در روزهای پایانی سال ۱۴۰۰، مستند «شکنجه سفید» به کارگردانی «نرگس محمدی» برنده بخش گزارش بیستمین دوره جشنواره بینالمللی فیلم و مجمع حقوق بشر در ژنو سوییس شد؛ روایتهایی تکان دهنده از آنچه بر زندانیان در ایران اعمال میشود و حبس در سلولهای انفرادی که علیه حقوق انسانی شناخته شده است و شکنجه نام دارد.
نرگس محمدی به همراه دهها تن دیگر از کنشگران حقوق بشری که خود متحمل این شکنجه شدهاند، شکایتهایی حقوقی علیه عاملان و آمران اعمال این مجازات غیرانسانی در دستگاه قضایی جمهوری اسلامی به ثبت رساندهاند. در پاسخ اما برخی از آنها با مجازاتی دیگر و برخی با همان حبس در انفرادی مواجه شدند.
در مقاله قبلی، سلولهای انفرادی زندان اوین را به روایت برخی زندانیان شناخته نشده تشریح کردیم. در این مطلب، سراغ سلول انفرادی در زندان «فشافویه»، آگاهی «شاپور»، قرارگاه «ثارالله» و خانههای امن نهادهای مختلف رفتهایم.
***
سلولهای انفرادی زندان تهران بزرگ (فشافویه) در تیپهای یک، چهار و پنج این مجموعه قرار دارند. راویان انفرادیهای فشافویه میگویند این سلولها علاوه بر تعاریف انفرادی، ویژگیهای منحصر به فردی دارند؛ مثلا غذای نامناسب یا به قول خودشان، غیرقابل خوردن، عدم دسترسی به نگهبان برای مدتی طولانی و نامعلوم، نبود بهداشت و توالت ایرانی بدون حائل جدا کننده و نداشتن موکت در کف سلول؛ مواردی که هرکدام عاملی برای آزار مضاعف محسوب میشود.
«مرتضی» سه ماه را در انفرادی تیپ چهار محبوس بود. او برای «ایرانوایر» روایت کرد که هنوز هم با وجود پایان مجازات انفرادی، زجرش را تحمل میکند: «ناهار را ساعت چهار بعدازظهر یک افسری از دریچه کوچک روی در سلول به داخل پرت میکرد. یک افسر دیگر یکبار صبح میآمد و یکبار شب. میگفتند نیرو نداریم که به این بخش اختصاص دهیم.»
او از پیرمردی روایت کرد که در سلول روبهرویی نگهداری میشد و به دستور کارشناس دادگستری و بازپرس پرونده، باید تا تکمیل تحقیقات در پرونده «فساد دادستانی» در انفرادی میماند: «صدای خوبی داشت. گاهی در سلول مدام آواز میخواند. داروی قلب میخورد و من هم هر دو سه ساعت حالی از او میپرسیدم. هر وقت کسی برای بازدید میآمد، میگفتم که انفرادی ما غیرقانونی است و لااقل یک افسر نگهبان بگذارید سر سلولها که اگر کسی حالش بد شد، به موقع برسد. پیرمرد یک روز تپش قلب گرفت و حالش بد شد. من و چهار نفر دیگر در سلولهای انفرادی دستکم یک ربع فریاد کشیدیم تا صدایمان را یک افسری بشنود. من در زندانهای مختلف انفرادی کشیدهام و روایتهای بقیه را هم شنیدهام اما هیچکس انفرادی بدون دوربین و بدون نگهبان ندیده بود. به نظرم شانس آوردیم که زنده ماندیم.»
انفرادیهای تیپ پنج هم تفاوت چندانی با تیپ چهار ندارند. درست پشت سالن فرهنگی، راهرویی هست با ۱۰ سلول بدون سرویس بهداشتی. در مرکز این راهرو، در لایه دوم امنیتی هشت سلول وجود دارد که به آن «سوییت» میگویند؛ سلولهایی با همان ابعاد که صرفا سرویس بهداشتی در آنها وجود دارد.
انفرادی در ادارات آگاهی
در شهر تهران چندین اداره آگاهی زیر مجموعه آگاهی «شاپور» وجود دارد. این ادارهها هم پر هستند از سلولهای انفرادی که متهمان را با پروندههای مختلف در خود جای دادهاند.
به گفته متهمانی که این سلولهای انفرادی را از سر گذراندهاند، شرایط بهداشتی آن قدر در آنها مشمئزکننده است که گاه برای نجات از آن شرایط، متهم به دروغ اقرار میکند تا به زندان برگردد و فقط از آن شرایط رها شود.
«ایرانوایر» پیشتر در چند مطلب، شرایط نگهداری متهمان را در آگاهی شاپور روایت کرده است.
ارتفاغ کوتاه سقف، پابند و دستبند کردن متهمان در سلولها یا راهروهای آگاهی و آویزان کردن آنها در سلولها از جمله شکنجههای مضاعفی هستند که غیرقانونی و غیرانسانی به متهمان تحمیل میشوند.
«احمد» چهار ماه در آگاهی شاپور در سلول انفرادی حبس بوده است: «خودشان میگویند اینها یک قانون دارند که مثلا ۱۰ روز پشت هم نباید متهم در انفرادی باشد. بعد برای رعایت این موضوع، سر ۱۰ روز من را میآوردند بیرون و به طبقه بالا میبردند به بخش اداری، یک نامه دیگر میزدند و دوباره ۱۰ روز بعد تمدید میشد. آنجا کثافتدانی است. میخواهند شرایط را آنقدر سخت کنند که متهم به هر چه میگویند و پروندهسازی میکنند، اقرار کند. سند و مدرک و دلیل برایشان مهم نیست. یک دزد را میگیرند و برای تکمیل پرونده، هزار اعتراف دروغ میگیرند و پرونده را با اتهامهای دروغین میبندند. شرایط انفرادی بسته به پرونده تغییر میکند. خدا نکند که افسر پرونده به ماموران بگوید علاوه بر کتکهایی که میزنند، متهم در داخل بازداشتگاه هم آسایش نداشته باشد. با هر چیزی آزار میدهند. در سلول را برای دستشویی باز نمیکردند. هر از گاهی با میله میزدند به در که دیوانه کننده بود. من هنوز از آن صداها که در سرم ماندهاند، آزار میبینم. در خود سلول هم به من پابند زدند. هنوز رد پابند روی مچ پاهایم هست. ادرار کردن با این پابندها در انفرادی واقعا پوست آدم را میکند.»
انفرادی در قرارگاه ثارالله
«ثارالله» اصلیترین واحد امنیتی درون سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در تهران است. از مشخصههای ویژه و افزوده انفرادیهای این قرارگاه، صدای بلند هواساز اتوماتیک آن است که در سکوت مطلق کریدور سلولها به یکباره شروع به کار میکند. دیوارها سنگ شدهاند و سقف سلول بلند و سرویس بهداشتی ایرانی با یک دیوار حائل از سلول جدا شده است.
این مرکز عمدتا برای بازجوییهای اطلاعات سپاه در تهران مورد استفاده قرار میگیرد که به «یک الف» هم مشهور است.
«ایمان» مدتی را در این سلولها حبس کشیده است: «ونهای قرارگاه متهم را پیاده میکنند. مامورانی برای پذیرایی[یعنی ضرب و شتم] تا خود سلول آماده به صف شدهاند. لابسی طوسی و چشمبند میدهند و دو تا پتو برای زیر و رو. سلولها موکت ندارند. سرویس ایرانی و یک سردوشی برای حمام کردن در سلولها هست. سلولها انگار که نوساز باشند، نسبتا تمیز هستند اما فضا به شدت رعبآور است. من را از چند دالان، داخل راهرو کردند و برای همین نفهمیدم چند سلول وجود دارد و شکل کریدور چیست. دارو و غذا را از دریچه تحویل میدهند و دریچه بلافاصله بسته میشود.»
خانههای امن پلیس امنیت، وزارت اطلاعات و سپاه پاسداران
واحدهای امنیتی زیرمجموعه پلیس امنیت، وزارت اطلاعات و سپاه پاسداران پر هستند از مکانهایی که «خانههای امن» نام دارند؛ مکانهایی بینام و نشان که صرفا متهم را از جهان جدا میکنند تا بتوانند هر چه میخواهند، با او انجام دهند. هیچ نظارتی بر این اماکن وجود ندارد.
«ایرانوایر» پیشتر مجموعهای از این خانههای امن را که «محمدباقر قالیباف»، رییس مجلس شورای اسلامی در دوران شهردار تهران بودنش برای استفاده به عنوان خانه امن در اختیار سپاه پاسداران قرار داده بود، معرفی کرده است.
«امیر» در رباط کریم بازداشت شده است. بازداشت او به دلیل کامنتهایش در شبکههای اجتماعی پیرامون «علی خامنهای»، رهبر جمهوری اسلامی اتفاق افتاد. به او اتهام «توهین به رهبری» وارد کرده بودند.
او میگوید مدتی در یک ساختمان بینام و نشان نگهداری میشد که متعلق به پلیس امنیت بود: «پلیس امنیت من را بازجویی میکرد. نمیدانم ساختمان کجا بود اما یادم هست از پلهها پایین رفتم. یک زیرزمین بود و احساس میکردی هیچکس در جهان از وجود تو و آنچه بر تو میرود، خبر ندارد.»
«مهدی» در تجمعات اعتراضی، سرباز بود. او را هم بازداشت کردند و پلیس امنیت برای بازجویی، او را به یک پارکینگ برده بود که سلول انفرادی داشت.
«آرش» متهمی است که به خاطر شعارنویسی بازداشت شده است. او نیز محل حبس خود را خانه امن سپاه در شهر «قم» تلقی میکند.
اما هیچکدام نمیدانند دقیقا کجا بودهاند. خانههای امن امنیتیترین مکانی هستند که نهادهای اطلاعاتی و امنیتی در اختیار دارند و بدون هیچ نظارتی، متهمان پروندههای مختلف را تحت شکنجه قرار میدهند.
آسیبهایی که انسانهای خصوصا ناشناس از بیصدایی و تحمل این شکنجهها طاقت میآورند، گاه تا سالها و شاید هم همیشه آنها را همراهی میکنند. اما هیچ مقامی پاسخگو نیست و بلکه نهادهای قضایی نیز همدست با نهادهای امنیتی، بر روح و روان و تن متهمان میتازند؛ متهمانی که خواب و بیداری خود را در کابوس انفرادی میگذرانند و فریادرسی هم ندارند.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر