عبدالستار دوشوکی
بیش از نیم قرن پیش این پرویز قاضی سعید بود که مرا با کتاب و خواندن آشنا کرد. در آن زمان در چابهار یعنی دورافتادهترین شهر کشور نه کتاب بود و نه کتابفروشی. در نتیجه برای من معنی خواندن و کتاب یعنی کتاب درسی و بس. اما وقتی به زاهدان رفتم از کتابفروشی آنجا «لاوسون در آشیانه مرگ» را خریدم و از طریق پرویز قاضی سعید با لاوسون، سامسون و ریچارد آشنا شدم. بعد از آن شیفته و معتاد کتابهای او شدم. کتاب های او و بخصوص داستان های پلیسی یکی از دیگری جذابتر بودند. حتی این کتاب های پلیسی او بود که مرا طرفدار پروپاقرص برنامه رادیویی «کارگاه یا ارادتمند جانی دالر» کرد.
از آن زمان تا به امروز کتابهای زیادی خواندهام. این سطور را به این دلیل مینویسم تا از خدمات او به نسل خودم تشکر کنم. زیرا کتابهای او تنها کتابهای در زندگی من بودند که وقتی خواندن را آغاز میکردم، آنقدر جذاب و هیجانانگیز بودند که امکان نداشت آن را به زمین بگذارم. در نتیجه مجبور بودم «داستان مهیج» را در همان روز تمام کنم.
این اشتیاق مقاومتناپذیر در مورد کتابهای هیچ نویسنده دیگری برای من هرگز پیش نیامده. خوشبختانه این سعادت را داشتم که سالها پیش در برنامه تلویزیونی به همراه ایشان میهمان بودم و بخت یار شد تا از وی تشکر کنم و بگویم که بدجوری معتاد کتابهای او بودهام. به باور من علاوه بر چیرهدستی بینظیر در نویسندگی، وی انسانی بسیار با شخصیت، متین، مهربان و فرهیخته بود.
گزارشها، نوشتهها و داستانهای او در روزنامه اطلاعات و مجله دختران و پسران آن زمان برای نسل من و نسل ماقبل و مابعد من جذابیت فراوانی داشت. به حق او یکی از پیشگامان دنیای رماننویسی مدرن ایران بود و به عبارتی بهعنوان «معلم عادت دادن به کتاب خواندن» بر گردن چند نسل حق دارد. زیرا در گرایش دادن نوجوانان و جوانان به کتاب و مجله خواندن پیشقراول و ممتاز بود. روانش شاد و یادش تا ابد جاودان باد و راهش مثل همیشه پر رهرو باد.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر