شاید شما هم شنیده باشید که افراد مختلف به محض ناراحتی میگویند افسرده شدهاند یا احتمالا تصاویری را درشبکههای اجتماعی دیدهاید که اشخاص میخندند و شادند اما فردای آن تصویر یا پیام مثبت، خودکشی کردهاند. شاید هم خودتان احساس میکنید که افسرده شدهاید.
در تعطیلات نوروزی امسال بسیاری در شبکههای اجتماعی نوشتند با وجود حال و هوای نوروز، باز هم احساس میکنند افسرده هستند و این نو شدن سال تاثیری بر آنها نداشته است. از سوی دیگر، بنا بر گزارشهای رسمی از داخل ایران، هم آمار ابتلا به افسردگی بالاتر رفته و هم سن ابتلا به آن کاهش یافته است. از همین رو، طبق روال هر هفته، سهشنبه ساعت ۲۰ و۳۰ دقیقه به وقت ایران با «شهرزاد پورعبدالله»، رواندرمانگر به گفتوگو نشستیم تا ببینیم افسردگی چیست، چه تفاوتی با ناراحتی و غم دارد، انواع و علایم آن کدام هستند و چه باید بکنیم.
در ادامه خلاصه این گفتوگو را میخوانید:
تعریف افسردگی و تفاوت آن با ناراحتی چیست؟
تعاریفی در روزمره و زبان عامیانه استفاده میشوند که ارزیابی علمی ندارند. افسردگی هم شامل همان است. افسردگی ورای زبان عامیانه است. افسردگی را اختلال خلق و خوی میدانند که سه عامل در آن دخیل هستند. ممکن است دو عامل در نوعی از افسردگی باشند یا حتی یک عامل. یکی از عوامل، بیولوژیکی است که چهقدر مود ما تحت تاثیر هورمونهای ما قرار دارد و در خون آزاد میشود. در برهههای زندگی در شرایط بدنی قرار میگیریم که تغییرات هورمونی ما را دچار افسردگی میکنند؛ مثلا دختران قبل از سن بلوغ، پیش از عادت ماهیانه مدتی مود پایینی دارند یا واکنشهای مختلفی که گاه نصف یک ماه را در برمیگیرند. زنان در دوران بارداری و گاه بعد از زایمان دچار این نوع افسردگی میشوند. یائسگی دوره دیگری برای زنان است که میتواند افسردگی بیولوژیکی را در پی داشته باشد. میزان ترشح تستوسترون در مردها هم عامل تغییرات هورمونی بیولوژیکی و پیشآمد افسردگی است. پیش از شیوع کرونا، کارگاهی رفته بودم که در آن مطرح شد خیلی از مسایل به میزان ترشح تستوسترون برمیگردد اما در موارد مهم برای پزشکان مورد توجه قرار نمیگیرد که چرا میزان خوراک یا خواب کم یا زیاد شده است. اما به شکل کلی، زنان بیشتر هدف این نوع افسردگی قرار دارند به خاطر دورههای مختلف هورمونی که با آن مواجه میشوند.
عوامل بیولوژیکی که میگویید، آیا میتوانند ارثی هم باشند؟ یعنی افسردگی ارثی هم داریم؟
بله. افسردگی که ربطی به زایمان و عادت ماهیانه دارد، شاید نه ولی میزان استروتئین باعث شادابی میشود که حامل بزرگ استروتئین است. بخشی از آن به ژنتیک برمیگردد. افرادی که استعداد افسردگی بیشتری دارند، بیولوژیک آنها میتواند دخیل باشد در مدل افسردگی. دومین عامل دخیل در افسردگی، مسایل روحی روانی است؛ یعنی تجربه زیسته از بدو تولد تا جایی که هستیم مانند این که چه خانوادهای داشتهایم، تاثیرات اتفاقات بر ما چه بوده است؟ آیا خشونت دیدهایم؟ در حق ما غفلت شده است؟ به ما فشار آمده است؟ تمام این چیزها میتوانند باعث شوند که روح و روان ما تاثیر بگیرند؛ مثلا یکی از این عوامل، مسایلی است که در کودکی، انسان با آنها مواجه میشود؛ تجربه یک آزار جنسی یا جسمی، از دست دادن عضوی از خانواده، مهاجرتی سخت، مورد قلدری قرار گرفتن که باعث تحت تاثیر قرار گرفتن روان ما میشوند و عامل افسردگی هستند. یکی از این عوامل میتواند تفاوت جنسیتی بین فرزندان باشد. این تفاوت جنسیتی در کودکی یکی از عوامل اصلی افسردگی میان زنان است. داشتن عضو نزدیک خانواده مبتلا به افسردگی هم یکی از دلایل است. اولین تجربه افسردگی بعضیها، شکست عشقی است.
اشاره کردید به مسایل جنسیتی، آیا میتوان گفت میزان افسردگی به طور کلی میان زنان بیش از مردان است؟
تا چند سال پیش حتی آمار علمی داشتیم که میزان افسردگی زنان دو برابر مردان است. به خاطر زن و دختر بودن بیشتر مورد غفلت قرار میگیرید و در حق شما بیشتر ظلم میشود. نوه پسر یا دختر باشید، برای مادربزرگ و پدربزرگها فرق میکنید. بچههای پسرها با بچههای دخترها در یک جایگاه نیستند؛ جدای از ارث حتی. دلیل دیگر هم این است که دختربچهها که حتی فرزند دوم یا سوم هستند اما وقتی مادری بیمار است، با وجود فرزندان بزرگتر، مسوولیت خانه بر عهده دختران است؛ یعنی وظایف جنسیتی بدون داشتن حتی آمادگی و توانایی. دختر بزرگ میشود و والدین مسن میشوند و جامعه باز هم از زنان انتظار دارد. نابرابریهای حقوقی و تبعیضهای اجتماعی و اقتصادی همه با هم باعث میشوند که زنان بیشتر از مردان افسرده شوند. شرایط زندگی سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و روابط انسانی ما، چه عاطفی و چه کاری و خانوادگی همه باعث میشود که وقتی مورد خشونت خصوصا جنسیتی قرار میگیریم، افسرده شویم. خیلی وقتها که یکی از زوجین دچار افسردگی میشود زوج درمانی پیشنهاد میشود چون کیفیت بد یک رابطه میتواند عامل افسردگی باشد. خشمهای فروخورده چه در خانواده و رابطه چه در قبال رژیم سیاسی حاکم باشد، این ناتوانی در ابراز احساسات با حفظ امنیت، میتواند باعث افسردگی باشد. نداشتن کنترل روی کیفیت زندگی نیز دخیل است. یکی از آمارهای جامعه ایران افزایش مبتلایان به افسردگی و کاهش سن ابتلا است.
اگرچه مسایل کودکان در کشورهای پیشرفته با کودکان در جامعهای مثل ایران متفاوت است، اما ما الان با پدیده کودکان افسرده در جهان مواجه هستیم.
نشانههای افسردگی چیست؟ ما از کجا بفهمیم که نشانههای ابتلا به افسردگی را داریم؟
غم یک واکنش طبیعی انسان به محیطش است. هیچکس نمیتواند بگوید همیشه شاد است. همه ما غم را تجربه میکنیم. غم به معنی افسردگی نیست. افسردگی یک غمگینی مداومی است که از آن رها نمیشویم. احساس غم شدید و عمیق افسردگی است که اطرافمان را بدبینانه ترجمه میکنیم که انگار همهچیز منفی است و انگار در مه زندگی میکنیم. هیچچیز ما را خوشحال نمیکند و احساس میکنیم سر هستیم و کسی کاری به ما نداشته باشد. کسی را نبینیم و انجام کارهای روزمره برایمان سخت است. حتی نمیتوانیم حمام کنیم. مسواک زدن هم سخت میشود. بیانرژی بودن یکی از نشانهها است. یکی میگفت انگار باطری من هر روز صبح قرمز است. مثل یک تلفن که شارژ ندارد. اما ایده چگونه شارژ شدن هم وجود ندارد. عدم تمرکز و فراموشکاری نشانه دیگر افسردگی است. مسایل مهم یادشان میرود. پرداخت قبض برق و … . عدم توانایی در تصمیمگیری، عدم توانایی در ارزیابی شرایط نشانههای افسردگی است. یکی از علایم بارز اختلال در خواب است؛ بعضی فقط میخوابند بعضیها اصلا. پرخوری و کمخوری، اضافه یا کاهش وزن نشانه دیگری است. کاهش میل و انگیزه جنسی هم از نشانههای دیگر افسردگی است. اینها نشانههای افسردگیها پیشرفته است. افسردگیهای دیگر بعضی علایم را ندارند.
آیا مدت زمان مشخصی وجود دارد که وقتی علایم را میبینیم، نگران ابتلا به افسردگی شویم؟
بله. میگویند بیش از دو هفته. من میگویم اگر دو هفته گذشته وضعیت خطرناک است و فرد نیاز به کمک دارد. افسردگی مثل باتلاق است، هرچه بیشتر بمانید، بیشتر فرو میروید. باید کمک بگیرید. بیرون آمدن از افسردگی سخت است چون با این ابتلا خیلی چیزها را از دست دادهاید از کار تا روابط دوستانه و خانوادگی. اگر فرد متوجه نیست، اطرافیان باید به فرد آگاهی بدهند که نیاز به کمک داری و باید دنبال مداوا بروی.
برخورد مناسب با فرد افسرده چیست؟
متاسفانه برخورد اطرافیان اشتباه است و رفتار فرد را به حساب تنبلی میگذارند و با خودشان مقایسه میکنند. فرد افسرده میداند که پرخوری باعث افزایش وزن است نیاز نیست این را به او بگویید. میتوانید بگویید افسردگی طبیعی است و من نگران هستم و به نظرم بهتر است کمک بگیری. همه انسانها به دلیلی دچار افسردگی میشوند که میتواند افسردگی موقعیتی باشد. ابتلای خانواده به بیماری، از دست دادن عزیز، شکست عشقی و هر مورد دیگری شتری است که در خانه هرکسی مینشنید. دادن این احساس به فرد افسرده که طبیعی نیست اشتباه است. به رسمیت باید شناخت حال او را و پیشنهاد مراجعه به روانپزشک یا تراپیست میتواند تاثیر بگذارد.
افسردگی چه انواعی دارند؟
مهمترین افسردگی نوع پیشرفته است که تمام نشانهها را دارد. افسردگی موقعیتی را گفتم که مثل از دست دادن یک عشق یا عضو خانواده یا کار و مهاجرت است. لزوما دارو نیاز نیست. بیشتر بر فعالیتهای فیزیکی و ورزش است. خیلیها گفتند که دارو را زمانی کنار گذاشتند که ورزش کردند. کسانیکه تحت افسردگی پیشرفته هستند بدون مشورت پزشک نه دارو بخورند و نه آن را قطع کنید. داروها روی مغز و اعصاب و هورمونها تاثیر میگذارد و بدون مشورت پزشک نباید اقدامی کرد. دارو بدون تراپی جواب میدهد که افسردگی کم شود ولی مشکلات انسانها که حل نمیشود. بیخیال شدن را دارد ولی شرایط و رابطه و زندگی که تغییری نکرده است. دارو فقط پانسمان است؛ زخم را درمان نمیکند.
افسردگی فصلی داریم که بعضیها به نور آفتاب حساس هستند. در فصل بهار و تابستان شاداب هستند یعنی مودشان با نور و آفتاب تغییر میکند. افسردگیهایی داریم که افراد در آن بسیار هیجانی هستند و خوی متغیری دارند. طبیعت این نوع افسردگی را شبیه افسردگی دوقطبی میدانند. یکی از ویژگیها این است که خوردن و خوابیدن تحت تاثیر آن است. افسردگی دو قطبی اصلا بدون دارودرمانی محال است درمان شود. افسردگی داریم که آدمها در آن مود همیشه پایین است اما روزمرگی خود را دارند. مهمانی میروند اما شاد نیستند. یک غم مداوم دارند که هیچی خوشحالشان نمیکند. عدم تمرکز چیزی است که بسیاری عنوان میکنند. خیلی کمخواب هستند و برای همین همواره خسته هستند. ممکن است دو سه سال افراد درگیر این نوع افسردگی باشند. افسردگی روانپریشی هم داریم که افراد ارتباط خود را با واقعیت از دست میدهند و توهم شنیداری و دیداری پیدا میکنند.
افسردگی دورهای است؟ میگویند هیچوقت درمان نهایی ندارد.
افرادی هستند که ژنتیکی استعداد بیشتری برای افسردگی دارند. میتواند زمانهای بیشتری در افسردگی بمانند. اگر ژنتیکی مستعد هستند اما اگر شرایط خود را تغییر دهد و آثار اتفاق را کم کند، انسانها به زندگی برمیگردند. متاسفانه کسانی که به فقط به دارو اکتفا میکنند و دنبال چرایی افسردگیشان نیستند، یاد نمیگیرند مسایل خود را حل کنند، بله در افسردگی میمانند.
یک سری ویژگیهای شخصیتی هم باعث افسردگی میشود. افرادی که عزتنفس پایینتری دارند بیشتر به افسردگی دچار میشوند. عزت نفس پایین نکته مهمی است چون بیشتر احساس بیارزشی میکنند.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر