نخستین روزی که میخواستم به کلاس اول دبستان بروم، زیاد میل به مدرسه رفتن نداشتم و به همین دلیل مادرم مرا کشان کشان به طرف مدرسه برد. مدیر که جلوی در مدرسه ایستاده بود، علت را از مادرم پرسید. مادرم در جواب گفت میل به مدرسه آمدن ندارد. در همین موقع مدیر یک سیلی محکم به صورتم زد که هیچوقت یادم نمیرود. شاید علت ترک تحصیل من در دوره ابتدایی همان سیلی باشد.
این حکایت یکی از کودکان «کانون اصلاح و تربیت» در استان یزد است که در جریان یک تحقیق بیان کرده است. افراد زیر ۱۸ سالی که مرتکب جرم شوند و به اصطلاح محکوم به زندان باشند، تا ۱۸ سالگی در کانون اصلاح و تربیت نگاه داشته میشوند.
این گزارش، داستان کودکانی است که تنبیه بدنی و کلامی در مدارس زمینهساز ترک تحصیل و گرایش آنها به بزه در نوجوانی شده است.
***
«موسی برزین خلیفهلو»، وکیل و کارشناس حقوقی در مورد این که والدین کودکانی که در مدارس مورد خشونت قرار میگیرند چه باید بکنند، چهگونه میتوانند مطالبهگری کنند و چه مشکلاتی پیش روی خود دارند، توضیح داده میدهد.
به گفته این وکیل دادگستری، خشونت علیه کودکان انواع مختلفی دارد و فقط منحصر به تنبیه بدنی نمیشود و میتواند منجر به انجام بزه در بزرگسالی شود؛ از جمله قتل و اعتیاد.
آیا خشونت بر کودکان فقط تنبیه بدنی است؟
موسی برزین خلیفهلو، وکیل دادگستری و جرمشناس میگوید: «وقتی میگوییم خشونت، به ذهن ما کتک زدن و خشونت جسمی متبادر میشود ولی تعریفی که در اصطلاح اسناد بینالمللی در قوانین و رویههای قضایی دادگاهها وجود دارد، این است که خشونت عمدتاً به فیزیکی و غیرفیزیکی، جسمی، کلامی و روانی تقسیمبندی میشود. البته خشونت انواع دیگری هم دارد؛ از جمله اقتصادی و فرهنگی. در مورد کودکان هم که منظور ما افراد زیر ۱۸ سال است. در خشونتهای تنبیهی، صرفاً تنبیه بدنی مد نظر نیست. ممکن است یک معلم در کلاس به طور مرتب دانشآموز را تحقیر کند؛ مثلا به او بگوید کمذهن یا اینکه چرا متوجه نمیشوی، تنبل و یا فحش بدهد و بد و بیراه بگوید که تمام این موارد، مصادیق خشونت و قابل پیگیری هستند. ولی در حال حاضر بیشتر حساسیت روی خشونتهای جسمانی است.»
خشونت علیه کودکان چه تاثیراتی در بزرگسالی آنها دارد؟
موسی برزین خلیفهلو میگوید تحقیقات مختلف بیانگر این هستند که تنبیه بدنی ممکن است در کودک عقدهای نسبت به معلمان یا کادر آموزشی ایجاد کند یا کودک را دروغگو، حیلهگر، ریاکار یا افسرده پرورش دهد.
او توضیح میدهد: «برخی تحقیقات نشان میدهند کودک را کُندذهن میکند و یا به لجبازی وا میدارد. سلب اعتماد از خود، سلب اعتماد از سیستم آموزشی و دهها یا صدها نتیجه منفی در پی خواهد داشت.»
«احمد صافی» در مقالهای، ۲۰ مورد از دلایلی که اهداف آموزشی به خوبی تحقق نیافتهاند را مورد بررسی قرار داده است که در تمام موارد، ترس از مدرسه و معلمها و رفتار نامناسب اولیای مدرسه و تنبیه بیان شده است. او در این مقاله به خوبی نشان میدهد که تنبیه دانشآموزان یکی از دلایل اصلی تحقق نیافتن اهداف آموزشی است.
رابطه تنبیه کودکان در مدارس با بزهکاری چیست؟
هرچند در نظر نخست مورد اعتنا نباشد ولی تنبیه و هرگونه خشونت علیه کودکان، به ویژه در مدارس، رابطه تنگاتنگی با جرم و بزه دارد.
موسی برزین خلیفهلو در این مورد میگوید: «تحقیقی در مورد ۷۷ نفراز کودکان کانون اصلاح و تربیت در استان یزد انجام شد که هرکدام به دلیل انجام یک نوع جرم وارد کانون شده بودند. افراد زیر ۱۸ سالی که مرتکب جرم شوند و به اصطلاح محکوم به زندان باشند، تا ۱۸ سالگی در کانون اصلاح و تربیت نگاه داشته میشوند. چهار نفر در این پژوهش، دختر و ۷۳ نفر پسر بودند. بیشتر جرايم این کودکان، مواد مخدر، سرقت، ایراد ضرب، اعمال منافی عفت و قتل بود. از این ۷۷ نفر، تنها چهار نفر گفته بودند که مشغول به تحصیل هستند و بقیه، یعنی ۹۵ درصد بیسواد بودند. علت ترک تحصیل این افراد بنا به اقرار خودشان، وضعیت بد اقتصادی خانواده، دوری راه مدرسه، عدم علاقه به مدرسه به علت وجود تنبیه بدنی و تهدیدهای لفظی در دورههای ابتدایی و راهنمایی عنوان شده بود. نوجوانان در سن دبیرستان به دلیل بزرگی جثه شاید زیاد تحت تاثیر خشونت قرار نگیرند ولی بیشتر ترک تحصیلها به دلیل تنبیههای بدنی، هم در دوران ابتدایی و هم در دوران راهنمایی رخ داده بود. سه دلیل عمده موجب ترک تحصیل عمده این ۷۷ نفر، در دوره ابتدایی و راهنمایی بودند که یکی از دلیلها، عدم علاقه به مدرسه به علت وجود تنبیه بدنی و به اصطلاح، تهدیدهای لفظی از طرف کارکنان مدرسه و معلمین عنوان شده بود. یکی از افراد ۱۶ ساله کودکمجرم گفته بود که پدر و مادرم بیسوادند و از دوران کودکی شاهد دعوای آنها بودم و در سن هفت سالگی مرا به مدرسه فرستادند. در کلاس اول دبستان و بعد از دو ماه مدرسه رفتن، یک روز که مشقم را ننوشته بودم، چنان مشت محکمی معلم به صورتم زد که بینیام شکست و خون همه صورتم را گرفت. بچهها هم گریه میکردند. من گریهکنان به خانه رفتم و دیگر به مدرسه بازنگشتم. جرم این کودک، حمل، نگهداری و فروش مواد مخدر بود.»
میگوید: «در تحقیقات دیگری در استانهای مختلف از معلمها پرسیده بودند که نظرتان در مورد تنبیهها چیست؟ البته این تحقیق مربوط به حدود ۱۵ سال پیش است. تعداد زیادی از معلمهای دوره راهنمایی و تحصیلی گفته بودند که به نوعی با تنبیه بدنی موافق هستند. ۱۵ سال پیش، ۷۷درصد گفته بودند موافق هستند و۴۴ درصد از این ۷۷ گفته بودند تنبیه بدنی باعث میشود که دانشآموزان تکالیف درسی خود را بهتر انجام دهند. آنها گفته بودند که برای به اصطلاح نظم و انضباط مدرسه تنبیه لازم است. تحقیقات جدید البته نشان دهنده تغییر رویکرد معلمان هستند.»
برزین خلیفهلو میگوید از نظر جرمشناسی، مشخص است که خشونت همیشه بازتولید میشود و توضیح میدهد: «تحقیقات و پژوهشهای داخل ایران و پژوهشهای بینالمللی نشان دادهاند که کودکان یا افراد خشونت دیده و به خصوص اگر این خشونت مستمر بوده و یا در انظار عمومی رخ داده باشد، یعنی در اماکنی که شخصیت او خرد شده باشد، خودشان به نحوی یا در خانواده یا در جامعه اعمال خشونت میکنند.»
در غیبت قانونگذار و مجری قانون، جامعه روز به روز خطرناکتر میشود
موسی برزین خلیفهلو میگوید: «اعمال خشونت یعنی یک ناهنجاری. برخی از خشونتها منجر به جرایم میشوند؛ جرایمی که بعضاً خطرناک هستند. پس نباید خیلی مساله را آسان گرفت و به سهولت از آن گذشت. قوانین خیلی مهم هستند.»
به گفته این وکیل دادگستری، توجه به شرایط رفتاری و شخصیتی فردی که به عنوان معلم استخدام میشود، بسیار مهم است: «ولی در ایران هنوز برای استخدام، گزینش عقیدتی انجام میشود.»
برزین خلیفهلو اضافه میکند: «ما در این قوانین ضعف داریم و در قوانین توضیح داده نشده است که یک معلم باید در چه شرایطی استخدام شود. دلایل فرهنگی بسیاری وجود دارد.»
خشونت علیه کودکان در مدارس چهگونه قابل پیگیری است؟
به گفته موسی برزین خلیفهلو، قانونی وجود دارد تحت عنوان «اهداف و وظایف وزارت آموزش و پرورش» که بعد از انقلاب تصویب شده و اقدامات آموزش و پرورش را مشخص کرده است. این قانون میگوید: «از جمله این موارد، تقویت و تحکیم مبانی اعتقادی و معنوی دانشآموزان از طریق تبیین و تعیین اصول و معارف احکام دین مبین اسلام و مذهب حق جعفری اثنیعشری بر اساس عقل، قرآن، سنت و معصومین. رشد فضایل اخلاقی دانشآموزان بر پایه تعالیم عالیه اسلام. تقویت و تحکیم روحیه اتکا به خدا، ایجاد روحیه تعبد دینی و التزام عملی به احکام اسلامی، ارتقای بینش سیاسی بر اساس اصل ولایت فقیه و سایر موارد.» بنابراین تفکری حاکم است که خودش نوعی تحمیل خشونت به کودکان به شمار میرود چون جهت دادن به افکار یک کودک است.
او اضافه میکند: «در ممنوع بودن تنبیه هیچ شکی وجود ندارد؛ هرچند در عمل، تکرار زیاد برخی اتفاقات موجب عادی شدن آن اتفاق برای برخی میشود و خیلیها اصلا به فکرشان هم نمیرسد که باید پیگیری کنند.»
این حقوقدان میگوید، تنبیه بدنی و سوء رفتار با کودک هم تخلف است و هم جرم: «یعنی یک تخلف اداری محسوب میشود. بنابراین، والدین کودک که قربانی تنبیه بدنی واقع شده است، میتوانند تخلف را به اداره کل ارزیابی عملکرد و پاسخگویی به شکایات آموزش و پرورش که در هر استان و شهرستانی هست، اعلام کنند و خواستار برخورد با معلم شوند. برخورد با معلمها نیز مختلف است؛ تذکر شفاهی، کتبی، تغییر مدرسه یا تعلیق و اخراج.»
او توضیح میدهد: «ضرب و جرح یک نوع جرم در قانون مجازات اسلامی است و همچنین در قانون حمایت از اطفال و نوجوانان از طریق دادسراهای عمومی و انقلاب قابل پیگیری است. مساله مهمی که لازم است والدین توجه داشته باشند، این است که اصولا ضرب و جرح در شرایط عادی نسبت به بزرگسالها یک جرم خصوصی است؛ یعنی نیاز به شکایت دارد. اما نسبت به افراد زیر ۱۸سال، در قانون حمایت از اطفال و نوجوانان گفته شده است که اینها جرایمی هستند که نیاز به شاکی خصوصی نداند و در صورت گذشت افراد ذینفع، باز مجازات متوقف نمیشود. بنابراین، اینجا نه تنها والدین کودک قربانی خشونت در مدرسه میتوانند شکایت کنند بلکه هر شهروندی که از این خشونت مطلع شود، میتواند به دادستانی اعلام جرم کند و دادستانی هم موظف به رسیدگی و پیگیری است. پیشنهاد ما این است که هر شهروندی به محض این که از یک تنبیه بدنی اطلاع پیدا کرد، حتی اگر پدر و مادر دانشآموز نخواستند که شکایت کنند، حتما اعلام جرم کند. اعلام جرم از این جهت مهم است که معمولا در شهرهای کوچک، معلم با خیلی از خانوادهها آشنا است و خیلی از خانوادهها تمایلی ندارند که رابطه آنها خدشهدار شود، مگر در موارد خیلی حاد.»
به گفته موسی برزین خلیفهلو، بسیاری نمیخواهند به خاطر یک سیلی زدن از معلم شکایت کنند و یا این که توجه نمیکنند و سهلانگاری میکنند.
او میگوید: «اصلا بعضی وقتها خود پدر و مادرها موافق زدن بچه توسط معلم هستند تا بچه ادب شود! در اینجا اطرافیان میتوانند به دادسرا اعلام جرم کنند.»
تنبیه کودکان را مخفی نکنید
موسی برزین خلیفهلو، وکیل دادگستری میگوید: «والدین و مردم تنبیه شدن کودکان را هیچ وقت مخفی نکنند و حتما در رسانهها منتشر کنند. هر بار که این موارد در رسانهها منتشر شده، برخورد لازم رخ داده است. حتی اگر شهروندان به رسانههای پرطرفدار دسترسی ندارند، میتوانند در صفحات شخصی خود در فضای مجازی موضوع را پیگیری کنند. هیچکس فکر نکند که این کار بینتیجه است. وظیفه یک پدر و مادر، انعکاس دادن این مساله است.»
نقش نهادهای مدنی در احقاق حق کودکان آسیب دیده چیست؟
ماده ۶۶ «قانون دادرسی کشوری» میگوید سازمانهای مردمنهاد میتوانند در رابطه با موضوع فعالیت خود اعلام جرم کنند و یک سری اقداماتی را انجام دهند.
موسی برزین خلیفهلو میگوید: «اطلاع دادن به نهادهای مدنی (سازمانهای مردمنهاد) میتواند بخشی از روند احقاق حق دانشآموزان باشد چون تشکلهای غیردولتی امکان بیشتری در اختیار دارند. البته باید وکیل داشته باشند و مساله را پیگیری کنند. سازمانهای مردمنهاد در پیشگیری از این خشونتها در کشورهای غربی نقش خیلی مهمی دارند. خیلی از اقدامات حمایتگرانه توسط این نهادها انجام میشود ولی به دلیل وضعیت سیاسی که همه مطلع هستند، به تشکلهای غیردولتی در ایران قدرت داده نمیشود و تشکلهای ثبت شده هم اکثرا فعال نیستند. اما به تشکلهای غیردولتی در قانون کیفری اختیار اعلام جرم کردن داده شده است و میتوانند در محاکمات شرکت کنند. بنابراین، برای حمایت از خانوادهها و کودکان میتوانند از این حق خود استفاده کنند. نهادهای مدنی اگر با موضوعی مواجه شدند، هم در قالب آموزش و پرورش و هم در مراجع قضایی، اقدامات لازم را انجام دهند و ضعفهای وزارت آموزش و پرورش را پر کنند.»
به گفته این وکیل دادگستری، از جمله فعالیتهایی که نهادهای مدنی میتوانند انجام دهند، برگزاری کارگاههای آموزشی برای معلمان و انجام پژوهش است: «چون نهادهای مدنی برای دریافت مجوز در زمینه پژوهش و تحقیق امکان بیشتری در اختیار دارند و میتوانند با انجام پروژههای پژوهشی، ابعاد خشونت علیه کودکان را منعکس کنند. با انعکاس این موارد، توجه افکار عمومی بیشتر جلب میشود و این امکان وجود دارد که مسوولان مجبور به انجام اقداماتی در این خصوص شوند.»
آیا برخورد با تنبیه بدنی کودکان در قانون دیده شده است؟
آیا مقابله و مواجه با تنبیه بدنی در قانون مدنی ایران دیده شده است؟ آیا جایی قانون به خانواده و شهروندان گفته شده است که چه کنند؟ اگر چنین امکانی نیست، چرا قانون با این که خشونت علیه کودکان رو به رشد است، چنین موردی را ندیده است؟ آخرین تغییرات قانونی در این خصوص چیست؟
برزین خلیفهلو میگوید: «نخستین بار در سال ١٢٩٠ شمسی، یعنی بیشتر از ۱۱۰ سال قبل، وزارت معارف در گفت مجازات بدنی در مکاتب و مدارس ممنوع است. در آن دوران به فلک کشیدن کودکان و بیشتر در مکتبخانه مرسوم بود. این مساله نشان میدهد سابقه قانونگذاری نسبتا قابل قبولی وجود دارد. از همان زمان مرتب بخشنامه به مدارس ارسال شده است. اما صرف تصویب یک بخشنامه و این که توقع داشته باشیم از یک شب تا صبح معضل برچیده شود، امکانپذیر نیست.»
این وکیل دادگستری توضیح میدهد: «بعد از انقلاب، در سال ۱۳۷۹، آییننامه اجرایی مدارس تصویب شد که مختص به مسایل انضباطی دانشآموزان بود. مسوولان اعلام کردند که این آییننامه خیلی ضعیف است و سال پیش، یعنی از سال ۱۴۰۰ دوباره یک آییننامه جدیدی تصویب کردند. هرچند همان آییننامه قبلی است ولی باز موادی را به مقررات انضباطی اختصاص دادهاند. ماده ۸۱ آییننامه اجرایی مدارس مصوب سال ۱۳۷۹ میگوید تنبیه بدنی دانشآموز و سوء رفتار با او به هر دلیل و تحت هر شرایطی ممنوع است و با متخلفان برابر قوانین و مقررات رفتار میشود. مدیر مدرسه میبایست همکاران خود را نسبت به امور انضباطی، یعنی ممنوعیت تنبیه بدنی و سوء رفتار با دانشآموز آگاه کند.»
برزین خلیفهلو توضیح میدهد: «این که سوء رفتار چیست، خیلی اهمیت دارد. در ماده یک قانون حمایت از اطفال و نوجوانان نیز سوءرفتار تعریف و عنوان شده است که هرگونه فعل یا ترک فعل عمدی که سلامت جسمی، روانی، اخلاقی یا اجتماعی طفل و نوجوان را در معرض خطر و آسیب قرار دهد، از قبیل ضرب و جرح، محبوس کردن، سوء استفاده جنسی، توهین یا تهدید نسبت به طفل یا نوجوان در صورتی که جنبه تعلیقی نداشته باشد یا قرار دادن او در شرایط سخت و غیرمتعارف و یا خودداری از کمک به او، سوء رفتار محسوب میشود. بنابراین، والدین عزیز توجه داشته باشند که فقط زدن مطرح نیست، هر برخوردی که در قالب این تعریف قرار بگیرد، حتی خشونت روانی و اخلاقی یا تحقیر کردن و مثلا گفتن این که برو یک ساعت روی یک پا سرپا بایست، در سالهای گذشته انجام میشد یا ترساندن دانشآموزان با فرستادن آنها به زیرزمین یا پناهگاهها در مدارس که در زمان جنگ ایران و عراق در مدارس چنین مکانهایی وجود داشت، همه جزو سوءرفتار و تنبیه قرار میگیرند. خود این آییننامه تنبیههایی را مشخص کرده است؛ از جمله اخطار شفاهی، کتبی و تغییر مدرسه. از سوی دیگر، در قانون حمایت اطفال و نوجوانان هم گفته شده است که اگر یک سهلانگاری شود و منجر به نتیجه، چه مجازاتی دارد. کلاً ضرب و جرح و خشونت جسمی و جنسی جرمانگاری شده است؛ یعنی میتوان گفت که ضعف جرمانگاری وجود ندارد.»
این حقوقدان میگوید: «ادعا میکنیم که ۱۱۰ سال است در مورد تنبیه بدنی قانون داریم. شاید خیلیها افتخار کنند ولی مهم، نتیجه است. قانون را برای افتخار کردن ننوشتهاند.»
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر