشت مردم بومی و اقلیتها در سراسر جهان است.
به گفته شیما سیلاوی، پدرش هیچ گونه فعالیت سیاسی نداشته ولی به خاطر فعالیت خواهر و دایی شیما که هر دو جزو فعالان عرب بودند، قربانی یک انتقام جویی قرار گرفته است.
یوسف سیلاوی، پدر شیما کارگر بازنشسته «شرکت تولید برق نیروگاه رامین»، بزرگترین نیروگاه حرارتی خاورمیانه بود.
تبعیض از مدرسه آغاز شد
شیما سیلاوی و بسیاری از کودکان عرب در ایران از آموزش و پرورش مناسبی بهرهمند نشدهاند. یک فعال اجتماعی و روزنامهنگار ساکن اهواز به «ایرانوایر» میگوید: «از دوران پهلوی تا کنون بر مردم عرب ساکن ایران بسیار ظلم شده است. در فاجعه سینما رکس، کودکان به عنوان نیروی امدادگر و در تشییع جنازه مردم حضور داشتند ولی بسیاری از آنها نه فارسی حرف میزدند و نه حتی فارسی متوجه میشدند. از کودکان در بحرانهای اجتماعی استفاده میشد بدون آن که در زندگی عادی از حق و حقوق یک شهروند ایرانی فارسی زبان بهرهای برده باشند.»
این فعال مدنی اضافه میکند: «در سیل خوزستان، کودکان امدادگر حضور داشتند ولی به زبان فارسی تسلط نداشتند. بودند کودکانی که با وجود ۱۳ سال سن، هنوز در کلاس دوم دبستان درس میخواندند، چون تبعیض در نظام آموزشی آنها را عقب نگه داشته بود.»
اشاره این فعال مدنی فارس زبان ساکن اهواز به مساله عدم حق درس خواندن به زبان مادری در مدارس مناطق خوزستان است.
اکثر معلمهایی که برای دانشآموزان در مناطق عربنشین اعزام میشوند نیز به زبان عربی تسلط ندارند و فقط فارسی با دانشآموزان صحبت میکنند. در حالی که بسیاری از کودکان در این مناطق فقط به زبان مادری تسلط دارند.
شیما سیلاوی با تایید این حرف میگوید: «سیستم آموزشی در ایران سیستمی است که بقیه زبان ها را دارا نیست. یک سیستم آموزشی تک زبانه است و زبان فارسی تنها زبان تدریس است.»
طبق گفته این فعال عرب، براساس یک تحقیق انجام شده، ۲۵ درصد دانشآموزان عرب در مقطع ابتدایی، تقریباً ۵۰ درصد آنها در دوره متوسطه و۷۵ درصد در دوره دبیرستان ترک تحصیل میکنند.
«حمیدرضا حاجی بابایی»، وزیر وقت آموزش پرورش در سال ۲۰۱۰ آماری ارایه کرد و گفت: «۷۰ درصد از دانشآموزانی که کلاس اول خود را در ایران شروع میکنند، فارسی زبان اول آنها نیست و با پایه ضعیف وارد دوره ابتدایی میشوند و این پایه ضعیف تا دورههای دیگر هم ادامه پیدا میکند. این موضوع یک معضلی است که ما داریم داخل منطقههایمان شاهدش هستیم .»
حکایت کودکانی که «تبعیض» آنها را حذف کرده است
شیما سیلاوی میگوید: یکی از هم کلاسیهای عرب من دو سال کلاس اول ابتدایی را رفوزه شده بود و بقیه بچهها فکر میکردند او کودن است؛ مثلاً فرق بین دیروز و امروز را نمیدانست. وقتی معلم از او یک سوالی میپرسید که خب امروز چرا دیر کردی، جواب را به فعل آینده میداد و نمیدانست در مورد حال صحبت میکند. کلمات برایش بیگانه بودند و بقیه بچهها، حتی خود من دوست نداشتیم با او بازی کنیم، چون فکر میکردیم که او کودن است یا مشکلی دارد. این خاطره تا الان توی ذهن من مانده است. همیشه به یاد آن دختر هفت هشت ساله هستم که برای موضوع زبان چهطور تحقیر میشد در کلاس. خاطره دیگرم در مورد یک دوست خانوادگی است که در روستای اطراف اهواز زندگی میکردند. آن ها پسری ۱۲ ساله داشتند که ریاضیاتش بسیار خوب بود و همیشه نمره ۲۰ میگرفت ولی در ادبیات، جغرافیا و اجتماعی نمراتش بین سه و چهار و پنج بودند. این نشان میدهد بسیاری از این کودکان ضریب هوشی بالایی دارند ولی به دلیل سیستم تک زبانی، احساس سرخوردگی میکنند، به آنها کودن میگویند و به خاطر لهجه مورد تمسخر قرار میگیرند. خیلی از این کودکان ترک تحصیل کردهاند. این تنها مختص مردم عرب نیست بلکه مثلاً مردم آذری زبان هم درون ایران با این تبعیضهای نژادی دست و پنجه نرم میکنند. برای کودکان دوزبانه بسیار سخت است که بتوانند به هر زبان احساسات و دانش خود را بیان کنند.
همه تبعیضها به مدرسه ختم نمیشوند
سیلاوی در رد ادعای حکومت در خصوص ترویج زبان مادری میگوید: «موضوع ترک تحصیلی فقط یک وجه از تبعیض سیستماتیک است که اعمال میشود و دلیلش هم این است که میخواهند زبان مادری درون خانه بماند، چون نباید در عرصه اجتماعی و عمومی جا پیدا کند. استفاده از زبان فارسی به این معناست که مدرسه تنها یک حکمفرما دارد و آن هم زبان فارسی است. به خاطر عدم توانایی ارتباط برقرار کردن با این زبان است که دانشآموزان سرخورده میشوند و ترجیح میدهند ترک تحصیل کنند. فقر هم در ترک تحصیل کودکان بسیار تاثیر دارد. اما موضوع این که است زبان آموزش در مدارس ایران، زبانی نیست که در خانه صحبت میشود و برای کودکان یک زبان بیگانه است. به همین دلیل در مناطق عرب نشین آمار بالای ترک تحصیل داریم.»
تبعیض در تخصیص امکانات
شیما سیلاوی، فعال عرب میگوید: «در مناطق عربنشین و محروم، نه تنها سیستم آموزشی ناکارآمد و به درد نخور است بلکه با کمبود مراکز آموزشی هم مواجه هستیم. پدیده مدارس کانکسی از آن جمله است که درجه حرارت آنها در تابستان غیرقابل تحمل میشود و وسایل گرمایشی و سرمایشی ندارند. کودکان دختر و پسر از کلاس اول تا کلاس نهم همه باهم در یک کلاس آموزش داده میشوند و معلم باید سعی کند تمرکزش را روی کلاس اولیها، دومیها یا سومیها بیشتر بگذارد؛ یعنی موضوع فقط تدریس به زبان مادری نیست، کمبود مدارس و کلاس درس هم مطرح است. فقر خانوادهها و عدم دسترسی به مدرسه هم هست. این در چرخه تحصیل و زندگی کودکان عرب ادامه پیدا میکند و به این ترتیب، دانشآموز عرب از چرخه کار و اقتصاد هم خارج میشود. ولی اینها فقط شاید نوک کوه یخ مشکلات این مردم باشند.
ملل تحت ستم در ایران چه کسانی هستند؟
سیلاوی میگوید تبعیض در ایران تنها مختص مردم عرب نیست. او معتقد است بلوچها بیشتر از عربها مورد تبعیض قرار گرفتهاند و البته آذریها ، لرها و کردها: «در ایران اگر فارسی زبان نباشی، داخل برنامهریزیهای اصلی جایی نداری. متاسفانه جمهوری اسلامی چون سیاستهای جنگ طلبانه دارد، همیشه در این حالت آماده باش برای جنگ است و این مناطق مرزی تبدیل شدهاند در واقع به Buffer zone یا یک چیزی مثل بالش که بقیه مناطق ایران در امنیت باشند ولی این مناطق هیچوقت توسعه پیدا نکنند. چرا که ممکن است جنگ احتمالی رخ دهد و مردمی که در این مناطق زندگی میکنند، اکثر جمعیت را تشکیل میدهند و به خاطر همین موضوع هم تحت فشار هستند.»
شیما سیلاوی میگوید کودکان مناطق عربنشین ایران نه آب دارند، نه هوا و نه جای بازی و نه تحصیلات درست و حسابی: «در واقع کودکانی هستند که در معرض آسیبهای جدی اجتماعی هستند. کودکی که با آسیب بزرگ شده است، تبدیل میشود به یک بزرگسال آسیب دیده که در معرض تهدید هستند. نه فقط هویت یا زبانشان، خود وجودشان در معرض خطر است.»
این فعال حقوق عرب ادامه میدهد: «ملل تحت ستم، یعنی ملل غیر فارس، مردمی هستند که جمهوری اسلامی آنها را به شکل تهدید میبیند، چون یک جعبهای برای خودشان از هویت ایرانی ساختهاند و هر چیزی که خارج از این جعبه باشد، به عنوان دیگری شناخته میشود و این دیگری باید سرکوب شود برای یکسانسازی فرهنگی و زبانی این کشور. تبعیض دلیل دیگری ندارد، همین تناقض وجود هویت عربی، کُردی، بلوچی، ترکی با یک هویتی که تمامیت خواه است، همه چیز را برای خودش میخواهد.»
آیا کودکان باید امدادگری کرده و جنازه حمل کنند؟
در فاجعه «متروپل»، ویدیوهایی از کودکان امدادرسان منتشر شد که به بزرگسالان کمک میکردند و یکی از این کودکان از بوی تعفن و جنازه صحبت میکرد. در ویدیوی دیگری، یک بزرگسال به نشانه تشویق، به کمر کودکی میزد که در خرابههای متروپل در پیدا کردن مفقودین کمک میکرد و به او «باریکلا» میگفت. این ویدیوها برای فعالان حقوق کودک، از جمله شیما سیلاوی، بسیار واکنش برانگیز شدند. او در این مورد توضیح میدهد: «این کودکان نباید اصلاً نزدیک چنین موقعیتی قرار بگیرند و در معرض آن تراما، ترس، دلهره، نگرانی و غم و غصه بزرگسالان باشند. در حالی که ما شاهد این هستیم. زمانی هم که هر سانحهای رخ میدهد، کودکان همیشه همراه بزرگسالان خود هستند و کسی را برای حمایت ندارند. متاسفانه به این دلیل که در داخل ایران مراکزی برای حمایت از این کودکان نیست و در کل اهمیتی هم به این مساله داده نمیشود، ما شاهد چنین تصاویری هستیم. برای این که بیشتر این کودکان از منطقههای حاشیهنشین و فقیر و عرب هستند و به این موضوع تقریباً هیچ اهمیتی داده نمیشود.»
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر